تلخ و آزار دهندهبود برخی صحبتهایی که میشنیدیم؛ برخی کلماتی که میخواندیم؛ حرفهایی که بوی دوگانگی از آن به مشام میرسید. با هر قصد و نیتی که بود آهنگ خوشی نداشت. واقعیت که جان به حقیقت هم غنی کرده است میگوید ما همه یک ملتیم، یک رهبر، یک دولت، یک مجلس. همه نهادهای حاکمیتی هم در سپهر همین یگانگی، قدرت مییابند و به خدمت مردم همت میکنند. دوگانهسازی، به هر نیتی که باشد جز ظرفیتسوزی نتیجهای ندارد حتی اگر به قصد اخلاص باشد. این دوگانه را تبلیغکردن هم تیغ دشمنانی را تیز میکند که میخواهند در این ملک سر به تن هیچکس نباشد. اصولگرا و اصلاحطلب که سهل است، هیچ ایرانیای را سرِ پا ایستاده نمیخواهند مگر آن که به خدمت آنان سر و کمر، یکجا خم کند.
یادمان نرفته است دهههای پیش و بیادبیهای مسئولان آمریکا را که صراحتا میگفتند «باید خاکِ این کشور را به توبره کشید.» از اول هم خواستشان این بوده است. اگر ایستادهایم و باافتخار سر به آسمان میساییم به این خاطر است که آنان نتوانستند والا خواستن همه وجودشان را فراگرفته است. دولت به دولت هم که عوض شدند آن آرزو را مثل مشعل المپیک به همدیگر تحویل دادند. این که نشد یعنی نتوانستند. الان هم پی همان خواستهاند. نباید بگذاریم آرزوهای کهنهشان جامه نو بپوشد. این اقتضا میکند وحدت حداکثری در کشور، سرشاخهها را به هم گره بزند چنان که ریشههای ما در هم گره خورده است. ریشههایی که به خون مطهر شهیدانمان آبیاری شده است. راز ایستادن و سر فراز کردن این وحدت بود و رمز موفق گام برداشتن و به سمت قله رفتن هم همین است؛ وحدت حداکثری. جز این اگر کسی راه پیش پای ما گذاشت، پا پس بکشیم که تله است. میخواهند که پایمان گیر بیفتد تا دستوپایمان را ببندند و سرمان را ببرند. این را همه ما باید بدانیم. کسانی که خود را انقلابی میخوانند به این مهم بیش از همه باید توجه کنند. انقلابیبودن به حرف و شعار و صدای بلند نیست. به شناخت و معرفت و صلاحاندیشی است؛ به این است که درست زمان و زمین و زمینهها را بشناسیم و متناسب با آن شناخت، قدم برداریم. بفهمیم و فهمیده کار کنیم تا رفتار ما پیشران فشار بر مسئولان نشود. بدانیم که نظام را راهبری است حکیم و دولتی است همراه و مجلسی است بینا و نهادهایی است هوشیار که همه در سپهر منافع ملی و غیرت انقلابی برنامهها را نظم میدهند تا از کیان نظام دفاع کنند. اینکه برخی افراد، صبر راهبردی و جریان برنامهریز را به اهمالکاری متهم و آن را به نام دولت سند میکردند با صد درجه تخفیف به اوت میزدند. تحریر و ترویج دوگانگی در حاکمیت، و اینکه دولت راه بر انتقام و خونخواهی بسته است، خواسته و ناخواسته جدول کلمات دشمن را پر میکرد که به دنبال کشف رمز اختلاف در زیست جمعی و سیاسی ما است. آنان که «نزدن» را به حساب شورای عالی امنیت ملی و دولت مینوشتند، این «زدن» را و خوبزدن را به نام چه کسی مستند خواهند کرد؟
قصد بازگویی تلخ گفتهها را ندارم. به یاد میآورم که ما همه یک ملتیم. در یک جبهه. باید به هم انرژی مثبت بدهیم. باید خشاب هم را پر کنیم. باید هماهنگ تیر در سینه دشمن بنشانیم. ما در برابر هم نیستیم که برای تضعیف هم بکوشیم. در کنار هم هستیم. افتادن هر یک از ما، دیگری را هم لرزان میکند. با هم که باشیم بنیان مرصوص شکل میگیرد. جمعمان که منسجم شود حضور دست پرقدرت خدا را در میان خویش حس میکنیم. پس با هم باشیم به امداد «یدالله مع الجماعه» امید به فردا را پر رنگتر کنیم.