مریم قاسمی/ شهرآرانیوز- از نظر خیلیها کرونا میتواند حادثه محرک قوی باشد برای خلق آثاری مهم. شاید تشابه این موقعیت با زمانهای مشابه در تاریخ، بیش از هرچیز فرصت نوشتن اثری شبیه به «طاعون» آلبرکامو را در ذهن نویسندهها زنده کرده باشد، اینکه حالا فرصتی پیش آمده است تا نویسندهها، آلبرکاموی وجودشان را پدیدار کنند و «طاعون» ذهنشان را بهمنصه ظهور برسانند و به این ترتیب شاهکار ادبی دیگری در جهان خلق شود. این افکار از همین حالا هم عدهای را دستبهقلم کرده است تا به محض اینکه از قرنطینه فیزیکی کرونا خارج شدند، به قرنطینه نویسندگی خود وارد شوند. پیش از پرداختن به این مطلب شاید بد نباشد بدانیم «طاعون» در سال۱۹۴۷م یعنی دهها سال پس از کشف این بیماری چاپ شد.
«طاعون» شهر ساکت، خشک و بیروحی را روایت کرده است که زیر سایه بیماری عجیبی، در تاریکی فرورفته است. شهری که موشهای ناقل به آن هجوم میآورند و انسانها را بیمار میکنند.
چیزی که به نویسندههای امروزی انگیزه بیشتری برای نوشتن درباره کرونا میدهد، استفاده از فضای مجازی و کسب آگاهی درباره ابعاد مختلف این بیماری در جهان است. اما آیا با وجود همه امکاناتی که میتواند پرداختن به این موضوع را آسان کند، میتوانیم در آینده شاهد شاهکاری در قدوقواره «طاعون»، «کوری» یا از این دست شاهکارهای ادبی باشیم؟
خلاقیت مهمتر است
نویسنده، مترجم و منتقد ادبی مشهدی، به ارتباط بین این حوادث و خلق شاهکار ادبی اعتقاد چندانی ندارد و عوامل مهمتری را در این ماجرا دخیل میداند.
به گفته شهریار وقفیپور، خلق شاهکاری ادبی شاید بیشتر نیازمند خلاقیت باشد تا رخدادن حادثهای واقعی. او میگوید: رمان «طاعون» آلبرکامو سالیان سال پس از رخدادن بیماری طاعون نوشته شد، بنابراین نمیتوان انتظار داشت حادثهای چون کرونا به خلق شاهکاری ادبی در این زمان کمک کند، زیرا نویسندهها به عوامل دیگری نیاز دارند که آن عوامل هم خودشان نیازمند چیزهای دیگری هستند.
او از خلاقیت بهعنوان مهمترین عامل در خلق آثار ادبی یاد میکند و ادامه میدهد: خلاقیت ادبی هم غیرمنتظره است، هم قانونبردار نیست. مسئله دیگر برمیگردد به چگونگی واکنش نویسندهها و هنرمندان. همچنانکه خود ژان پل سارتر، نویسنده فرانسوی، در جایی گفته است روزی که فرانسه آزاد شد، هیچکدام از نویسندهها دستبهقلم نشدند تا همان روز چیزی را بنویسند. بنابراین نویسندهای که همین حالا به بحران یا اتفاق واکنش نشان دهد، قرار نیست امیدوار باشد مهمترین عامل را در اختیار دارد تا شاهکاری ادبی خلق کند.
وقتی همهچیز بر سر نویسنده خراب میشود
در این بین بهروز بودن نویسندهها و سطح دانش و آگاهی آنها نقش مهمی میتواند داشته باشد؛ مسئلهای که صاحبنظران معتقدند یکی از ضعفهای نویسندههای ایرانی بهشمار میرود و سبب شده است تا همیشه شکاف عمیقی بین آثار ادبی داخلی و خارجی وجود داشته باشد. وقفیپور در پاسخ به علت وجود این فاصله، ترجیح میدهد از واژه «نمیدانم» استفاده کند، اما او لازم میداند به سؤال دیگری پاسخ بدهد، اینکه چرا در این زنجیزه تولید ادبی، از نویسنده گرفته تا چاپ و نشر و دیگر عوامل، همیشه همهچیز بر سر نویسندهها خراب میشود و همگان مشکل ضعف آثار را از نویسنده میدانند!
او میگوید: در بین نویسندهها ممکن است استثناهایی وجود داشته باشد و چهبسا نویسندهای در اندازه مارکز در بین نویسندههای خودمان بوده، اما هرگز دیده نشده باشد. بنابراین صحبت از استثناها نیست و اینکه برخی معتقدند نویسندههای داخلی در خلق آثارشان ضعف دارند و نمیتوانند شاهکاری ادبی خلق کنند، عوامل بیشماری دارد. رسانهها از همین عوامل مهم هستند. شما روزنامهنگاران تابهحال از خودتان پرسیدهاید چه نقشی در این زمینه دارید؟
جای خالی تحلیلهای ادبی
به نظر این نویسنده و منتقد مشهدی، یک روزنامهنگار یا فعال رسانهای باتوجه به دسترسی به دنیای مجازی میتواند تحلیلهای مناسب و قوی از آثار ادبی داشته باشد که به کمک نویسندگان بیاید. اما میگوید همین عامل هم نیازمند عوامل دیگری است. «شاید آن فعال رسانهای از نظر معیشت آنقدرها تأمین نباشد که بنشیند و تحلیلهای درستوحسابی بنویسد یا نگران این باشد که مطلبش به مذاق برخیها خوش نیاید و برایش پیامد داشته باشد. پس نمیتوان همهچیز را گردن نویسنده انداخت.»
به عقیده وقفیپور عوامل بسیار دیگری هم در این زنجیره وجود دارند که سانسورهای فراوان از جمله آنهاست. او میگوید: در سالهای گذشته وضعیت سانسور در تولیدات ادبی بهحدی رسیده که خلاقیت نویسندگان را کور کرده است. در کنار اینها عوامل زیاد دیگری هم هستند که هر کدام بحث مفصلی دارند.
او دوباره تأکید میکند خلاقیت از عوامل مهم خلق آثار بااهمیت دنیاست و همه این عوامل در کنار هم میتوانند به خلق چنین آثاری در دنیا منجر شوند. بنابراین به نظر او برای خلق شاهکاری ادبی، بیشتر از اینکه حادثه واقعی نیاز باشد، درست کارکردن زنجیزه تولید یک اثر ادبی مهم است.