صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

درباره زندگی و خدمات مرحوم ابوالقاسم ملکی، معمار و آینه‌کار نامدار حرم رضوی اینجا بخوانید.

مرضیه ترابی | شهرآرانیوز؛ هر‌کس به‌نوعی به درگاه دوست عرض ارادت می‌کند؛ یکی به زیارت می‌آید، دیگری جارو‌به‌دست «رضا (ع) جان» می‌گوید، یکی دیگر خاک از کفش‌های زائران پاک می‌کند و ارادتمندی دیگری‌...؛ اما در این میان، زیاد نیستند عاشقانی که عشق خود را به‌چندین روش ابراز می‌کنند و «به چندین هنر آراسته» اند. روان‌شاد ابوالقاسم‌ملکی یکی از کسانی بود که برای عرض ارادتش چندین هنر داشت؛ هنر‌هایی که با روح هنرمند او درآمیخته و یکی شده بود؛ آن‌قدر که وقتی به خاک دست می‌زد، طلا می‌شد.

جایگاه او در معماری و تزیینات نوین حرم رضوی، جایگاهی کم‌نظیر است و میراث گران‌سنگ دستان طلایی‌اش هنوز هم چشم را می‌نوازد و رد آن بر در‌و‌دیوار خانه یار باقی است. اصلا هنر در حر‌م‌رضوی رنگ و شکل دیگری دارد. ارادت هنرمند در کنار هنر او «قند مکرر» است و چشم‌نوازی آن صدچندان. استاد ابوالقاسم از آن عاشقانی بود که یادگار‌های عمرش در قطعه‌ای از بهشت، باید مصداق قند مکرر دانسته شود. این نوشتار الکن و شرح مختصر، روایتی است از حکایت ارادتمندی او در سومین سال درگذشتش.

میراث‌های چشم‌نوازی از آینه و نور

در میان اهل هنر و به‌ویژه هنر اصیل معماری و آینه‌کاری، نام استاد ابوالقاسم ملکی نامی پرافتخار و شایسته احترام است؛ هنرمندی که بیش از شصت سال در بارگاه منوّر رضوی توفیق خدمت داشت و از تبار هنرمندانی بود که میراث پرجلوه هنر ایرانی‌اسلامی را با شاگردی فراگرفت و فن زیباسازی بنا را با نفس به نفسِ استادان سنتی دادن، آموخت.

گستره فعالیت او در عرصه معماری اصیل حرم‌رضوی، محدود به طراحی بنا و شکل دادن به گچ‌بری‌ها و زدن طرح‌های ناب اسلیمی در آنها نیست؛ او در آینه‌کاری هم استادی زبردست و نام‌آور بود که میراث هنری‌اش نه‌فقط در مشهد‌رضوی که در بسیاری از اماکن متبرکه و زیارتگاه‌های شناخته‌شده ایران، هنوز چشم‌نوازی می‌کند. 

به‌این‌ترتیب هنر وی را نه‌فقط در حرم‌مطهر، بلکه باید در جا‌هایی مانند «مزار علی‌بن‌مهزیار» در اهواز، «امام‌زاده عبدا...» در گرگان، «سلطان سید‌جلال‌الدین‌اشرف» در رشت، «امام‌زاده عسیری» درکرمان، «امام‌زاده مرتضی» در کاشمر، «امام‌زاده‌حسین بن‌موسی‌الکاظم» در طبس و «امام‌زاده‌ابراهیم» در قوچان نیز یافت می‌شود و از دیدن تلفیق هنر و ارادت استاد‌ابوالقاسم به ساحت دین و دین‌داران، در شگفت ماند.

نخستین گام‌ها در جاده فراگیری هنر

ابوالقاسم‌ملکی در سال‌۱۳۱۴‌خورشیدی در شهر الیگودرز چشم به جهان گشود. پدرش، استاد‌محمد، ارادتی ویژه به ثامن‌الحجج (ع) داشت و همین ارادت او را در بحبوحه سال‌های پرالتهاب پس از شهریور‌۱۳۲۰ به شهر مقدس مشهد کشاند، در روزگاری که دوران اختناق رضاخانی سپری شده بود و بانگ روح‌بخش نقاره را می‌شد دوباره در فضای روحانی حرم شنید. 

