استیو کول، نیویورکر/ ترجمه عاطفه همایونی؛ کامو آن زمان، علاوه بر شغل روزانهاش (نسخهخوانی)، درحال نوشتن رمان «طاعون» بود که در سال 1947 منتشر شد. این کتاب حالا در این دوره همهگیری کرونا دوباره زنده شده و مورد استقبال قرار گرفته است. «طاعون» دیدگاه و اقدامات مردم شهر ساحلی اُران الجزایر را در زمان شیوع طاعون بوبونیک و دوران قرنطینه پس از آن بازگو میکند. مانند همه آثار ماندگار، این کتاب را میتوان به چندین شیوه خواند. یکی از این شیوهها مربوط به رویکردهای سیاسی به همهگیری مدرن است. قهرمان و راوی این رمان، پزشک برنارد ریو، در دوران ویرانی شهرش، اقدامات اخلاقی بیسروصدایش را ادامه میدهد، حتی وقتی متوجه میشود که پتانسیل او برای ایجاد تغییر بسیار محدود است. دیدگاه وی مطمئنا از تجربیات کامو در زمان اشغال پاریس نشئت میگیرد.
در طول سال 1943 کامو پروژههای ادبی خود را آشکارا پی گرفت، با ژان پل سارتر در نمایش دوم «خروج ممنوع» همکاری کرد و به عنوان سردبیر و نویسنده عضو کمیته مقاومت ملی فرانسه بود. کامو هرگز علیه نازیها اسلحه به دست نگرفت اما نقشش به عنوان نویسندهای سیاسی به اندازه کافی پرمخاطره بود.
در بخشی از کتاب «طاعون»، ریو با یک روزنامهنگار مهمان به نام ریموند رمبرت ملاقات میکند و از او میپرسد: «آیا به من اجازه داده میشود نکوهشی تمامعیار از وضعیت کنونی منتشر کنم؟... من در نوشتن مطالبی که چیزیهایی را پنهان نگه میدارد استعدادی ندارم.» ریو به بخشدار اُران فشار میآورد تا از انکار آشکار طغیان طاعون در شهر دست بردارد و از مردم محافظت کند. یکی از مشکلات اساسی این است که هیچیک از مردانی که بر اُران حکومت میکنند، دانش یا تجربه لازم را برای مقابله با همهگیری پنهان ندارند.
فرمانداران و رؤسای جمهور، نظام و سلسلهمراتب تعیین میکنند و ویروسها بیهیچ دردسری آنها را از بین میبرند. حیرتانگیز است که کامو، در اواسط قرن نوزدهم، میتواند با چنین وضوحی نشان دهد که در دوران یک بیماری همهگیر، پایبندی به اخلاق سیاسیِ طرفدار گزارشهای حقیقی، علومپزشکی و مراقبتهای بهداشت عمومی ضروری است. کامو بهجای توجه به علمِ درحال تحول برای پاسخ به بیماری همهگیر، بیشتر به توانایی ما در مواجهه با حقیقت و تحمل و مشارکت در شرایط بحرانی علاقهمند بود. همانطور که کامو روایت میکند موفقیت ریو آنجاست که گمانهزنیها را کنار میگذارد تا روی «قطعیت» مشاهدات پزشکی روزانه خودش متمرکز شود: «باید وظیفه خود را آنطور که باید انجام دهید.» تابهحال از رمان «طاعون» به دلیل سختی و بیش از حد اخلاقیبودنش، بارها انتقاد کردهاند اما همانطور که اخیرا رابرت زارتسکی، مورخ و زندگینامهنویس کامو، مینویسد: «عمر این انتقادها به اندازه خود رمان نبود.» دلیل آن این است که بحرانهای پیدرپی طبیعی و سیاسی، مانند مواردی که امسال تجربه میکنیم، به ما آموختهاند که «انسانیت و شعور چیزهای پیشپاافتادهای نیستند اما اکنون در شرق و غرب میبینیم که این صفات بسیار کمیاباند، بهویژه هنگامی که دنیا با تهدیدات پیچیده طاعون بیولوژیکی و ایدئولوژیکی روبهرو است.»