صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

به خاک نشاندن هویت تاریخی شهرها به نفع بلندمرتبه‌سازی

  • کد خبر: ۳۰۰۰۶
  • ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۴۰
کوچه‌باغ‌های نیشابور در خطر از دست دادن شناسنامه هویت معماری شهری
هما سعادتمند/ شهرآرانیوز - هفته گذشته تخریب خانه پدری پرویز مشکاتیان در نیشابور به یکی از خبر‌های جنجالی کشور تبدیل شد؛ اتفاقی که واکنش بسیاری از اهالی جامعه هنری و مردم را به‌دنبال داشت، اما قصه تخریب‌ها به این یک خانه خلاصه نمی‌شود. تلخی ماجرا وقتی بیشتر می‌شود که بدانید خانه پدری استاد سنتورنواز کشورمان، سومین خانه تخریب‌شده در یک سال گذشته است و متاسفانه این رویه همچنان ادامه دارد، این درحالی است که نیشابور تنها شهر ایران است که نامش درمیان اعضای اتحادیه شهر‌های تاریخی جهان که زیر نظر سازمان یونسکو قرار دارد، دیده می‌شود. طبق ضوابط این اتحادیه، در حریم شهر‌هایی که عضو آن هستند، نباید خانه یا بنایی تاریخی‌هویتی تخریب شود، والّا امتیاز‌ها و حق عضویت خود را از دست خواهند داد و دیگر حمایت نخواهند شد. حالا با اتفاقات رخ‌داده، نیشابور نه‌تن‌ها به قبرستان خانه‌های تاریخی تبدیل شده است، بلکه احتمال اخراج از عضویت اتحادیه شهر‌های تاریخی جهان هم تهدیدش می‌کند. گزارش پیش‌رو به بازدید ما از شش خانه تاریخی نیشابور اختصاص دارد که به‌دلیل بی‌مهریِ سازمان‌های مسئول رو به زوال و نابودی است.

سیاست نانوشته‌ای می‌گوید خانه‌های تاریخی، نابود شوند
نخستین زنگ این هشدار را حسن خواجویی، سردبیر دوهفته‌نامه «آفتاب صبح نیشابور»، به صدا درآورد. او که در طول این سال‌ها با گزارش‌ها و اخباری که منتشر کرده، به حمایت از خانه‌های تاریخی شهرش برخاسته است، در تماسی تلفنی، دلیل تخریب خانه‌های تاریخی شهر را تراکم‌فروشی بیان می‌کند و وضعیت این خانه‌ها را با عبارت «سیاست نانوشته این است که این‌ها از بین بروند» توصیف می‌کند و می‌گوید: متاسفانه در پنج سال اخیر بافت تاریخی نیشابور به‌دلیل تراکم‌فروشی، دستخوش تغییروتحول‌های زیادی شده است، زیرا سیاست شهرداری‌ها در دهه اخیر تنها به تامین منابع مالی سازمان خودشان معطوف بوده است، آن‌هم ازطریق فروش شهر و تراکم‌فروشی؛ شهر‌های کوچکی مثل نیشابور ازآنجاکه نتوانسته‌اند ازطریق جلب مشارکت‌های عمومی و خصوصی و دیگر راهکار‌ها منابع مالی نسبتاپایداری را برای خود تامین کنند، دست به این کار زده‌اند. درواقع دارند شهر را می‌فروشند تا بتوانند منابع مالی اداره شهرداری‌ها را تامین کنند. درد ماجرا اینجاست که این منبع مالی هم بیشتر صرف هزینه تامین حقوق نیروی انسانی می‌شود تا پروژه‌های عمرانی برای شهر.
نیشابور شهر ک‌وچه‌باغ‌هاست. این خانه‌باغ‌ها در گذشته در بهترین نقاط شهر ساخته شده‌اند و دارای محوطه و زمین وسیعی هستند که با گسترش بلندمرتبه‌سازی‌ها در چند سال اخیر، به بهترین گزینه برای ساخت‌وساز تبدیل شده‌اند. بسازو‌بفروش‌ها می‌آیند این ملک‌ها را از مالکان می‌خرند، پی‌سازی می‌کنند و ساختمان می‌سازند. بهره‌مندی شهرداری هم از اینجا شروع می‌شود که با فروش پروانه ساخت آن‌هم به‌صورت اقساطی، یک منبع مالی نامحدود برای خودش ایجاد می‌کند، پس ترجیحشان این است که این اتفاق بیفتد؛ چون برایشان منفعت اقتصادی دارد. آن‌ها به خانه‌های تاریخی به چشم درآمد نگاه می‌کنند. در این میان، میراث‌فرهنگی هم به‌دلیل آنکه مالکان رضایت ندارند، نمی‌تواند خانه را به ثبت ملی درآورد و به‌گفته خودش، بودجه‌ای هم برای تملک ندارد. در هر دو صورت، سازمان‌های مسئول در این میان به‌شدت کم‌کاری می‌کنند و وضعیت بافت تاریخی شهر اصلا برایشان مهم نیست.

نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
ساعت از ۶ صبح گذشته است که جاده مشهد-نیشابور را زیر چرخ ماشین می‌اندازیم تا خودمان را به یکی از شهر‌های قدیمی ایران برسانیم؛ جایی که قرار است در آن از درد تخریب‌هایی بگوییم که چهره تاریخی شهر را با کاشی‌های فیروزه، مقرنسی‌ها و کاشی‌کاری‌های هزار رنگش به آجر‌های و سیمان تغییر داده است.
خودمان را به ویرانه‌های خانه پرویز مشکاتیان می‌رسانیم. هوای نیشابور بین آفتاب و باران نم‌نم، مردد و بی‌قرار مانده است. حکم آدمی را دارد که یک چشمش اشک است و دیگری حیرت. نمی‌داند بگرید یا به تماشای بسیاریِ افرادی بنشینند که حالا آمده‌اند برای تسلیت یا تسلا و گفتن اینکه عزمشان را جزم کرده‌اند برای مرمت دوباره بنا. این سطر را بگذارید کنار این توضیح که وقتی رسیدیم، خانه پرویز مشکاتیان برخلاف انتظارمان شلوغ بود. مردم عادی، همسایه‌ها و خبرنگاران همه و همه آمده بودند تا از درد این یک هفته بگویند. ناگفته نماند در میان این جمعیت مسئولان رده‌بالا و رده‌پایین شهری هم حضور داشتند تا جلوی دوربین‌ها وضبط صوت روشن رسانه‌ها، اتفاق پیش‌آمده را توجیه کنند و بار این تقصیر را از شانه‌هایشان بردارند و بر دوش دیگری بیندازند. نمایندگان شهرداری، شورای شهر، میراث فرهنگی جمع بودند، اما آنچه گفته و شنیده می‌شد، نوشداروی پس از مرگ سهراب بود و بس.
سازمان میراث فرهنگی می‌گوید: ما درحال تامین بودجه بودیم. شهرداری نباید مجوز تخریب را صادر می‌کرد و شهرداری هم تاکید می‌کند که: «ما سر تاریخ مشخصی، توافق کردیم، اما شما نتوانستید خانه را تملک کنید. ما هم، چون خانه، ثبت میراث ملی نبود و قانون بازدارنده‌ای هم نداشتیم تا بتوانیم با آن جلوی مالکان را بگیریم، کاری از دستمان برنیامد و خانه تخریب شد.»
هادی ترقی رییس کمیسیون عمران شورای شهر نیشابور که در میان دیگر مسئولان حضور دارد، بیان می‌کند: براساس قانون، وقتی ارزش تاریخی خانه‌ای ثابت می‌شود، میراث‌فرهنگی قدرت دارد که جلوی هرگونه آسیب به آن را بگیرد، اما اسماعیل اعتمادی رییس میراث فرهنگی نیشابور در پاسخ ترقی می‌گوید: قانون به حق تملک مالک، بها می‌دهد و ما نمی‌توانیم تا وقتی خانه‌ای ثبت میراث نشده است، کاری انجام دهیم و این شهرداری است که باید از ما حمایت کند و به خانه‌های تاریخی، پروانه ساخت ندهد.
رییس سازمان میراث‌فرهنگی نیشابور معتقد است: بزرگ‌ترین مشکلی که در مسیر حفظ و احیای خانه‌های تاریخی با آن روبه‌روست، مالکانی هستند که به هیچ‌عنوان حاضر به همکاری نیستند و خانه‌هایشان را نه واگذار می‌کنند و نه اجازه مرمتش را می‌دهند.