استاد‌محمد در سال‌۱۳۲۶ به مشهد آمد که بماند و چندی بعد، در حرم‌رضوی مشغول‌به‌کار شد و غایت آمالش را در این اشتغال یافت. او آینه‌کاری توانمند بود که هنرش خریداران بسیاری داشت. در آن سال‌ها، استاد ابوالقاسم تازه پا از دوران کودکی به نوجوانی گذاشته بود؛ با‌این‌حال شوق آموختنِ فن آینه‌کاری در دلش بود و به جان آموختنش را دوست می‌داشت، آن‌قدر که در چهارده‌سالگی به کسوت کارگران آینه‌کاری حرم‌رضوی درآمد. خودش در‌این‌باره می‌گوید: «من سال‌۱۳۲۸ وارد آستان‌قدس شدم. 

دلیلش این بود که مرحوم ابوی یکی از کارگران آینه‌کاری اینجا بود و بعضی از اوقات که برای احوال‌پرسی همراه ایشان می‌آمدم، حرفه آینه‌کاری مرا جذب می‌کرد و برایم جذاب بود. گرایش ما [به هنر آینه‌کاری هم]از اول این‌طور به وجود آمد.» (۱) این هنر بعد‌ها به فرزندان استاد ابوالقاسم هم منتقل شد و آنها میراث‌دار هنر پدر خود شدند؛ سه پسر او و حتی یک‌دانه دخترش؛ «من یک صبیه دارم که آینه‌بُر است. پسرهایم آینه‌کاری می‌کنند و او آینه می‌بُرد.»

تصویری از مرحوم ابوالقاسم ملکی
در حال ترسیم طرح آیینه‌کاری‌های حرم

بهترین دوران زندگی

استاد ابوالقاسم ملکی با وجود علاقه به آینه‌کاری، کارش را در حرم‌رضوی زیر‌نظر مرحوم حاج‌صادق‌رأفتی آغاز کرد که معمار و بنای هنرمند آستان‌قدس بود. خودش نقل کرده است که حاج‌صادق در آموزش فن معماری، سخت‌گیری می‌کرد و همین سخت‌گیری، از شاگردان وی هنرمندانی صاحب سبک می‌ساخت. حاج‌صادق هنرمندی هنرمندشناس بود و استعداد شاگرد، چشمش را گرفت؛ به‌همین‌دلیل ابوالقاسم‌ملکی را نزد استادان آینه‌کار فرستاد تا مهارتش را در این فن ظریف هم در کنار هنر معماری سنتی، تکمیل کند. 

تجربه شاگردی نزد استادان آینه‌کاری که عموما از سادات بودند، از ابوالقاسم جوان، هنرمندی پخته و توانا ساخت؛ استادانی همچون سید‌عسکری، سید‌عبدا... رنجبر و سیدعبدا... فراهی. حقوقش در ابتدا، روزی چهار قران بود. هر‌روز صبح علی‌الطلوع راهی حرم‌رضوی می‌شد، به حضرت عرض ارادتی می‌کرد و بعد می‌رفت تا کار کند و بیاموزد. غروب‌ها با مادرش در صحن‌کهنه قرار می‌گذاشت تا با هم نماز بخوانند و برگردند به خانه. 

طولی نکشید که حکایت استعداد شگفت‌انگیزش بر سر زبان‌ها افتاد و موفق شد شاگردی حاج‌آقای‌رضوان را هم تجربه کند؛ استادی که او نیز به چندین هنر آراسته بود: «حاج‌آقای‌رضوان چند شغل (هنر) داشت؛ خطاط بود، طراح بود، شاعر و معلم قرآن بود و قرائت را نزد استاد عرب آموخته بود‌... حاجی انسانی بسیار هنرمند، رئوف و مهربان بود‌... یک استاد دلسوزِ کارکشته فهمیده.» ابوالقاسم ملکی حدود دو سال نزد استاد رضوان ماند و شاگردی کرد و بعد‌از‌آن مدتی را به آموختن از حاج‌حسن‌ظریف‌صناعی گذراند. او از دوران شاگردی‌اش نزد این استادان صاحب‌سبک به‌عنوان «بهترین دوران زندگی» یاد می‌کرد. 

