صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

لوکوموتیوران سینمای انقلاب | یادی از «امیر قویدل» هنرمند مشهدی، به بهانه پانزدهمین سالروز درگذشتش

  • کد خبر: ۲۹۸۸۶۶
  • ۱۷ آبان ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۶
آثار قویدل، «ترن» نه فقط قله موفقیت آثار اوست بلکه در مجموع آثار انقلابی در سال‌های نخست پیروزی انقلاب اسلامی، اثری جریان ساز و مؤثر و ماندگار است.

به گزارش شهرآرانیوز؛ توی حرم امام رضا (ع)، کنج یکی از حجره‌های صحن وقتی رخ به رخ گنبد طلایی می‌نشیند، همچنان ابوالفضل است. ابوالفضل غلامحسین زاده. بچه محل امام رضاست. همین نزدیکی ها، توی محله سرشور دنیا آمده و قدکشیده. خاک مشهد هنرمندپرور و ابوالفضل هم مستعد شکفتن است. 

خودش را در تئاتر پیدا می‌کند. زیر نور موضعی صحنه. هنوز دقیقا نمی‌داند از عالم هنر چه می‌خواهد، اما هرچه هست در حوالی ادبیات و نمایش، احوال بهتری دارد. از همان روز‌های مدرسه وقتی توی کلاس‌های خالی دبیرستان هدایت در کنار هم گروهی هایش، با دیالوگ‌های نمایش «کافه ماناواس» کلنجار می‌رفت و وقت تمرین تئاتر، حواسش به ساعت نبود، فهمید پابند هنر شده. هرچه بیشتر می‌گذشت، شیرینی لذت اجرا بیشتر زیر زبانش مزه می‌کرد.

 تجربه کارگردانی کم کم بیشتر از بازیگری او را مشغول کرده بود و رفته رفته شده بود یکی از بهترین‌های تئاتر شهر، اما از جایی به بعد او نیز مثل بسیاری از ستاره‌های دیگر، به دنبال آسمان گسترده تری برای درخشیدن بودند. انگار سقف این شهر برای ایده‌های تمام نشدنی اش کوتاه بود. پس به ناچار از محله سرشور گذشت، چمدانش را برداشت و پیش به سوی هویت تازه اش در عالم هنر، از دوست داشتنی‌ترین خاک دنیا، دل برداشت و راه افتاد سمت شلوغی‌های پایتخت در حالی که صدایش می‌زدند: امیر. امیر قویدل. همانی که هنوز برای امام رضا (ع)، ابوالفضل کوچه سرشور بود.

لذت تجربه اولین کارگردانی

صحنه‌های نمایش تهران وسیع بود. هنوز کلی نمایشنامه بود که می‌شد با ایده‌های او توی سالن‌های شلوغ شهر جان بگیرد، اما ظرفیتی در تهران وجود داشت که در مشهد پیدا نمی‌شد، اینجا می‌شد فیلم سازی کرد. شهرک‌های فیلم سازی، استودیوها، تجهیزات تصویربرداری و تیم‌های حرفه‌ای همگی برایش تازگی داشت. امیر قویدل بذر مستعدی بود که در خاک تهران خیلی زود ریشه می‌کرد و به بار می‌نشست. اما عجول نبود. شیفته آموختن بود و صبور در گام برداشتن. کارش را از پشت صحنه آثار سینمایی آغاز کرد. 

گاه و بیگاه فیلم نامه می‌نوشت. این مابین، ساموئل خاچیکیان بیش از دیگر کارگردانان به او اعتماد داشت. شهرستانی بود و غریب، اما دقیق و باانگیزه. از دستیاری فیلم «مرگ در باران» و «اضطراب» و «کوسه جنوب» شروع کرد و مدتی بعد دیگر به تنهایی روی چهارپایه کارگردانی نشست. دیگر با چم و خم فیلم سازی آشنا بود. توی سرش پر بود از پلان‌های بدیع و سوژه‌هایی که در انتظار خلق شدن بودند. پس برای اولین بار در قامت کارگردان یک اثر سینمایی در پشت صحنه فیلم سینمایی «خونبارش» نشست. 

