به گزارش شهرآرانیوز، عمودهای مسیر مشایه را رد کردیم و وارد ورودی کربلا شدیم. توی شلوغی جمعیت، با نقشهای که در دست داشتیم میخواستیم خودمان را به موکب یکی از دوستان مشهدی که در کربلا برای زائران راه انداختند برسانیم...
کولههایی که بر شانه داشتیم هر کدام حداقل ۵ کیلویی بود و در طول مسیر بر دوشمان بود. دوست مشهدی گفته بود فاصله حرم تا موکب، ۳ کیلومتر است. با پیش فرض ذهنی همگی گفتیم "خب! سه کیلومتر مسافتی نیست و میرویم همان موکب آشنا که راحتتر استراحت کنیم".
حرم را پشت سر گذاشتیم و سمت موکب راه افتادیم، اما هرچه میرفتیم انگار نمیرسیدیم. سه کیلومتر به ۳۰ کیلومتر تبدیل شده بود. مثل دوندهای که تلاش میکند در لحظات پایانی مسابقات، خود را به خط پایان برساند در گرمای۵۰ درجه کربلا عرق میریختیم.
یکی از دوستان همراه، گرما زده شده و فشارش پایین بود. در طول مسیر مجبور شدیم در یکی از مراکز خدماتی اورژانس عراقیها توقف کنیم تا معاینه شود. گاه گاهی توقفی برای استراحتی کوتاه به رد سایههای ساختمانهای در مسیر یا موکبها پناه میبردیم. کم کم داشتیم از رفتن منصرف میشدیم که روزنههای امید خودش را نمایان کرد و به مقصد رسیدیم. بعد از استراحتی مفصل، فردای آن روز بدون کوله پشتی راهی حرم شدیم، اما با یک تفاوت بزرگ. دیگر آن خستگی دیروز بر ما غالب نبود و سه کیلومتر، سه کیلومتر بود و شاید هم کمتر.
زمان با سرعت عقربههای ساعت متفاوت است. ساعت همان ساعت است، اما این حالِ افراد است که درک زمان را متفاوت میکند. فرقی هم نمیکند در سختی و رنج باشد یا خوشحالی و شادمانی.
شاید این تجربه را خیلی افراد داشته باشند. اینکه وقتی انسان در رنج و سختی است یا حتی خوشحالی و شعف، زمان برایش مثل همیشه نیست. یا کندتر از همیشه است یا تندتر؛ مثل زمانی که پشت در اتاق عمل به انتظار نشستهای و عزیزی آن طرف، زیر تیغ جراحی است و هر دقیقهاش به اندازه چند ساعت از آدمی انرژی میگیرد یا وقتی از مسئلهای ناراحتی ولی مجبوری به محل کار بروی و حس میکنی عقربههای ساعت هم به خواب رفتهاند.
مثل وقتی که به سفری میروی که مدتها آرزویش را داشتی یا دیدار دوست عزیزی که از راه دوری آمده یا شوق رسیدن به معشوق یا تولد فرزند، همه و همه، زمان را برای ما معنادار میکند و به همین دلیل است برخی زمانها برای فردی مهم جلوه میکند و برای عدهای همان زمان، عادی بنظر میرسد. از این جهت میزان درکِ افراد از احوال یکدیگر هم متفاوت است و نمیتوان همان احساس را از دیگری انتظار داشت.