به گزارش شهرآرانیوز؛ از بیستودوم شهریورماه که گزارش فقدان جوانی بیستوپنجساله به پلیس آگاهی خراسانرضوی اعلام شد تا بامداد پنجشنبه گذشته که پیکر این فرد از عمق چاهی ششمتری زیر تختخواب زوجی جوان در بولوار طبرسی شمالی بیرون کشیده شد، کسی باور نمیکرد که «علیرضا. د» معروف به «علیمکث»، «مرتضی. الف»، آرایشگر محلهشان، را کشته و در اتاق خوابش دفن کرده باشد.
پیکر مقتول در عملیاتی بیستساعته با هوشیاری کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی خراسانرضوی و به دستور قاضی وحید خاکشور، بازپرس جنایی، درحالی بیرون کشیده شد که تا زمان کشف جسد، قاتل که بهعنوان مظنون دستگیر شده بود، کوچکترین سرنخی در اختیار تیم جنایی قرار نداده بود و مدعی بود او را اشتباه گرفتهاند.
ماجرای این پرونده با شکایت مردی جوان آغاز شد. این فرد با حضور در پلیس آگاهی خراسان رضوی اعلام کرد که چند روزی است از برادرش خبری ندارد و گوشی تلفنش نیز ناگهان خاموش شده است.
مأموران ابتدا این پرونده را بهصورت عادی در دستورکار قرار دادند تا اینکه به جزئیاتی رسیدند که نشان از وقوع یک جنایت احتمالی داشت. اینگونه بود که کارآگاهان جنایی زیر نظر سرهنگ محمد مرادی، تحقیقاتشان را آغاز کردند.
تیم جنایی برادر فرد مفقودشده را به پلیس آگاهی دعوت کردند و متوجه شدند که او با تعدادی از اهالی محل مشکلاتی داشته است. چند روز بعد از آن، اولین تماس با «علیمکث» و همسر جوانش گرفته شد و این افراد به همراه چند نفر دیگر به پلیس آگاهی فراخوانده شدند.
با حضور این افراد در پلیس آگاهی تحقیقات آغاز شد و کارآگاهان با یافتههای علمی متوجه شدند که «علیمکث» و همسرش جزو مظنونان اصلی این پرونده هستند. این درحالی بود که این زوج جوان مدعی بودند نهتنها این فرد را بهتازگی ندیدهاند، بلکه ارتباطی نیز با او نداشتهاند.
باوجوداین، کارآگاهان جنایی باتوجهبه اطلاعاتی که کشف کرده بودند، متوجه ارتباطی میان آنها شدند؛ اما هنوز هم زوج جوان مدعی بودند که از فرد مفقود اطلاعی ندارند.
تحقیقات تیم جنایی ادامه یافت و در ادامه کارآگاهان مطمئن شدند که این زوج از سرنوشت فرد مفقود اطلاع دارند و اینگونه بود که دامنه تحقیقات گسترده شد و احتمال جنایت قوت گرفت.
کارآگاهان به اطلاعاتی دست یافتند که نشان میداد «علی مکث» بهتازگی اقدام به خرید سرامیک کرده است. فرد مظنون درباره این موضوع اعلام کرد که سرامیکها را برای باغشان در یکی از روستاهای اطراف مشهد خریده است. با حضور تیم جنایی در محل مشخص شد که چنین چیزی واقعیت ندارد. درحالی موضوع سرامیکها همچون معمایی حلنشده باقی بود که هر دو مظنون صبح اول وقت برای بررسیهای بیشتر به محل زندگیشان در خیابان طبرسی شمالی۲۴ منتقل شدند.
زوج جوان همچنان مدعی بودند که کارآگاهان اشتباه میکنند. این درحالی بود که تیم جنایی در بازرسی از خانه آنها متوجه شدند کف اتاق خواب بهتازگی سرامیک شده است و این سرامیکها دقیقا همانهایی است که «علیمکث» خریده است.