اثری برگرفته از مستندات ایام مبارزاتی پیش از انقلاب اسلامی و پیوستن نیرو‌های ارتش به صفوف مردم انقلابی که می‌توانست در حد و اندازه‌های یک مستند کوتاه باقی بماند، اما با چاشنی خرده روایت‌ها و کارگردانی مناسب قویدل، به یک سینمایی جذاب و خوش ساخت تبدیل شد. قویدل اولین گام حرفه‌ای اش را در عالم فیلم سازی با موفقیت برداشت. بعدتر با «برنج خونین» و فضای مرموز و جنایی اش، ثابت کرد نه فقط یک فیلم ساز انقلابی که شاگرد خلف خاچیکیان است. «میرزا کوچک خان» و «سردار جنگل»، ادای دین او به تاریخ پایداری و مقاومت ایران بود، اما هنوز بهترین فیلم کارنامه اش را نساخته بود.

نمایشی از یک حماسه پرحادثه

صدای زوزه باد از زمهریر کوهستان در فضای سینما می‌پیچد. با صدای سوت لوکوموتیو، قطار روی ریل‌های یخ زده به راه می‌افتد و بعد تیم ارکستر مجید انتظامی آرام آرام در فضای سرد کوهستان ادغام می‌شود. سمفونی انتظامی، همان چند ثانیه نخست فیلم، تکلیف مخاطب را با حال و هوای کار معلوم می‌کند. گروه کر، با ضرب آهنگی شبیه به یک گروه نظامی، تداعی گر گام‌های سخت چکمه پوشانی است که لحظه لحظه به متن قصه نزدیک می‌شوند. پیداست این اثر، نه فقط یک ماجراجویی پرکشش، که نمایشی از یک حماسه پرحادثه است. 

نام فیلم خیلی زود با فونت درشت روی پیشانی قطار ظاهر می‌شود: «ترن». همه چیز همین ابتدای کار می‌ریزد روی دایره. کارگردان چیزی برای پنهان کردن ندارد. روایت به قدری کشش دارد که تمام داستان در همان دقیقه‌های اول فیلم با دیالوگی از یک سرباز مضطرب تعریف می‌شود: «قربان! مخبرین گزارش دادند که قطار محموله سوختی متعلق به ارتش که قرار بوده در انبار‌های اصفهان تخلیه بشه تغییر مسیر داده. احتمالا به سمت یکی از مناطقی که حکومت نظامی هنوز اعلام نشده...» 

امیر قویدل از ظرفیت‌های فیلم نامه اش خبر دارد. او با قصه پردازی‌های رندانه و دکوپاژ‌های دقیق و تدوین‌های حساب شده به پیش می‌رود که حتم دارد مخاطب تا آخرین پلان، چشم از تصویر برنمی دارد. قویدل دارد فیلم به فیلم حرفه ای‌تر ظاهر می‌شود. این دست کارگردانی‌ها در ژانر حادثه و التهاب، میراث سال‌ها شاگردی از محضر هیچکاک سینمای ایران، ساموئل خاچیکیان است. 

بالاخره آن همه دستیاری کنار خاچیکیان و تماشای فیلم نامه از منظر نگاه خلاقانه او، از قویدل یک کارگردان حرفه‌ای ساخته. اما ترن، نه فقط در چارچوب استاندارد‌های فیلم سازی یک شاهکار ماندگار در تاریخ سینمای ایران است، بلکه از حیث محتوا راوی مظلومیت آشکار مردم مبارز در هیاهوی انقلاب و ظلم بی انکار حکومت بر جماعتی است که نسبت به استبداد حاکمیت، بی طاقت شدند. 

در کارنامه هر کارگردان موفقی، همیشه یک اثر هست که اگر برای تمام سال‌های فیلم سازی او بنا بود یک کار باقی بماند، همان یکی کفایت می‌کند. در مجموع آثار قویدل، «ترن» نه فقط قله موفقیت آثار اوست بلکه در مجموع آثار انقلابی در سال‌های نخست پیروزی انقلاب اسلامی، اثری جریان ساز و مؤثر و ماندگار است. آن چنان که مجید انتظامی نیز با تولید موسیقی متن این اثر، تجربه ساخت یکی از ماندگارترین سمفونی هایش را در همکاری با قویدل تجربه کرد.

آرزویی که خاک شد

امیر قویدل در ۱۷ آبان ۱۳۸۸، در سن ۶۲سالگی به علت بیماری کلیوی درگذشت. او آرزو داشت در توس و در کنار اخوان ثالث و حکیم فردوسی به خاک سپرده شود. او در گفت وگویی با شهرآرا گفته بود: «من بهشت رضا (ع) یا بهشت زهرا (س) و هر بهشت دیگری را دوست دارم، اما کنار فردوسی را به همه این بهشت‌ها ترجیح می‌دهم.»

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.