ماجرا، اما از این قرار است: پس ازوعده‌های بی‌فرجام ده ساله مبنی بر ایجاد مجموعه فرهنگی یا خانه موسیقی توسط شهرداری، وراث استادِ سنتورنواز کشور، تصمیم می‌گیرند خانه را به مالک دیگری بفروشند، اما از میراث و شهرداری می‌خواهند با مالک جدید تهاتر کرده، این خانه را بخرند و با تغییر کاربری حفظ کنند. مذاکرات شورای شهر و شهرداری با مالکان جدید هم به دلیل رضایت نداشتن آنان از ملک مورد نظر شکست می‌خورد و به رغم اینکه سازمان میراث فرهنگی نیشابور دوبار اخطار کتبی به شورای شهر داده بوده و شورا هم شهردار را خطاب داده بود مجوز تخریب این ملک به نفع بلند مرتبه‌سازی صادر می‌شود؛ بنابراین شهرداری منطقه ۲ نیشابوربا انتقال نخاله‌های تخریب ساختمان موافقت می‌کند و سازمان مدیریت پسماند هم با دریافت ۷۰۰ هزار تومان ناقابل مجوز انتقال را صادر می‌کندآن‌هم درست صبحِ فردایی که به ادعای میراث‌فرهنگی، ابلاغیه ثبت ملی شدن خانه پرویز مشکاتیان را میراث‌فرهنگی کشور به‌دست میراث فرهنگی نیشابور رسانده بود. سازمان میراث فرهنگی ادعا می‌کند که خانه پرویز مشکاتیان را در فروردین سال جاری به ثبت استانی رسانده و مشغول نامه‌نگاری‌های لازم برای ثبت ملی خانه و تامین بودجه بوده که این اتفاق افتاده است. جالب اینجاست که مکانِ خانه مرحوم مشکاتیان بر روی نقشه شهر نیشابور به‌عنوان لکه میراثی مشخص شده و شهرداری با اطلاع از این موضوع، مجوز جمع‌آوری نخاله را صادر کرده است. حالا همه آمده‌اند به تماشای باغچه‌ای که دیواری، حمایلش نیست. حوضی که ماهی‌هایش مرده‌اند و خاطره سازی که سایه‌اش را از سر خانه برداشته است. «ایرج اشرف‌زاده»، همسر خواهر پرویز مشکاتیان که مهندس سازه است و نابلد هنر معماری نیست، با بغضی که هرازگاه دست در گلویش می‌اندازد، روی ویرانه‌های خانه پدری همسرش ایستاده است و به تکه گچ‌بری قدیمیِ شکسته‌ای که روی زمین افتاده است، اشاره می‌کند و می‌گوید: یعنی باید جای این گچ‌بری روی زمین باشد؟ بعد درحالی‌که تلاش می‌کند با دست غبار از دیوار گلداری پاک کند، ادامه می‌دهد: این‌ها رنگ نیست. نقاشی است و همه این طرح‌ها که می‌بینید، با دست کشیده شده است. عمر این خانه به اواخر دوره قاجار می‌رسید و حکم بنایی تاریخی را داشت، حتی اگر از این هم بگذریم، این خانه محل آمدوشد بزرگان موسیقی این مرزوبوم بود. جای نشست‌وبرخاست آدم‌هایی که دیگر هرگز نظیرشان در تاریخ موسیقی اصیل ایرانی تکرار نمی‌شود. بعد به بوته رزی در انتهای حیاط اشاره می‌کند: «این گل‌ها را استاد شجریان آب داده و سبز کرده است. «حسین علیزاده» لب این حوض نشسته و ساز زده و «همایون» در این خانه قد کشیده و میراث‌دار صدای پدرش شده است.»
ایرج اشرف‌زاده حرف بسیار دارد، اما وقتی می‌پرسیم نظرتان درباره بازسازی دوباره خانه چیست، می‌گوید: موافقم و تا روزی که زنده هستم، از هیچ کمکی دریغ نخواهم کرد. من همه اجزای این خانه را حفظم و می‌دانم که می‌شود این کار را انجام داد.
مردمی که جمع هستند، اما نظر‌های گوناگونی دارند. برخی موافقند و برخی هم نه. حرف آن‌هایی که مخالفند، این است: «ما نمی‌خواهیم کسی خانه‌ای را بازسازی کند. نه اینکه خانه‌های تاریخی را دوست نداشته باشیم یا قلبمان برای پرویز مشکاتیان نتپد؛ گلایه‌مان از شهرداری و میراث است. بیایید ببینید چه بلایی سر باقی خانه‌ها آورده‌اند. همه خانه‌های تاریخی شهر را خراب کرد‌ه‌اند و آن یکی‌دو خانه هم که مثلا حفظ شده‌اند، در نبود رسیدگی‌ها، به خانه مار و موش و افراد کارتن‌خواب تبدیل شده‌اند که بلای جان مردمند.»