استاد‌ابوالقاسم تقریبا با همه عرصه‌های هنر معماری و تزیین بنا در حرم‌رضوی آشنا شد و در آنها به استادی رسید؛ از معماری و آینه‌کاری تا گچ‌بری و نصب کاشی‌های نفیس؛ با‌این‌حال علاقه‌اش به آینه‌کاری بیش از دیگر گرایش‌ها ظاهر بود و از همان دوران جوانی، به‌عنوان استاد این فن شناخته می‌شد. خیلی زود هنر دست او در این رشته ظریف هنری فضای اماکن متبرکه را تزیین کرد. آینه‌کاری رواق‌های دارالسیاده، دارالسلام، توحیدخانه، دارالزهد و دارالشرف با دست توانمند او تکمیل یا ترمیم شد و برای نسل‌های بعد همچون گوهری تابناک به‌یادگار ماند.

تجربه‌های بی‌بدیل

حاج‌ابوالقاسم کار را به‌صورت تجربی فرا گرفت و چنان هنرش محل اعتماد بود که کار‌های بزرگ را به او می‌سپردند. شاید نخستین کاری که از‌این‌دست تجربه کرد، حضور در فرایند تعویض ضریح مطهر بود. در دهه‌۱۳۳۰‌خورشیدی و به‌همت مرحوم ابوالحسن‌حافظیان، ضریح فولادی قدیمی مرقد مطهر امام‌رضا (ع) جایش را به ضریح ساخته‌شده با روکش طلا و نقره، موسوم به «شیر و شکر» داد و کاری عظیم برای تزیین و ترمیم فضای روضه منوّره آغاز شد که حاج ابوالقاسم ملکی نیز گوشه‌ای از آن را عهده‌دار بود. این نخستین تجربه ویژه هنرمند جوان به حساب می‌آمد؛ تجربه نابی که به او اجازه می‌داد روز‌های متوالی را در جوار مرقد ولی‌نعمت خود بگذراند و در زمان‌های استراحت، نم اشکی بر چشم بنشاند و عرض ارادتی کند. 

با پیروزی انقلاب‌اسلامی، ذوق هنری استاد‌ابوالقاسم، فرصت آفرینش‌های بیشتری را یافت؛ همراه با استادش، حاج‌صادق‌رأفتی، دست به کار فعالیت‌های عُمرانی حرم شد. یادگار‌های زرین عمر هنری وی در معماری بنا‌هایی همچون رواق‌های امام‌خمینی (ره)، دارالحجه و دارالهدایه چشم‌نوازی می‌کند، اما شاید اوج هنر او را در عرصه معماری بتوان در تکمیل صحن زیبای جمهوری‌اسلامی مشاهده کرد که بعد از درگذشت استاد حاج‌صادق‌رأفتی، آن را پی گرفت و با طراحی‌های نابش، بر زیبایی این صحن جدیدالتأسیس افزود؛ او پیش از این‌کار، سابقه طراحی و نظارت بر اجرای عملیات ساخت صحن قدس را هم در کارنامه خود داشت.

خردادماه سال‌۱۳۶۱ بود که موضوع بازسازی شهر هویزه توسط آستان‌قدس‌رضوی پیش آمد. مرحوم آیت‌ا... واعظ‌طبسی پیشنهاد این کار را به امام‌خمینی (ره) تقدیم کرد و با موافقت ایشان، بازسازی هویزه از سوی آستان‌قدس آغاز شد. در این عملیات بزرگ و گسترده عمرانی، آن هم در خوزستانِ زیر باران موشک و گرمای طاقت‌فرسا، حاج‌ابوالقاسم‌ملکی هم مانند دیگر هنرمندان حریم‌رضوی پای کار آمد و خدمت در طراحی و بازسازی هویزه را هم بر کارنامه پرافتخارش افزود. 

