صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

من آمدم به سویِ حریمت، سلام شاه! | روایت حال و هوای حرم مطهر رضوی در روز شهادت امام رضا(ع) + فیلم

  • کد خبر: ۲۴۹۰۹۳
  • ۱۴ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۳
هدف زیارت و ادای سوگواری‌ همه آن‌هایی که به مشهد می‌آیند، یک نقطه است؛ بارگاه قدسی سلطان توس، انیس‌النفوس، و حضرت علی‌ابن‌موسی‌الرضا‌(ع)، و قیامتی که امروز در مسیر‌های منتهی به حرم مطهر رضوی برپا شده، شاهد و گواه همین واقعیت است.

به گزارش شهرآرانیوز، نه‌فقط چهارشنبه و سالروز شهادت امام هشتم (ع) بلکه از چندین روز قبل، شهر امام رضا (ع) شاهد ورود دسته‌های پرشور و شمار عاشقان و دلدادگانی است که به هر طریق اسباب سفر مهیا کرده و از هر طریق خود را به پایتخت فرهنگی جهان اسلام می‌رسانند. افزون بر همه آن‌هایی که با هواپیما، قطار، اتوبوس‌های بین‌شهری و خودرو‌های شخصی عازم مشهدالرضا‌(ع) شده‌اند، بیش از ۳۷۵ هزار زائر پیاده نیز از ورودی‌های مختلف وارد شهر شده‌اند تا برق اشک و ماتم خود را در روز شهادت حضرت علی‌ابن موسی‌الرضا (ع) به حضرتش نشان دهند. با همه این تفاسیر، هدف زیارت و ادای سوگواری‌ همه آن‌هایی که به مشهد می‌آیند، یک نقطه است؛ بارگاه قدسی سلطان توس، انیس‌النفوس و حضرت علی‌ابن‌موسی‌الرضا‌(ع)، و قیامتی که امروز در مسیر‌های منتهی به حرم مطهر رضوی برپا شده، شاهد و گواه همین واقعیت است.

رژه مسحورکننده دلدادگی

به‌طور مطلق، در همه صحن‌ها و رواق‌ها ازدحام شدید جمعیت وجود دارد. جای سوزن‌انداختن نیست. خادم‌ها فقط می‌توانند به‌زحمت یک ستون برای رفت‌و‌آمد باز‌کنند و مابقی پوشیده از زائران و مجاورانی است که فقط می‌خواهند حتی شده یک لحظه بیشتر، توفیق حضور در محضر کریمانه امام مهربانی‌ها را از آنِ خود کنند. حتی به اندازه یک قدم جای نشستن کافی است تا زائری بلافاصله خود را به آن برساند، مُهر را بر زمین بگذارد و زمینه اقامه نماز زیارت را برای خودش فراهم کند. برای بسیاری از زائران هم سر و ظاهر خاکی و کفش‌های پاره حکایت از روز‌های مداوم پیاده‌روی در جاده‌های منتهی به مشهدالرضا(ع) دارد. همه‌جا سیاه‌پوش است، صدای بی‌پایان همهمه مردم با نوحه‌خوانی بی‌وقفه دسته‌های عزاداری درهم آمیخته و هر از گاهی ناقوس ساعت حرم مطهر با عزاداران هم‌نوایی می‌کند. رقص چوب‌پر‌های خادمان، پرچم سیاهی که بر فراز گنبد منور در اهتزاز است و عَلَم‌هایی که هر لحظه به نشان از یک هیئت و دسته وارد حرم مطهر می‌شود، همگی نشان از یک حقیقت دارد؛ این رژه مسحورکننده دلدادگی است!

اینجا پناهگاه همه ملت ایران است. هیچ تفاوتی میان فقیر و ثروتمند، پیر و جوان، زن و مرد یا زائر و مجاور وجود ندارد. یک طرف پیرمردی با دست‌های پینه‌بسته ایستاده، کلاه نمدی از سر برداشته و با دو چشم پر اشک رو به گنبد نورانی امام هشتم (ع) نجوا می‌کند. سوی دیگر بر روی فرش‌های صحن بانوی جوانی نشسته، چادر بر سر کشیده و شانه‌هایش به سختی بالا و پایین می‌رود، از یک طرف چند مرد جوان در قالب یک دسته عزاداری وارد می‌شوند و سینه‌زنان نوحه‌ای را هم‌خوانی می‌کنند و در سمتی دیگر، مادری کهن‌سال بر ویلچر نشسته و با عینک ته‌استکانی زیارت‌نامه امام‌رضا‌(ع) را از کتاب دعا خط می‌برد. شاید سر و ظاهر یا سن‌و‌سالشان با هم تفاوت داشته باشد، اما همه از چند وجه با یکدیگر شباهت دارند؛ همه دل‌هایشان شکسته است، به امام مهربانی‌ها پناه آورده‌اند، اشک مهمان چشم‌هایشان است و عشق به امام در دل‌هایشان موج می‌زند.

سلام بر حضرت خورشید!

به‌تدریج که هوا رو به گرمی گذاشته، خیلی‌ها خودشان را به خنکای دل‌انگیز رواق‌ها سپرده‌اند. نه‌فقط شبستان‌های مسجد گوهرشاد یا فضای مسقف رواق امام‌خمینی‌(ره) بلکه حتی راهرو‌های تشرف نیز در دو طرف پوشیده از زائرانی است که ایستاده و نشسته، زیارت‌نامه‌های مکتوب را به دست گرفته و به مناجات مشغول هستند. با هر گام که به سمت روضه منوره نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوم، فقط به این فکر می‌کنم که در این سرسرای رحمت و مغفرت تاکنون چندنفر برات دلشان را گرفته‌اند، چند نفر به حاجتشان رسیده‌اند و چند زبان به حمد و ثنای الهی و ذکر و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) چرخیده است. سینه‌ها که در هم فشرده می‌شود، نشانه نزدیک‌شدن به روضه منوره است و چند لحظه بعد، چشم‌ها به نور پرفروغ ضریح امام رئوف (ع) خیره مانده، بغض وصال به سرچشمه کرامت در گلو می‌شکند.

دور تا دور ضریح لبریز از جمعیت متراکم و فشرده زائرانی است که تا چشمشان به ضریح می‌افتد، بی‌اختیار اشک از دیدگانشان جاری می‌شود. یادم می‌آید بزرگی می‌گفت اگر به وقت سلام بر امام، دلتان لرزید و اشک بی‌اختیار از چشمتان جاری شد، بدانید این نشانه جواب سلام معصوم است که بر جان و دلتان می‌نشیند. با این وصف زیبا، خیلی‌ها که دست ادب بر سینه گذاشته از پایین پا سلام می‌دهند تا وداع اشکبار در بالاسر حضرت سوغات زیارتشان باشد، در واقع جواب سلام امام مهربانی‌ها را به جان و دل می‌شنوند. آخر کار، هرکس راه به خانه و کاشانه خود می‌یابد و ناچار می‌شود با تلخکامی از حضرت رضا (ع) اذن مرخصی بخواهد. البته که شاید پس از چند ساعت مردم راهی شهر و دیارشان شوند، اما همه تصدیق می‌کنند که دل‌های روشن‌تر از آفتاب، پاداش رنج سفر به مشهد و تشرف به محضر حضرت شمس‌الشموس(ع) است.

 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.