تخریب ۳ خانه تاریخی در عرض یک سال
یکی از خبرنگاران نیشابور در تکمیل صحبت‌های این همشهری‌اش، تاکید می‌کند که خانه مشکاتیان، سومین خانه تاریخی و هویتی نیشابور است که در یک سال گذشته به تلی از خاک و غبار تبدیل شده است و خانه‌های بسیار دیگری هم هستند که اگر زودتر به دادشان نرسند، سرنوشتی بهتر از این در انتظارشان نیست. بعد هم از ما می‌خواهد تا با او همراه شویم و از چند خانه دارای ارزش تاریخی و هویت معماری شهری که در بی‌مهری مسئولان، نفس‌های واپسین خود را می‌کشند، دیدن کنیم.

خانه وکیلی و کتیبه‌ای که به سرقت رفت
قرعه نخست این بازدید به نام خانه وکیلی می‌افتد؛ خانه‌ای مربوط به اوایل دوره پهلوی اول. سردر خانه با کاشی‌های فیروزه و خط خوش «نصرمن‌ا... و فتح‌قریب» در همان نگاه اول، چشم هر بیننده‌ای را به تماشا می‌کشد. طبق اطلاعاتی که از میراث فرهنگی گرفتیم، این خانه متعلق به یکی از خاندان‌های خوش‌نام شهر یعنی وکیلی‌هاست که بانی ساخت مدرسه‌های بسیاری در نیشابورند. وراث این ملک نیاز مالی هم ندارند؛ برای همین چند سال پیش تصمیم گرفتند این خانه را رایگان به میراث‌فرهنگی واگذار کنند، اما میراث‌فرهنگی به‌جای استقبال از این موضوع می‌گوید: «شما را به بانک معرفی می‌کنیم تا وام بازسازی منزل بگیرید و خانه پدری‌تان را بازسازی کنید.» این سازمان حتی حاضر نمی‌شود درباره تغییر کاربری ملک، نظری بدهد. وراث هم که می‌بینند میراث علاقه‌ای نشان نمی‌دهد، خانه را رها می‌کنند و می‌روند. حالا اینجا شده است خانه کارتن‌خواب‌ها. چندوقت پیش هم دچار آتش‌سوزی شد و بخشی از بنا آسیب دید. دو هفته پیش، هدف سرقت قرار گرفت و چوب‌های سقف و یک کتیبه بی‌نظیر کاشی‌کاری‌اش که بسیار باارزش و منحصربه فرد بود، به سرقت رفته‌است.

خانه مجتهدی؛ بهشتی با احوالی جهنمی
خانه مجتهدی دومین خانه‌ای است که در آن قدم می‌گذاریم. الماسی را می‌ماند که زیر تلی از خاک پنهان کرده باشند. شکوه این خانه چندهزارمتری را نه می‌توان توصیف کرد و نه به زبان آورد. تنها باید ایستاد و تماشا کرد و افسوس خورد. ستون‌های گچ‌بری بنا هم‌پای کاج‌های بلند و دیرسال خانه، سر بر آسمان گذاشته است. تمام اجزای یک خانه‌باغ اصیل ایرانی هنوز در این خانه زنده است و نفس می‌کشد، ولی دریغ و هزاردریغ که از هر سمتی که وارد شدیم، جز خرابی ندیدیم! دو عمارت روبه‌روی هم در حیاطی بزرگ که یکی فضله‌خانه کبوتران شده است و دیگری انبار ضایعات و جعبه‌های پلاستیکی. این خانه در هرجای این کره خاکی بود، حالا قصری بود با راهرو‌های پرگل که هرساله گردشگران بی‌شماری را میزبانی می‌کرد، اما متاسفانه میان مالکیت آموزش‌وپرورش نیشابور و شرکت سیمان جوین گیر افتاده است و آرام‌آرام دارد جان می‌دهد. میراث‌فرهنگی کشور و دیگر سازمان‌های حمایتی هم انگار خوابشان برده است. معماری این بنا به‌دلیل آجرکاری بی‌نظیری که دارد، جزو آثار شاخص استان خراسان و ایران به‌شمار می‌آید، اما این روز‌ها رو به زوال و نابودی است. طبق گفته خبرنگار نیشابوری که همراهمان است، از سال‌ها پیش اختلافاتی بر سر مالکیت این خانه ایجاد شده است. آموزش‌وپرورش عملا اینجا را به انبار وسایل اسقاطی تبدیل کرده است، آن‌چنان که تا سال ۱۳۹۳ این خانه زیر بار آهن‌آلات اضافه این سازمان کمر خم کرده بود و از این سال به بعد، پس از توافقی که با میراث شد، یک مرمت در حد اینکه سقف را نگه دارند، صورت گرفت. در سال ۱۳۹۶ مالکان پذیرفتند که اینجا را تخلیه و از حالت انبار خارج کنند که تاحدودی عملی شد. در سال ۱۳۹۷ هم شهرداری تلاش کرد این بنا را تملک کند. توافقی هم بین شهرداری و آموزش‌وپرورش نیشابور صورت گرفت، اما مسئله این است که آموزش‌وپرورش نیشابور به‌تن‌هایی اختیارِ فروش اموال این سازمان را ندارد و این مهم باید با موافقت وزارت آموزش‌وپرورش کشور انجام بگیرد. حالا یک سال‌و‌نیم است که همه‌چیز روی کاغذ باقی مانده است و منتظریم تا کسی پاسخی بدهد.