در خردادماه سال‌۱۳۷۳ واقعه دردناک بمب‌گذاری منافقین در حرم‌مطهر‌رضوی باعث ریزش و شکستگی آینه‌ها در روضه منوّره شد و این‌بار نیز مأموریت مهم بازسازی تزیینات این مکان مقدس را به استاد ابوالقاسم ملکی سپردند و او میراث جاودانه گذشتگان را به بهترین شکل احیا و حفظ کرد.

آن استاد نام‌دار در فرایند تعویض ضریح «شیر و شکر» با «سیمین و زرین» نیز که طراحی آن با هنرمند نامدار ایرانی، استاد محمود فرشچیان بود، حضوری فعال داشت و در عملیات استحکام دادن به بنای روضه منوّره از اصلی‌ترین معماران و ناظران آستان‌قدس‌رضوی محسوب می‌شد. حضور استاد در دو عملیات تاریخی تعویض ضریح، در زمره بخش‌های اصلی کارنامه هنری و اجرایی وی محسوب می‌شود که کمتر کسی صاحب و واجد آن است.

حاج ابوالقاسم ملکی پس از عُمری عرض ارادت هنرمندانه به ساحت قدسی ثامن‌الحجج (ع)، روز چهارم مهرماه سال ۱۴۰۰ خورشیدی، در ۸۶ سالگی دار فانی را وداع گفت و در جوار بارگاه ملکوتی امام‌هشتم (ع)، در صحن نو (آزادی) به خاک سپرده شد.

تصویری از مرحوم ابوالقاسم ملکی
در کنار استاد فرشچیان

چشم‌انداز تاریخی هنر آینه‌کاری در حرم رضوی

ظاهرا نخستین‌بار اواخر دوره صفویه بود که پای آینه‌کاری به تزیینات حرم‌مطهر باز شد. تا پیش‌از‌آن عنصر قالب در این تزیینات، ابتدا نقاشی و بعد کاشی‌کاری بود و این دو هنر را به گستردگی و کمال در تزیینات حرم‌رضوی به کار گرفته بودند. البته در کنار این دو هنر نفیس، هنر خوش‌نویسی هم در بارگاه مطهر ثامن‌الحجج (ع) موقعیت و جایگاهی ویژه داشت. مشهد از مدت‌ها قبل از این دوره تاریخی، جایگاه خطاطان بنامی مانند «سلطان‌حسین‌مشهدی» بود؛ هر‌چند‌که محتوای کتیبه‌ها بیشتر به خامه توانای بزرگانی همچون علیرضا‌عباسی به رشته تحریر در‌آمد.

ابتدا هنر آینه‌کاری را در زیر گنبد اصلی حرم‌رضوی به کار گرفتند؛ این به‌کارگیری البته سراسری نبود و تنها بخش‌هایی را به‌صورت مذهب در بر می‌گرفت. به دیگر سخن، در تزیینات زیر‌گنبد، همچنان غلبه با نقاشی و میراث آقاحسن‌نقاش (شاگرد برجسته کمال‌الدین بهزاد) بود. «الکس بارنز» در سفرنامه خود به آینه‌کاری بخش‌هایی از دیوار‌های حرم‌رضوی به دستور فتحعلی‌شاه‌قاجار اشاره کرده است. اما اینکه بخش‌های مد نظر او کجا بوده است، چندان معلوم و مشخص نیست. 

