درباره «مهمانخانه ماه نو» یکی از ضعیفترین آثاری که این روزها به صورت آنلاین اکران میشود.
محمد عنبرسوز/شهرآرانیوز- «مهمانخانه ماه نو» که از مدتها قبل با برچسب تبلیغاتی محصول مشترک ایران و ژاپن به مخاطبان معرفی شده بود، در آستانه اکران آنلاین خود یکی از عجیبترین اتفاقات سالهای اخیر سینمای ایران را به نام خودش ثبت کرد. اقدام ناموجّه و بیملاحظه مهناز افشار، بازیگر نقش اول فیلم، که مدتهاست در حال مدفونکردن تواناییهای بازیگری خود زیر سایه حواشی پرشمارش است، مخاطبی را که تهیهکننده با دست پیش کشیده بود، با پا پس زد.
درحالیکه معمولا حتی عوامل بدترین فیلمها هم با جدیت از اثر خود حمایت میکنند، «مهمانخانه ماه نو» که از سوی نویسنده و تهیهکننده ایرانی و کارگردان ژاپنی تولید شده، به شکل حیرتانگیزی، در آستانه اکران آنلاین، با واکنش منفی و عذرخواهی افشار از مخاطبان بهخاطر بازی در این فیلم همراه شد تا مخاطب طومار اثر را درهمپیچیده قلمداد کند. هرچند کمی بعد، تماشای فیلم هم کاملا روشن کرد که با اثری سطح پایین طرفیم. «مهمانخانه ماه نو» ظاهرا قرار است فیلمی برای بازنمایی قرابتهای فرهنگی در مدیوم سینما باشد، اما حتی بازیگر نقش اولش هم کیفیت پایین آن را گردن نمیگیرد و ظاهرا هیچکس از ساختهشدنش راضی نیست.
جستوجوها نشان میدهند که «تاکفومی تسوتسویی» کارگردان این فیلم حتی در کشور خودش هم فیلمساز مهمی نیست و همکاری او با عوامل ایرانی در فیلمی که بیش از ۹۰ درصد دیالوگها و لوکیشنهایش ایرانی اصل هستند، هیچ توجیهی ندارد. دقیقا نمیدانیم که این کارگردان، بر فرض تبحرش در فیلمسازی، چطور فکر کرده که میتواند روی فیلمنامهای کاملا ایرانی مسلط شود و چگونه توانایی بازیگرفتن از بازیگرانی را که به زبانی دیگر و نامأنوس برای او صحبت میکنند، در خود دیده است.
فیلمنامه «مهمانخانه ماه نو»، علاوه بر اشکالات پرتعدادش، در طراحی داستانهای اصلی و فرعی کاملا داخلی نوشته شده و ناآشنایی فیلمساز ژاپنی با مسائلی همچون زندگی یک مادر و دختر تنها در شهر تهران، ارتباط با جنس مخالف در جامعه ایرانی، روابط فرزندان با والدین در کشور ما کاملا قابلپیشبینی بوده است.
بااینحال ظاهرا تهیهکننده «مهمانخانه ماه نو» سعی کرده است چشمش را روی اینهمه شکاف ببندد تا بتواند فیلم خود را با هدف جورکردن جنس جشنواره جهانی فجر و ایجاد تنوع ظاهری در سینمای ایران، بهعنوان اثری فرهنگی و بینالمللی جا بزند.
«مهمانخانه ماه نو» روایتگر زندگی یک مادر و دختر ایرانی است که زندگی بهظاهرسادهای را در ایران میگذرانند؛ اما ملاقاتهای مرموز مادر با یک مرد ژاپنی، دختر را به صرافت رمزگشایی از گذشته مجهول مادرش میاندازد و بدینترتیب است که زندگی آنها دچار تلاطم میشود. این پیرنگ کاملا تلویزیونی و به غایت مندرس در اجرا هم با ایرادهای بزرگی در کارگردانی و سایر شاخصههای فنی همراه میشود تا مشخص شود که بهمیانآوردن نام یک کشور دیگر برچسبی عاریتی و بدون کارکرد برای قصه یکخطی فیلم بوده است.
ساختار متن با آن خردهداستانهای بیربط، از مسئله مهاجرت گرفته تا ارتباط درنیامده و گنگ دختر با مادر و نامزدش، خام و وصله پینهشده به نظر میرسند. روابط سرد و نمایشی آدمها با یکدیگر، بهویژه در ارتباط مادر و دختری جلوه میکند که گاهی مثل ۲ دوست صمیمی با هم شوخی میکنند، گاهی به پنهانکاریهای افراطی مشغول میشوند و در مواردی چنان بیمهابا برابر یکدیگر جبهه میگیرند که نوسان رفتاریشان عملا دریافت مخاطب از این ارتباط را چند بار خراب میکند و از نو به شکل دیگری میسازد.
علاوهبرآن، چند شخصیت فیلم از جمله مادربزرگ دختر و پرستارش، دوست مادر و مرد مترجم نیز بیفایده و قابل حذف به نظر میرسند که اگر بدبینانه به ماجرا نگاه کنیم، صرفا برای رساندن مدت فیلم به میزان استاندارد در «مهمانخانه ماه نو» گنجانده شدهاند.