وقتی تیم رسیدگیکننده به پرونده متوجه تغییر کف اتاق شدند، موضوع را با مظنونان در میان گذاشتند؛ اما مرد جوان مدعی شد کف اتاق خواب موکت و سیمان بوده و او تصمیم گرفته است آن را سرامیک کند. این در حالی بود که مأموران با تجربه خود احتمال دادند فرد مفقود پس از قتل در این مکان دفن شده باشد. با هماهنگی قضایی تختخواب و دیگر وسایل از اتاق کوچک بیرون کشیده و سرامیکها کنده شدند. بعد از آن درست در وسط اتاق کارآگاهان با خاکهای دستریز مواجه شدند و خیلی زود ابعاد یک چاه مقابل رویشان گشوده شد.
باوجوداین، «علی مکث» مدعی بود که آنچه کارآگاهان فکر میکنند اشتباه است و او کاری نکرده است. این درحالی بود که مشاهده تکهای سیمان در عمق چاه که مربوط به سیمان کف اتاق بود و همچنین مقداری پلاستیک و... تیم جنایی را مصمم کرد که به کندن ادامه دهند.
این عملیات که از صبح زود آغاز شده بود، تا ساعت ۱۰ شب چهارشنبه (دومآبان) ادامه داشت تا اینکه سر یک موکت نمایان شد. این دیگر موضوعی نبود که مظنون به قتل بتواند آن را انکار کند. بیرون آمدن قسمتی از این تکه موکت، قفل دهان مرد جوان را گشود و او پس از بیش از یک ماه مقاومت، به قتل «مرتضی. الف» اعتراف کرد.
همزمان با اعتراف دیرهنگام متهم به قتل، قاضی خاکشور، بازپرس جنایی، شبانه به محل رفت و همزمان از آتشنشانی خواسته شد برای بیرون کشیدن جسد از عمق چاه وارد میدان شود.
با ورود آتشنشانان ایستگاه هشتم آتشنشانی مشهد به محل و ایجاد کارگاه بر روی چاه، عملیات خاکبرداری برای بیرون کشیدن جسد ادامه یافت. همزمان کارشناسان پزشکیقانونی نیز در محل حاضر شدند و افسران کلانتری طبرسی شمالی نیز برای نظم بخشیدن به محله که با تجمع شهروندان همراه بود، حاضر شدند.
عملیات سخت و طاقتفرسای خاکبرداری تا رسیدن به جسد از سوی آتشنشانان حدود چهار ساعت طول کشید و حدود ساعت ۱:۳۰ بامداد، بالاخره پیکر مقتول شناسایی و از چاه بیرون کشیده شد. پس از معاینات اولیه و کشف آلت قتاله که یک چاقوی ضامندار کوچک و دو چاقوی بزرگ و کوچک آشپزخانه بود، کارشناسان پزشکی قانونی اقدامات اولیه را انجام دادند و ادامه معاینات تخصصی به سالن تشریح پزشکی قانونی موکول شد.
با کشف جسد و شناسایی انگشتری خاص که در انگشتش بود (پیشتر برادر مقتول مشخصات آن را داده بود) به همراه چاقویی کوچک و مدارک هویتی در جیب شلوار مقتول، هویت «مرتضی. الف» کشف شد.
متهمبهقتل در منطقه تعمیرکار و موبایلفروش معروفی است و همراه خانوادهاش در ساختمانی دوطبقه (محل وقوع جرم) زندگی میکند. این فرد در سال ۱۳۹۲ ازدواج کرده و سال۱۳۹۵ در طبقه پایین منزل پدریاش ساکن شده است و خانواده اش نیز در طبقه بالا ساکناند.
متهم در بازجوییهای اولیه با بیان اینکه با مقتول در حد سلام و علیک رفاقت دارد و گاهی در کوچه او را میدیده است و گاهی گوشیهای تلفن همراهی را برای تعمیر پیش او میآورده است، مدعی شد که حدود دو سال قبل من خودرو جدیدی خریده بودم که مرتضی از من خواست شیرینی ماشین را بدهم و من هم قبول کردم و با همدیگر به باغی در اطراف مشهد رفتیم و دو زن جوان نیز با ما آمده بودند. با رفتاری که در این بزم دوستانه از او دیدم، از مرتضی فاصله گرفتم و فقط گاهگاه همدیگر را در کوچه میدیدیم؛ اما بعد از مدتی احساس کردم بین او و همسرم ارتباطی وجود دارد. از رفتار مرتضی بیشتر مشکوک شدم.
