فرخد | شهرآرانیوز؛ ۱۶ سپتامبر سال ۱۸۳۷ میلادی، برابر با شهریور۱۲۱۶ خورشیدی، «فردریک فریبل» که یک معلم آلمانی است، در سروکله زدن با دانشآموزانش متوجه میشود کودکان با بازی کردن بهتر یاد میگیرند؛ برای همین ابتدای کار، اسباببازیهایی را با هدف آموزش نکاتی که در نظر دارد، اختراع میکند. او در ادامه متوجه میشود که محیط شاد و فضای آمیخته به رنگ نیز در آموزش این گروه سنی، بسیار مؤثر است، پس تصمیم میگیرد فضایی متفاوت از کلاس درس برای دانشآموزانش ایجاد کند.
این ایدهها در مدتی کوتاه به کودکستان تبدیل میشود و فریبل نام آن را «باغ کودکان» میگذارد. در باغ کودکان فریبل، معلمان وظیفه دارند نوآوریها و خلاقیت کودکان را طراحی و هدایت کنند. او همچنین برای آموزش کودکان برنامهریزی درسیای متفاوت با آنچه تا آنزمان رایج بوده است، در نظر میگیرد. اندیشه او پس از اندکزمانی در اروپا و سپس در دیگرنقاط جهان منتشر میشود و تعریفش به محافل ایرانی هم میرسد.
در اواخر دوره قاجار عدهای برآن میشوند که در ایران هم مؤسسههایی مشابه باغ کودکان آلمان تأسیس کنند. «جبار عسکرزاده» که یکی از ارامنه تبریز است، پس از بازدید از کودکستان ارامنه در ارمنستان، به تشویق «ابوالقاسم فیوضات» که در آن دوره بر صندلیِ مدیرکلی فرهنگ آذربایجان تکیه زده بوده است، اولین کودکستان ایران را زیر نظر وزارت معارف در سال ۱۳۰۳خورشیدی راهاندازی میکند.
عسکرزاده در ادامه به تقلید از «فریبل» محل تازهتأسیس را «باغچه اطفال» و خود را «باغچهبان» مینامد. از خاطرات او برمیآید که تأسیس چنین فضایی در ایران چندان آسان نبوده است؛ چون پیشازآن در نظام آموزشی ایران چنین مرکزی تعریف نشده بوده و وسایل تربیتی متناسب با آن وجود نداشته است و افزونبرآن آموزش کودکان در کودکستان متفاوت از نوع آموزشی بوده که در مدرسه ارائه میشده و خانوادهها بهدلیل ناآشنایی، چندان این شیوه را نمیپسندیدهاند.
باغچهبان مینویسد این کار او جز از سوی گروه کمشمار تحصیلکردهها و فرنگرفتهها، با حمایت کسی مواجه نمیشود. اینها، اما باغچهبان را دلسرد نمیکند. کودکستان برای آموزش نیاز به قصه، سرود، نمایشنامه و بازی دارد و باغچهبان با ابتکار خود، این امکانات موردنیاز را فراهم میسازد. او با کمک قصههای عامیانه و بهیادگارمانده از دوران کودکی خود برای کودکان شعر و نمایشنامه مینویسد و صحنههای نمایش را طراحی میکند.
باغچهبان همچنین با تجربههایی که از باغچه اطفال تبریز به دست آورده است، در شیراز هم کودکستانی مشابه را سقف و ستون میزند. مدتی بعد آمارها نشان میدهد کودکانی که به کودکستان میروند نسبت به کودکستاننرفتهها از پیشرفت تحصیلی بیشتری برخوردارند و این اتفاق دهانبهدهان میچرخد و کودکستان از سوی خانوادههای ایرانی با اقبال روبهرو میشود.
این استقبال شورایعالیمعارف را بر آن میدارد تا در سال۱۳۱۲خورشیدی، نظامنامهای هشتمادهای بنویسد و مجوز تأسیس کودکستانها را تصویب و ابلاغ کند. در نظامنامه مصوب، معیارهایی برای ساختمان آموزشی، شرایط سنی کودکان و مدیران، برنامههای درسی، بهداشت و ساعت کار کودکستانها تدوین میشود.
پسازاین اداره معارف شهرستانها با در نظر گرفتن موارد اعلامشده در نظامنامه، درخواستهای متقاضیان تأسیس کودکستان را بررسی و درصورت داشتن شرایط کافی، مجوز کودکستان را صادر میکند. «برسابه هووسپیان» یکی از این متقاضیان است که تصمیم میگیرد کودکستانی در پایتخت تأسیس کند. او که از ارامنه ایرانی در دهه۳۰خورشیدی است، این کودکستان را در خیابان معتمدالدوله با مجوز وزارت فرهنگ راهاندازی میکند.
براساس پژوهش غلامرضا آذریخاکستر در کتاب «نخستینهای مشهد» اولین کودکستانِ ارضاقدس نیز به همت «ثریا مهاجر» در تیر ۱۳۱۱ خورشیدی پا میگیرد. او که دو سال پیش از این تاریخ، کودکستانش را در خیابان ارگ ایجاد کرده بود، بعد از اقبال خانوادهها تصمیم میگیرد مجوز آن را دریافت کند. کودکانی که در کودکستان ثریا مهاجر پذیرفته میشدند، باید چهار تا شش سال سن میداشتند. او در اردبیهشت۱۳۱۶، در پنجمین کنفرانس عمومی انجمن نطق و مناظره دانشسرای شاهدخت، درباره کودکستان و اهمیت آن در تربیت کودکان سخن میگوید و مشهدیها را با واژه و اهداف کودکستان آشنا میکند.
برابر اسناد باقیمانده در مرکز اسناد آستانقدسرضوی، سال۱۳۱۵ خورشیدی در سفر وزیر معارف به خراسان، توسعه فضاهای فرهنگی با توجه روبهرو میشود و درنتیجه پساز مدتی، بودجهای برای ایجاد یک کودکستان مختلط در مشهد، درکنار دیگر بودجهها به تصویب این وزارت میرسد. در این اسناد همچنین نام کودکستان شاهدخت نیز بهعنوان یکی از کودکستانهای قدیمی مشهد ثبت شده است. گویا این کودکستان در سال۱۳۲۰ خورشیدی در خیابان جم، دایر بوده و زیر نظر اداره فرهنگ خراسان قرار داشته است.