خانه قریشی؛ تنها خانه تملک‌شده توسط میراث‌فرهنگی نیشابور
با اندوه از خانه مجتهدی می‌گذریم تا خودمان را به خانه قریشی برسانیم. خانه‌ای که کمی شانس با احوالش یار بود و سال گذشته به تملک شهرداری درآمد تا از آن به‌عنوان خانه گفتمان شهر استفاده شود و این روز‌ها هم دارد مراحل مرمتی مختصر را پشت‌سر می‌گذارد. خانه قریشی نسبت به دیگر خانه‌های شهر قدمت چندانی ندارد، اما محل آمدوشد رجال سیاسی و مسئولان شهری بی‌شماری در دوره پهلوی بوده و تصمیم‌گیری برای بسیاری از اتفاقات تاریخی شهر، زیر سقف آن رقم خورده است. اینجا تنها خانه در نیشابور است که در دهه ۸۰ میراث‌فرهنگی تملکش کرده و در سال ۹۳ هم به شهرداری واگذار شده، اما از آن زمان تاکنون بازگشایی نشده است. گویا در این مدت، مرمتی روی سقف صورت گرفته است تا بنا حفظ شود و آن را هم میراث انجام داده است. یک ماه پیش به‌علت بارندگی‌های شدید، سقف بسیاری از بنا‌های تاریخی ازجمله اینجا آسیب دید. برای همین مرمت آن اکنون درحال انجام است.

امین‌اسلامی؛ خانه وعده‌های عملی‌نشده
در مسیرمان از پارکی می‌گذریم که با نام «گنجی» تابلو خورده است. این پارک تا همین چند سال گذشته زمین «خانه تاریخی گنجی» بود که تخریب و به پارک تبدیل می‌شود. عمارت امین‌اسلامی که روبه‌روی باغ ملی نیشابور قرار دارد، متعلق به دوره پهلوی اول است و گویا در دوره پهلوی دوم هم بخش‌هایی به آن افزوده شده است. این بنا دو ویژگی مهم دارد. نخست اینکه صاحب اینجا مرحوم حسن امین‌اسلامی، عضو چند دوره انجمن شهر، در این شهر بوده و دوم اینکه عمارت او هم مثل خانه قریشی محل آمدوشد رجال نامدار و وزرای دوره پهلوی بوده است.
در سال ۱۳۸۰ میان وراث امین‌اسلامی، شورای شهر و شهرداری توافق‌هایی برای حفظ بنا انجام شد که چند بند داشته‌است. نخست اینکه باغ امین اسلامی را شهرداری بازگشایی و به پارک عمومی تبدیل کند. آن زمان اینجا بیش از ده‌ها اصله درخت داشته، اما پس از واگذاری به شهرداری، از انبوه درخت‌هایش چیزی باقی نمانده است. در بند دوم خانواده امین اسلامی خواسته بودند که شهرداری اجازه دهد در جوار این خانه یک مجتمع تجاری بزنند. سال ۸۱ این مجتمع در حد آهن و آجر بالا رفت، اما از همان زمان به‌صورت مخروبه باقی مانده و محل آمدوشد معتادان و کارتن‌خواب‌ها شده است. بند سوم توافق هم این بود که از اینجا خیابانی کشیده شود که خیابان بعثت را به خیابان امام‌خمینی (ره) نیشابور وصل کند که این بند هم به دلیل اعتراض میراث فرهنگی اجرا نشد. سال ۱۳۸۳ فرماندار و شهردار وقت تصمیم گرفتند این خانه را به مرکز گفت‌وگوی جوانان جاده ابریشم که زیر مجموعه سازمان یونسکو بود، تبدیل و جوانان کشور‌های آسیایی در آن همایش‌هایی را برگزار کنند که این اتفاق هم نمی‌افتد. در نیمه دوم دهه ۸۰ شهرداری تصمیم می‌گیرد این خانه را به‌عنوان ساختمان یکی از اداراتش استفاده کند که این هم انجام نمی‌شود. حالا ۱۹ سال است که آب همین است و رودخانه همین و هیچ اتفاق تازه‌ای برای این خانه نیفتاده است. این درحالی است که داخل بنا به‌دلیل نبود رسیدگی لازم دچار رطوبت و فرسودگی شده است و هر آن بیم فروریختنش هست.