او در پاسخ به این سؤال مقام قضایی که از چه زمانی تصمیم به قتل گرفتی، بیان کرد: وقتی احساس کردم چنین ارتباطی وجود دارد، بدون اینکه به همسرم و مرتضی چیزی بگویم، از یکسالونیم قبل نقشه را طراحی کردم و منتظر فرصت بودم. در این میان موعد اجاره مغازهام سرآمد و با مالک به توافق نرسیدم و تصمیم گرفتم فعلا مغازه را تعطیل کنم؛ برای همین کل وسایل را یکجا واگذار کردم. در این مدت که مغازه نداشتم بیشتر در محله میگشتم و گاهی دوستان و آشنایان گوشیهایشان را برای تعمیر به من میدادند.
مرتضی نیز گاهی گوشی میآورد تا برایش تعمیر کنم. او چند روز قبل از حادثه چند گوشی به من داده بود. عصر چهاردهم شهریور، حدود ساعت۱۷ بود که در خیابان مرتضی را دیدم. او پرسید: داداشعلی این گوشیهای ما چه شد؟ به او گفتم گوشیها را تعمیر کردهام و خانه است.
بیا برویم تا تحویلت بدهم. وقتی آمد جلوی خانه با این بهانه که هوا سرد شده است و میخواهم یک بخاری را از بالای حمام پایین بیاورم و کمک میخواهم، او را به داخل کشیدم. همین که وارد آشپزخانه شد، با او درگیر شدم و با چاقو زدمش.
متهم درباره تهیه چاقو مدعی شد که آن را چندوقتپیش دست مرتضی دیده و از او خواسته است چاقو را در ازای تعمیر رایگان یک گوشی به او بدهد.
درحالیکه شواهد نشان میدهد او بهتنهایی این جنایت را مرتکب نشده است، خودش معتقد است موقع جنایت تنها بوده است و همسرش که در مغازه لباسفروشی مادرش کار میکند، آن روز خانه نبوده و شب وقتی آمده، به او گفته است که دوستانش آمدهاند و برود طبقه بالا. متهم بعد از جنایت نیز جسد را لای موکت کف آشپزخانه میپیچد و به حمام گوشه اتاق خواب میبرد و بعد هم در اتاق را قفل میکند.
جسد تا فردا در حمام میماند و او برای اجرای قسمت دوم نقشهاش از سایت دیوار دو مقنی از اتباع خارجی پیدا میکند و از آنها میخواهد در وسط اتاق خوابش چاهی پنجمتری بکنند، با این بهانه که قصد دارد یک حمام مستر گوشه اتاق خواب بسازد و نیاز به چاه جدید دارد.
مقنیها که بهکل ماجرا مشکوک بودهاند بعد از دریافت پولشان سهساعته چاه را میکنند. او بعد از رفتن آنها جسد را به عمق چاه میاندازد، موکت و لباسهای خونی خودش و دیگر مدارک جرم -همچون چاقو- را نیز به چاه میاندازد و یک نفره کل خاکها را با سینی درون چاه میریزد؛ بعدازظهر همان روز هم از سایت دیوار یک سرامیککار پیدا میکند.
بعد از نشان دادن اتاق خواب، فرد سرامیککار ابعاد را به او میگوید و بهتنهایی از میدان فهمیده سرامیک میخرد و به خانه میآورد. سرامیککار نیز چندساعته کارش را انجام میدهد و اتاق کاملا سرامیک میشود. اما دیوارهای خاکی هنوز ممکن بوده است او را لو بدهند؛ برای همین بلافاصله فردی را میآورد و دیوارهای اتاق و بخشی از پذیرایی را کاغذدیواری میکند، تا هیچ اثری از جنایت باقی نماند.
با همه این اقدامات متهم به قتل نتوانست کارآگاهان جنایی را فریب دهد و زودتر از آنچه فکر میکرد جسد مقتول از چاه زیر تختخوابش بیرون کشیده شد. تحقیقات همهجانبه جنایی از سوی قاضی خاکشور برای روشن شدن دیگرابعاد پرونده و موضوع همکاری دیگران در این جنایت همچنان ادامه دارد.