به گزارش شهرآرانیوز؛ سیزده روز پیش حادثهای تلخ در یکی از خیابانها در بولوار توس رخ داد و منجر به مسمومیت اعضای یک خانواده شد. شدت این مسمومیت آنقدر جدی و خطرناک بود که در بررسیها مشخص شد، دختربچه نهساله و پسر بیست و چهارساله معلول این خانواده جان باختهاند. دیگر اعضای این خانواده پنج نفره نیز وضعیت خوبی نداشتند و پسر دیگر به همراه پدر و مادرش مسموم شده بودند که به بیمارستان منتقل شدند.
همان روز با حضور مأموران کلانتری معراج و آتشنشانان در محل، موضوع گازگرفتگی این خانواده مطرح شد، اما زندهبودن چند پرنده در قفس، تبدیل به معمایی برای کارشناسان شد که نتایج یافتههای آنها را به چالش میکشید. با اعلام حادثه از سوی مأموران انتظامی به بازپرس جنایی، قاضی وحید خاکشور در محل حاضر شد و دستورهای ویژهای در این پرونده صادر کرد.
ماجرای این پرونده از آنجا آغاز شد که یکی از همسایههای طبقه پایین این ساختمان در بالکن خانهاش متوجه بویی شبیه گاز میشود. او بلافاصله وارد سرویسپله شده و بهسمت طبقه بالایی حرکت میکند. زن با دیدن پسر همسایه که روی پلهها افتاده و استفراغ میکرد، شوکه میشود. اما پسر با دست به سمت خانهشان اشاره میکند.
زن سراسیمه وارد خانه میشود که میبیند زن همسایه و شوهرش در پذیرایی روی زمین افتادهاند. بوی بدی به مشامش میخورد و باعث میشود تا بهسرعت پنجرههای پذیرایی را باز کند. هنوز از کار بازکردن پنجرهها فارغ نشده بود که چشمش به دختر بچه نهساله این خانواده میافتد که توی راهرو افتاده بود.
زن بلافاصله خودش را به دختر رسانده و متوجه میشود این دختربچه نفس نمیکشد و لبها و بخشی از صورتش کبود است. زن همسایه آنچه را میدانسته انجام میدهد تا شاید بتواند او را احیا کند، اما تلاشش بینتیجه میماند. ناگهان چشم زن به پایی میافتد که چند قدم دورتر در اتاق خواب از زیر پتو بیرون زده بود. زن به سمت اتاق میرود و با کنار زدن پتوی آبی سورمهای گلدار، متوجه میشود پسر بیست و چهارساله این خانواده که دچار معلولیت ذهنی بوده نیز نفس نمیکشد.
زن بهسرعت به اورژانس پزشکی و پلیس ۱۱۰ تماس میگیرد و موضوع را اعلام میکند. از اینجا به بعد انگار این حادثه که با بیتحرکی اعضای این خانواده همراه شده بود، روی دور تند قرار میگیرد. امدادگران بهسرعت در خانه حاضر شده و سه مصدوم را به بیمارستان منتقل میکنند.
اما این سؤال همچنان بیپاسخ میماند که علت مسمومیت این خانواده چه بوده است؟ بهویژه که براساس مشاهدات آتشنشانی تمام افراد حاضر در این خانه دچار حالت تهوع شده بودند و استفراغ کرده بودند که این موضوع میتوانست ناشی از مسمومیت غذایی باشد. این فرضیه در حالی مطرح شد که چند پرنده درون قفس در محل وقوع حادثه نیز زنده و شاداب بودند. اما تحقیقات جانبی نشان داد که آبگرمکن این خانه لوله خروجی گاز سمی نداشته است. از سویی لوله خروجی گازهای سمی پکیج این خانه نیز به فضای باز منتهی نمیشد. این یافتهها دوباره موضوع گازگرفتگی را پررنگ کرد.
با ورود مقام قضایی به این خانه مرگزده، تحقیقات رنگ و بوی دیگری گرفت. با دستور قاضی خاکشور پیکر متوفیان برای شناسایی علت مرگ راهی پزشکی قانونی شد. پس از انجام تحقیقات تکمیلی، مرحله نخست این پرونده به پایان رسید.
هرچند همان روز تا پایان شب رسیدگی به پرونده مسمومیت تمام شد، اما با دستور بازپرس جنایی تیمی متشکل از کارشناسان آتشنشانی و پلیس به همراه قاضی خاکشور دوباره به محل مراجعه کردند.
این گروه تلاش داشت تا متوجه شود، در آن روز در این خانه چه اتفاقی افتاده است. ازاینرو دقیقا شبیه همان روز در و پنجرههای این خانه بسته شد و پکیج به مدت بیست دقیقه روشن ماند. پس از گذشت این مدتزمان، کارشناسان آتشنشانی اقدام به تست لازم بهمنظور مشخصشدن میزان تصاعد گاز سمی منوکسیدکربن هفتبرابر بیشتر از میزانی بود که میتوانست منجر به جانباختن فرد شود.
در ادامه تیم تحقیق بهسراغ پکیج رفتند تا علت انتشار گاز را پیدا کنند. بررسی وضعیت دیوار نشان داد که محل خروجی پکیج در واقع شکاف میان دو ساختمان بوده است. از آنجا که طبقه بالایی این ساختمان در دست ساخت بوده است، پدر خانواده به علت سرما تصمیم میگیرد تا این شکاف را با نخالههای ساختمانی بپوشاند و همین اقدام که قرار بود به گرمشدن بیشتر خانه منجر شود، به سرمای مرگ پیوند خورد.
در واقع دو تصمیم اشتباه یکی نصب دودکش در فضای محصور و دیگری پوشاندن روزنههایی که منجر به خروج گازهای سمی میشد و دو روز قبل پدر خانواده این شکاف را بسته بود، موجب شد تا سروکله حادثه تلخ گازگرفتگی زودتر از همیشه در مشهد پیدا شود و دو قربانی در پایان تابستان به جا بگذارد.