سردرگمی متن در شخصیتبخشیدن به آدمها، ناخواسته منجر به بیمنطقشدن و حتی در مواردی جنونآمیز بهنظررسیدن رفتار آنها میشود. برای فیلمنامه نغمه ثمینی، باورکردنی نیست که شخصیت اصلی قصه در طول اینهمه سال یک عکس را صرفا برای بازماندن راه گرهگشایی از این کلاف سردگم، بهدرستی پنهان نکرده و فرصت تهیهکردن دروغهای چفتوبستدار و مدرک جعلی تروتمیز را هم برای مهمترین داستان زندگی خود نیافته باشد.
درمورد دختر، تصمیمات افراطی در رهاکردن خودرو کنار جاده و بریدن از همه آدمها، صرفا برچسبهایی به نظر میرسند که قصد قانعکردن مخاطب درمورد بحران هویت او را دارند. دوست مادر به مضحکترین شکل ممکن خودش را لو میدهد و نامزد دختر هم جز دادوبیداد و پرخاشگری چیزی ندارد.
البته سازندگان این فیلم خودشان بهتر از هرکسی میدانند که دستشان خالی است و برای سرپوشگذاشتن روی ضعفهای پرشمارشان، به استفاده افراطی از عناصر تزئینی متوسل میشوند. بدترین شعبدهبازی «مهمانخانه ماه نو» همین تظاهر بیمعنایش به بینافرهنگیبودن است که تلاش میکند خودش را یک اثر دوملیتی جلوه دهد. بههمینخاطر هم هست که پوستر فیلم، لوکیشنهای انتخابشدن در ژاپن و حتی موسیقی، تعمدا ما را به یاد مجموعه محبوب و نوستالژیک «سالهای دور از خانه» یا همان اوشین میاندازند.
اما توهینآمیزترین بخش ماجرا، انتخاب نام نوشین برای بازیگر نقش اول فیلم است که نه یک الهام بامزه، بلکه ترفندی ریاکارانه محسوب میشود. مجموع این موارد و آن سکانس شعاری درمورد یکی از نمادهای ژاپنی، نشان میدهد که «مهمانخانه ماه نو» نه یک فیلم سینمایی فرهنگدوست و بینالمللی، بلکه اثری سفارشی و البته تفننی برای نمایش ظرفیتهای برونمرزی سینمای ایران است. افسوس که این اتفاق نه در یک سینمای تازهبهدورانرسیده و تهی، بلکه در سینمایی با یک عقبه غنی رخ میدهد؛ سینمایی که هنرمندان درجهیک و متبحری را به خود دیده که در هزاره جدید ۲ مجسمه اسکار و چندین جایزه معتبر بینالمللی دیگر را به دست آوردهاند و ظرفیتهای سینمای ایران را بهنحویشایسته به جهانیان عرضه کردهاند.
علاوه بر این، فیلمساز برای ایجاد جذابیت کاذب در اثر خود چندین موقعیت بیجهت و تزئینی دیگر را هم به آن اضافه کرده است. چند شوخی لوس و نوجوانانه با مسائل مربوط به روابط دختر و پسر در ایران که مطمئنا روح کارگردان از آنها خبر نداشته، صرفا ادای دراماتیکبودن را درمیآورند و کاری از پیش نمیبرند. مانورکردن کارگردان ژاپنی بر روی مسائلی همچون گشت ارشاد، شوخی بیمزه و چندشآوری که قرار است عاشقانه به نظر برسد و خیمهشببازی باورنکردنی قایمکردن پسر در کمد، جزو بیحرمتیهای فیلم به بینندگان هر ۲ کشور است.
در میان بازیگران، مهناز افشار (در نقش نوشین) در مقایسه با مکملهای ایرانی کیفیت بالاتری از خودش نشان میدهد؛ اما همچنان به نظر میرسد که این بازیگر بااستعداد و نسبتا باتجربه سینمای ایران، راهش را در مسیر نزولی و غمانگیزی که در حصار فیلمهای درجه ۲ و ۳ پیش گرفته است، ادامه میدهد. علی شادمان (در نقش سهند) و لاله مزربان (در نقش مونا) چهرههای جوان «مهمانخانه ماه نو» هستند که بهمثابه صورتکهایی از همهجا بیخبر، در قیدوبند بیان رگباری دیالوگها و درشتنمایی اطوارهای جوانانه باقی میمانند و نمیتوانند به نقطه قوت اثر تبدیل شوند.
اجرای ماساتوشی ناگاسه، اما از همه پختهتر به نظر میرسد و تلاش این بازیگر باسابقه ژاپنی برای منتقلکردن حس آشفتگی، قابل احترام است. بااینهمه، هدایت بد فیلمساز و ضعف بازیگران مکمل باعث میشود که تلاش بازیگر ژاپنی هم به چشم نیاید. بالطبع یک اجرای نسبتا خوب در اثری که سرتاپایش ایراد است، نمیتواند تغییر زیادی ایجاد کند.