به گزارش شهرآرانیوز؛ در شماره پیشین درباره تاریخ آینه گفتیم. در این شماره قصد داریم درباره یکی از کاربردهای تاریخی تقریبا غیرمعمول آینه بگوییم که در تاریخ کمتر به آن پرداخته شده است، اما شواهد اصلی آن را میشود در ادبیات دید. آینههای فلزی تا همین چند سده گذشته بسیار پرکاربرد بودند. تقریبا از سده چهارم تا همین سده سیزدهم قمری میشود نوعی از کاربرد آینه را دید که چندان درباره آن پژوهش نشده است. آینهای که از آن صحبت میکنیم، موسوم به «آینه پیل» است.
این نوع آینه بیشتر در جنگها کاربرد داشته است. این آینه را بر پیشانی فیل یا اسب میبستند تا بازتاب نورش چشم مهاجمان را اذیت کند. همچنین یکی از انواع طبلها و زنگهای جنگی بوده که پشت فیل میگذاشتند یا از گردن حیوان میآویختند. گاه نیز آینه پیل نوعی زره بر تن جنگجویان بوده تا هم محافظ باشد، هم بازتاب نورش چشم دشمن را کور کند. دراینباره، مقالهای مفصل در شماره نخست از سال پنجم نشریه «کهننامه ادب پارسی» با عنوان «آینه، جنگابزاری ناشناخته در آوردگاه» منتشر شده است که اطلاعاتی ارزنده از این کاربرد در اختیار ما قرار میدهد. در این متن از این مقاله نیز استفاده شده است.
آینه پیل معمولا با چیزی که ما از آینه سراغ داریم کمی متفاوت بوده است. آینه پیل فلزی بسیار صیقلخورده بوده که صرفا برای تماشای خود نبوده است. ظاهرا فلزهایی که برای ساختن آینه به کوره میرفتند، همگی سالم بیرون نمیآمدند و برخی از آنها میشکستند. این شکستهها دورریز نبودند و از آنها برای کاربردهایی که گفته شد استفاده میشده است.
نظامی: «در آن کوره کآیینه روشن کنند/ چو بشکست، از آیینه جوشن کنند.»
آینه پیل در «فرهنگ معین» ابزار جنگی معرفی شده است: «آینه پیل دهل یا طبل بزرگ که آن را بر پیل مینواختهاند و بعضی گفتهاند جرس و درای و زنگ است که بر پیل آویزند: از ابر پیل سازم و از باد پیلوان/ وز بانگ رعد آینه پیل بیشمار. منوچهری.» پس این ابزار جنگی بهنوعی از خانواده آلات موسیقی هم بوده است.
به نقل از کتاب «منوچهری دامغانی و موسیقی» نوشته حسینعلی ملاح: «ساختمان این ساز تشکیل میشده از یک لوحه فلزی به اشکال گوناگون (مربع، مدور، مستطیل یا بیضی) که به چهارچوبی مقید میشده و آن را بر کوهه پیل میبستند و با کوبهای بر آن میکوبیدند. گونه کوچک آن زنگ اخبار، لوحهای است که در روزگار بسیار دور در بارگاه پادشاهان ختایی و امیران برخی نواحی دیگر به کار میرفته است.
این ساز بهسبب جنس آن که از فلز صیقلیافته بوده و مانند آینه در آفتاب میدرخشیده است، علاوه بر استخراج صوت، بهکار انعکاس نور آفتاب در دیدگان دشمنان و ارسال خبر از نقطهای به نقطه دیگر نیز میآمده است.» با این توضیح میشود تصور کرد که نوع دیگر کاربرد این آینه چیزی شبیه به زنگهایی بوده است که امروز وزیر و سفیر و... به نشانه آغاز سال تحصیلی برای دانشآموزان بر آن میزنند.
کاربرد جنگی بعدی آینه، چیزی شبیه زره است که در گذشته آن را «چهارآینه» مینامیدند. در «لغتنامه دهخدا» ذیل مدخل این واژه آمده است: «چهارآیینه. چارآینه. نوعی جامه جنگ که سابقا به هنگام رزم آن را میپوشیدند و آن دارای چهار قطعه آهن صیقلیشده و آینهمانند بود که در پیش سینه قرار میگرفت (از فرهنگ فارسی معین). سینهبند. گویا مال سینه تنها بوده است.»
پس یکی دیگر از کاربردهای این آینهها در جنگ، همان بستن آینه بر فیل و اسب است یا زرههایی از آینه که جنگآوران برای کورکردن چشم دشمنان میپوشیدند. شواهد تاریخی استفاده از این ابزار جنگی، تقریبا هیچ است، اما از ادبیات میشود برای چنین کاربردهایی کمک گرفت. مثلا آنجا که اسدی توسی در «گرشاسبنامه» میآورد: «ز برگستوانش همه قبلهگاه/ ز بس آینه، چون درخشنده ماه» یا «ز بس کآینه بد درفشان ز پیل/ همی خاست آتش ز دریای نیل». نمونههای دیگری از این نوع آینهبستن بر حیوان برای انعکاس نور و نیز استفاده از صدای رعدآسای آن در ادبیات موجود است.
اینکه چه شد این ابزار لطیف و شکننده مشاطهگری از جنگ سخت سر درآورد، چندان برای ما روشن نیست. جالب اینکه در «تاریخ بیهقی» یک کاربرد زینتی هم برای آینه در جنگ تصویر شده است: «[..]با ایشان پنج پیل نر آوردند و دو ماده نران با برگستوانهای دیبا و آیینههای زرین و سیمین [..].» میشود حدس زد که این آینهها تزیینی یا برای هدیهدادن بودهاند و از آنها در جنگ استفاده نمیشده است. با وجود این، همه این فلزات آنقدر صیقل داده میشدند که تصویر آدمیزاد در آنها پیدا بوده و برای همین همگی آینه نامیده شدهاند.
اکنون باتوجهبه این شواهد، در نبود شواهد تاریخی میشود فرض را بر این گذاشت که از آینه در جنگ هم استفاده میشده است، اما بسیار کم. مثلا آینه پیل که با نام فیل پیوند خورده، احتمالا آنقدر سنگین بوده که حملش فقط از عهده موجودی بزرگ و قوی مثل فیل برمیآمده است. دیگر اینکه آینهبستن روی حیوان و بهعنوان زره هم شرایط خاصی داشته است؛ بهعنوان مثال جنگ باید حتما در روز انجام میشده است یا جنگجو و حیوان حتما باید رو به آفتاب حرکت میکردهاند.
این فرضها در کنار سنگینبودن زره فلزی و کُندکردن سرعت حرکت جنگاوران، نشان میدهد که استفاده از آینه در جنگ چندان مرسوم نبوده، بلکه یک شیوه غیرمعمول بوده که گاهی بهعنوان یک حربه از آن استفاده میشده است. با وجود این اشارات متون ادبی، در متون تاریخی خیلی نامی از آینههای جنگی نیست، بلکه گویا فقط در برخی مناطق از آینه در جنگ استفاده میشده است. در مجموع همین شواهد اندک هم که بیشترشان مربوط به سدههای میانی دوره اسلامی هستند، حکایتی غریب و غیرمعمول از آینههای جنگی به دست میدهند.
در کل، کار آینهها با تاریخ هنوز تمام نشده است؛ به قول خاقانی: «هانای دل عبرتبین! از دیده عبر کن هان! / ایوان مدائن را آیینه عبرت دان! [..]مست است زمین، زیرا خوردهست بهجای می/ در کاس سر هرمز، خون دل نوشروان.»
ادامه دارد...