خانه رئیس التجار: تخریب شد
ما فقط به ویرانه‌های خانه رئیس‌التجار رسیدیم. خانه‌ای که یکی از زیباترین خانه‌های نیشابور توصیفش می‌کنند، اما به‌دلایل تکراری مانند عدم موافقت مالک و میراث و شهرداری سال گذشته تخریب شد. نکته تامل‌برانگیزی که یکی از خبرنگاران نیشابور در پایان این بازدید‌ها به آن اشاره می‌کند، این است که: «در نقشه جامع و تفصیلی شهر نیشابور که به تایید شورای‌عالی شهرسازی رسیده است، خانه‌های تاریخی به‌عنوان لکه‌های میراثی تعیین نشده‌اند و در طرح تفصیلی نامشان با عنوان کاربری مسکونی، تجاری، آموزشی یا دیگر کاربری‌ها ثبت شده است. حال آنکه بخش عمده پهنه هسته مرکزی این شهر در حریم کهن شهر تاریخی است. لزوم مطالعه و ارزیابی کارشناسی میراث فرهنگی در مرکز شهر به طور جدی مغفول مانده است.»

خانه‌های تاریخی تخریب‌شده در یک سال اخیر:
۱- خانه موسوم به «معمارباشی» که سازنده آن استاد معمارباشی بوده است، ولی در خارج از بافت تاریخی شهر و غیرثبتی بوده که تخریب شده است.
۲- منزل «توکلی» معروف به «رئیس‌التجار» که غیرثبتی بوده و مالک با مجوز شهرداری، آن را تخریب کرده است. منزل معمارباشی نیز با مجوز شهرداری تخریب شد.
۳- در ۱۴خرداد سال جاری نیز منزل پدری استاد مشکاتیان مربوط‌به دوره پهلوی اول با مجوز سازمان پسماند شهرداری و به‌دست مالکان تخریب شده است.

مهم‌ترین بنا‌های تخریب‌شده در سال‌های گذشته:
۱- بنای موسوم به «جوانمرد قصاب» در روستای آستایش، بخش میان‌جلگه که مربوط‌به دوره تیموری بوده است و درحدود دهه ۷۰ اوقاف برای بازسازی مجدد، آن را تخریب کرد.
۲- «کاروانسرای شیردار» در دروازه عراق نیشابور را هم در دهه ۶۰ شهرداری تخریب کرد و اکنون هنرستان فنی‌وحرفه‌ای است.
۳- «کاروانسرای فرخ‌آبادی» در بازار تاریخی نیشابور را نیز شهرداری در دهه ۶۰ تخریب و تسطیح کرد.
نکته: تعداد آثار تاریخی تخریب‌شده پس از انقلاب، بسیار زیاد است و این سه اثر، مهم‌ترین آن‌ها هستند.

۴۵۰
تعداد ابنیه تاریخی
۱۲۰
تعداد آثار تاریخی ثبت‌شده
۵
تعداد خانه‌های تاریخی ثبت‌شده
۴
تعداد خانه‌های نیازمند به مرمت
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.