شاید منظور وی آینه‌کاری‌هایی باشد که در وسط ایوان طلای صحن‌عتیق انجام گرفته بود؛ همان آینه‌کاری‌هایی که در برخی تصاویر نیمه نخست دوران حکومت ناصرالدین‌شاه، به چشم می‌آید؛ با‌این‌حال این گزارش به‌معنای عدم‌استفاده گسترده از هنر آینه‌کاری در حرم‌مطهر، پیش از این تاریخ نیست. در میان سند‌های موجود در مرکز اسناد آستان‌قدس‌رضوی، مدارکی درباره استفاده از آینه برای تزیین دیوار‌های حرم‌رضوی در اواخر دوره صفویه و نیز دوره افشاریه وجود دارد. به‌عنوان نمونه در سند شماره‌۳۳۳۹۷ به وجود آینه در تزیینات ضریح مطهر، در سال‌۱۱۱۱ قمری اشاره شده یا در سند شماره‌۳۴۸۸۸ از آینه‌کاری‌شدن پنجره دارالسیاده در سال‌۱۱۱۷ قمری سخن به میان آمده است. 

در میان اسناد دوره افشاریه هم می‌توان رد‌و‌نشان استفاده از این هنر را در حرم‌رضوی یافت؛ به‌عنوان نمونه در سند شماره‌۳۵۳۸۱ مرکز اسناد آستان‌قدس‌رضوی، به تعمیر آینه‌های موجود در دیوار دارالحفاظ، در سال‌۱۱۴۶ قمری اشاره شده است که نشان می‌دهد این دیوار‌ها از مدت‌ها قبل دارای تزیینات آینه‌کاری بوده‌اند؛ هر‌چند که این آینه‌کاری‌ها، قطعا ظرافت آینه‌کاری‌های ادوار بعد را نداشته است. در آن زمان هنوز آینه‌ها بسیار قطور ساخته می‌شد و برش آنها به‌سادگی ممکن نبود؛ ضمن آنکه وسیله مناسب برای برش آینه هم چندان ساده پیدا نمی‌شد. باوجود‌این، هنر آینه‌کاری در حرم‌رضوی خیلی زود مورد‌توجه قرار گرفت و آن را در گستره‌ای وسیع مورد استفاده قرار دادند. 

آینه هم زیبایی چشم‌نوازتری داشت، هم می‌توانست در تقویت نور، به‌ویژه در فضای داخل رواق‌ها و روضه منوّره، مؤثر باشد. در دوره ناصرالدین‌شاه آینه‌کاری چنان متداول شد که طبق گزارش اعتمادالسلطنه در «مطلع‌الشمس»، در سال‌۱۲۷۵‌قمری زیر گنبد تحتانی روضه منوّره را کاملا با آینه پوشاندند و آثار نقاشی دوره صفویه را محو کردند. 

این اقدام در دوران تولیت عضدالملک و با دستور میرزامحمدصادق‌قائم‌مقام انجام گرفت؛ با‌این‌حال مجری طرح -یا شاید آمر آن- هنر و سلیقه به خرج داد و برای حفظ هنر کم‌نظیر علیرضا عباسی که کتیبه وی دور‌تا‌دور فضای داخلی گنبد را تزیین کرده بود، زمینه کتیبه را به رنگ طلایی در آورد و روی آن را با ظرافتی مثال‌زدنی، به‌وسیله آینه آراست.

کارشناسان این فن معتقدند که از لحاظ غنا و قدمت، بهترین آینه‌کاری‌های حرم‌مطهر‌رضوی از این قرار هستند: بقعه مطهر، دارالسیاده، توحیدخانه، دارالولایه، دارالحجه، دارالرحمه، دارالهدایه، دارالحفاظ، دارالسعاده، دارالاخلاص، دارالسلام، دارالسرور، رواق شیخ بهایی، دارالزهد، دارالعباده، دارالشرف، دارالعزه و مقبره خالصی؛ نکته‌ای که باید درباره هنر آینه‌کاری در حرم‌رضوی مد‌نظر قرار دهیم این است که این هنر بخشی از فرایند معماری در حرم‌مطهر محسوب می‌شد و برخی از برجسته‌ترین استادان آینه‌کار در زمره معماران رسمی آستان قدس رضوی نیز قرار داشتند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.