به گزارش شهرآرانیوز؛ تورق مطبوعات دوره قاجار و پهلوی نشان میدهد که کمبود نان یکی از مشکلات بزرگ مشهدیها در این دوران بوده؛ مشکلی که ارتباط مستقیمی با خشکسالی و کمبود آب داشته است. شاید در ابتدا به نظر بیاید کمبود آب بر کشت گندم اثر میگذاشته است که پر بیراه نیست، اما پس از کشت و برداشت گندم نیز اگر آب نبود، باز مردم به مشکل بر میخوردند؛ زیرا در روزگاری که ارضاقدس هنوز کارخانه آرد نداشت، بدون وجود آب و چرخیدن آسیابهای آبی شهر، آرد کردن گندم بهمقدار زیاد امکانپذیر نبود و بهاینصورت، آتش تنور نانواییها هم گرم نمیشد. آسیابهای آبی امروزه یکی از خاطرات فراموششده مشهد قدیماند که روزگاری قوت غالب مردم وابسته به وجود آنها بود و چرخ این آسیابها، چرخ زندگی مردم را میگرداند.
از آسیابهای قدیمی مشهد نهتنها اثری باقی نمانده است که نشانشان حتی در عکسهای سیاه و سفید گذشته هم پیدا نیست. از وجود آسیاب در ارضاقدس، تنها به نام یک کوچه در بالا خیابان میرسیم؛ کوچه «سرآسیاب» که میتواند گواهی بر وجود این تأسیسات در محلات مشهد باشد.
برابر اسناد باقیمانده، این آسیابها در دوره قاجار و پهلوی با تکیه بر آب جاری قناتها، نهرها و رودخانههای فصلی و بندها میچرخیدهاند؛ بندهای مختلفی مانند «بندگلستان»، «بند طرق»، «کشفرود» و «نهر خیابان» (نهر نادری) وظیفه گرداندن سنگ آسیابهای شهر را که به آنها «طاحونه» هم میگفتند، بر عهده داشتند. بر همین اساس هم طاحونههای مشهد بیشتر در حاشیه طرق، نهرخیابان و کشفرود قرار گرفته بودند.
قدیمیترین گزارش باقیمانده از وجود آسیاب در مشهد، اما به دوره صفویه باز میگردد. در کتاب «تاریخ اقتصادی مشهد» آمده است که «مهمترین طاحونههای مشهد در عصر صفوی زیربند طرق قرار داشتند که طاحونههای «میرشیخم»، «میرعلیشیر» و «کلوخ» برخی از آنها بودهاند.» همچنین چرخ طاحونههای «باغو»، «میرزاابراهیمرضوی» و «کبودحمام» در عصر صفوی هم با آب منشعب از رودخانه کشفرود میچرخید.
حالا بیایید به مشهد صد سال پیش برگردیم؛ به روزگاری که آب نهر نادری از وسط شهر میگذشت و بسته به وضعیت آبوهوایی در بعضی فصلها پرآب و در ماههایی هم کمآب بود؛ این آب، چرخ آسیابهای بسیاری را در قلب مشهد میچرخانده که برابر اسناد، تعدادشان به شانزده عدد میرسیده است.
سیدمهدیسیدی در کتاب «خیابان و آب خیابان مشهد» حجم خروجی آب این نهر خیابان را در بعضی فصول سال ۱۵۰ زوج آب نوشته که بسیار زیاد است. ناگفته نماند که در همین دوران هم بیشتر آسیابهای مشهد، بیرون باروی شهر قرار داشتند، اما باتوجهبه خوب بودن سرعت و حجم آب در ابتدای بالاخیابان، تعدادی از آسیابها را داخل شهر و البته در بخشهای غربیتر بالاخیابان ساخته بودند. متأسفانه این آسیابها را در روزگار پهلوی اول و در زمان نیابت تولیت محمدولیخاناسدی خراب کردند و روی نهر را هم برای همیشه پوشانند.
عمر آسیابهای آبی اگرچه در اینجا و پس از پوشانده شدن نهر نادری تمام شد، اما آخرین آسیاب آبی مشهد، معروف به آسیاب آبی «میلانی» که به آن آسیاب «میرزاعبدا...» هم میگفتند، تا سال۱۳۲۸ خورشیدی به حیات خودش ادامه داد. این آسیاب که در خارج از دروازه خیابان علیا قرار داشت، نزدیکترین آسیاب آبی به مشهد بود که گویا کیفیت آرد آن بسیار بیشتر از آسیابهای آبی از نوع فرنگی بود.
اما بیشتر آسیابهایی که در دوره قاجار و روی نهر نادری کار میکردند، آسیابهایی موسوم به «فرنگی» بودند که در دوره مظفرالدینشاه باب شدند. اولین آسیاب فرنگی مشهد را که بر روی نهر خیابان ساخته شد باید هدیه تجار قفقازی به مردم مشهد دانست؛ این آسیاب که سال۱۲۷۹ خورشیدی با صرف ۲ هزار تومان ساخته شد، متأسفانه عمر چندانی نداشت و چرخش بهخاطر مشکلاتی که بعدها بر سر حق مالکیت آب نهر خیابان به وجود آمد، از چرخش باز ایستاد. آسیاب تجار قفقازی، در مدت کوتاه عمرش توانسته بود با آرد کردن روزی چهل خروار گندم، مشکل کمبود آرد در ارضاقدس را کم کند.
گویا دومین آسیاب فرنگی را هم «محمدرضاصدیقالدوله» متولیباشی آستانقدس در ۱۵شعبان۱۳۱۷خورشیدی میخرد و وقف آستانقدسرضوی میکند. آسیاب صدیقالدوله هم روی نهر خیابان (نهر نادری) قرار داشته و میتوانسته است در هر شبانهروز بیست خروار گندم* آرد کند.
تا پیش از این، آسیاب دیگری در نزدیکی مشهد نبوده و این نبود آسیاب در مرکز شهر، اسباب زحمت مردم بوده است. برای نمونه روزنامه «دولت علیه ایران» در سال ۱۲۷۷ قمری مینویسد: «سه دزد به طاحونه قریه معینآباد در سه فرسخی شهر [مشهد]رفتند و سه نفر از رعایا که هر یک مقداری گندم جهت آرد کردن به آنجا برده بودند، خفته دیدند، پس آنها را کشتند و گندمهایشان را برداشتند و فرار کردند.»
جالب است بدانید، برخی از آسیابهای نهر خیابان موقوفه بودند و تعدادی هم بهصورت شخصی کار میکردند. یکی از این آسیابهای موقوفه که نزدیک دروازه بالاخیابان قرار داشت، آسیاب «فرنگیسبیگم» بود که درآمد آن صرف امور حرممطهر امامرضا (ع) میشد؛ فرنگیسبیگم، واقف این آسیاب، هم برابر اسناد دختر علاءالدین سیدحسینبنرفیعالدین، از فقها و سادات مشهور دوران شاهعباس صفوی بود که ظاهرا آسیاب وقفیاش دو تنوره یا سنگ، برای آسیاب کردن گندم و جو داشت.
این مسئله نشان میدهد فشار آب نهر خیابان در آن دوره، آنقدر بالا بوده که میتوانسته است دو سنگ را بگرداند. بااینحال، خشکسالیهای پیاپی در خراسانِ دوره قاجار، فعالیت آسیاب فرنگیسبیگم را هم مانند دیگر آسیابها با مشکل روبهرو کرد، آنچنان که این آسیاب اوایل دهه ۱۳۰۰ خورشیدی، به بهانه تعریض خیابان تخریب شد و حالا دیگر نشانی از آن وجود ندارد.
پس از آسیاب فرنگی قرار است یک نوع آسیاب دیگر به نام «آسیاب آتشی» هم در دوره پهلوی اول به مشهد بیاید. دلیل اصلی ورود این نوع آسیاب، زمستان، وجود سرمای شدید و یخ زدن آب نهرهاست. ماجرا از این قرار است که در سال ۱۳۱۸ خورشیدی، فردی به نام معاونالتجار با کمک تجار روسی، تصمیم میگیرد یک آسیاب را که با آتش و سوخت کار میکند از فرنگ به مشهد بیاورد. تجار روس این آسیاب را به روسیه میآورند.
سپس معاون التجار عبدالرسول نامی را به روسیه میفرستد تا آن را تحویل بگیرد و به مقصد برساند، اما گزارشی از رسیدن آن به ارضاقدس در دست نیست. پس از آسیاب آتشی، یک آسیاب دودی هم در مشهد ساخته میشود، اما این آسیاب اقبال عمومی را به همراه ندارد. دلیلش هم کثیفی و سروصدای بسیار این آسیاب است که در گزارشهای برجایمانده آنچنان بوده که به چند خانه در اطراف خودش آسیب زده بوده است.
در اسناد قاجاری آستانقدس، اما نام یک آسیاب با توضیح «طاحونه شهر مشهد» بسیار تکرار شده است که نشان میدهد این آسیاب مهمترین آسیاب شهر بوده و آن را به عنوان اصلیترین منبع تولید آرد در شهر میشناختهاند؛ طاحونه شهر مشهد، آسیابی است که «جعفرقلیخان میرشکارباشی» از رجال مشهور دوره صفویه آن را در سال ۱۰۲۵ خورشیدی (یا بهقولی دیگر در سال۱۰۹۲ خورشیدی) در ابتدای بالاخیابان ساخته و درآمد حاصل از آن را صرف دارالشفای حضرتی کرده بود.
آسیاب جعفرقلیخان هم به بهانه گسترش خیابان مشهد تخریب شد. خرابههای این آسیاب تا سال۱۳۱۱ خورشیدی وجود داشت، اما در این سال آن را بهطور کامل خراب کردند و اثری از آن بر جا نماند. قصه آسیابهای مشهد، اما با ایجاد نخستین کارخانه تولید آرد توسط عبدالجواد بادکوبهای (از مستأجران برق آستانقدس) و سپس پاگرفتن کارخانه آرد سرخوش برای همیشه نهتنها از زندگی مردم که از خاطره مشهدیها هم پاک شد.