به گزارش شهرآرانیوز؛ فیلم «نبودنت»، بهکارگردانی کاوه سجادیحسینی، با هدف پرداختن به لایههای عمیق و پرچالش زندگی مدرن، ساخته شده است؛ اثری که از همان ابتدای معرفی در جشنواره فجر، بهدلیل ترکیب موضوعات حساسی، چون مهاجرت، گسست خانوادگی و تلاطمهای روحیدرونی، توجه فراوانی را جلب کرد.
با حضور بازیگرانی همچون امیر آقایی، سحر دولتشاهی، آزاده صمدی و البته چهره بیادعا و درخشان سالهای اخیر سینما و شبکه نمایش خانگی ایران، یعنی علیرضا ثانیفر. این فیلم تلاش میکند تصویرگر درد و رنج انسان در جهانی باشد که با بحرانهای فردی و جمعی، گره خورده است.
با این حال، «نبودنت» با نقدهای متفاوت و گاه شدیدی هم روبهرو شده است. در میان این انتقادها، ضعف در پرداخت قصه و ایجاد ارتباط احساسی با مخاطب، برجستهترین مسائل مطرحشده است. از نگاه منتقدان، فیلم در تلاش برای پرداخت همزمان به چندین خردهروایت و موضوع جانبی، دچار نوعی پراکندگی شده است که روایت آن را بیانسجام کرده و از عمق قصه کاسته است.
اگرچه سجادیحسینی در آثار پیشین خود نشان داده است که توانایی پرداخت به موضوعات پیچیده را دارد، «نبودنت» شاید بهخاطر همین گستردگی و نبود تمرکز داستانی، کمتر از دیگر آثار او توانسته است مخاطب را با خود همراه کند و پیامش را بهطور شفاف منتقل سازد.
ازسوی دیگر، نقشآفرینی بازیگران این فیلم که از چهرههای شناختهشده سینما هستند، انتظارها را بالا برده است، اما به نظر میرسد در این اثر، اجرای شخصیتها و ایجاد همذاتپنداری با بیننده، چندان موفق نبوده و نتوانسته است قدرت و تأثیر لازم را به نمایش بگذارد. «نبودنت» با وجود تمام قوتهایش، در انتقال پیام عاطفی و ایجاد همبستگی داستانی ضعیف عمل کرده، تماشاگر را با سؤالات بیپاسخ و تجربهای گاه سرد و پراکنده رها میکند.
کاوه سجادیحسینی، کارگردانی باسابقه در ساخت فیلمهای اجتماعی و متفاوت، در جدیدترین اثر خود، «نبودنت»، از موضوع تلاش نافرجام برای مهاجرت، به یک گسست عاطفی و بحران خانوادگی میرسد. فیلم با بازی چهرههای محبوبی، چون امیر آقایی، سحر دولتشاهی و آزاده صمدی توانست توجهها را در جشنواره فجر به خود جلب کند، با این حال نظرات متناقضی درباره کیفیت و محتوای آن شکل گرفته است.
شاید مهمترین خصیصهای که «نبودنت» را زمینگیر میکند، الهام گرفتن بیش از حد سازندگان فیلم از آثار اصغر فرهادی، مهمترین فیلمساز معاصر ایران، است. «نبودنت» یک قصه با تماتیک اجتماعی و براساس یک بحران خانوادگی را روایت میکند که کاملا یادآور آثار کارگردان «جدایی نادر از سیمین» است. شکل فیلمبرداری و حتی نوع پیش بردن روایت یک موضوع واحد که تکههایش در سکانسهای مختلف برملا میشوند تا پازل کامل شود، استقلال هنری کارگردان فیلم را زیرسؤال برده است.
داستان «نبودنت» به نوعی بر محور مهاجرت و اثرات آن بر زندگی شخصی و خانوادگی افراد میچرخد. شخصیت مرد داستان با ترک خانواده و مهاجرت خودخواسته، بحرانهای زیادی را در محیط خانوادگی ایجاد میکند. یکی از مشکلات بزرگ داستان، نداشتن شفافیت و پرداخت ضعیف به انگیزههای مهاجرت این شخصیت است.
مخاطب تا پایان داستان همچنان با سؤالات بیپاسخی درباره دلایل و تأثیرات این مهاجرت مواجه است. به نظر میرسد فیلمنامه، به جای تمرکز بر کشف و نمایش احساسی دقیق از شخصیتها، از یک خط داستانی ساده استفاده کرده است که نمیتواند به عمق مدنظر خود برسد. فیلمنامه در ایجاد انسجام و یکپارچگی بین خردهروایتهای مختلف، دچار مشکل است. با اضافه کردن موضوعات جانبی مانند سقطجنین، سرکشی پسر نوجوان، زن معلول و مسئله خیانت، فیلم تلاش کرده است از حالت یک داستان ساده خارج شود و به یک اثر اجتماعی با ابعاد چندگانه تبدیل شود.
با این حال، این روایتها درکنار هم بهدرستی گره نمیخورند و بیشتر باعث پراکندگی و سردرگمی مخاطب میشوند. پرداخت بیش از حد به موضوعات فرعی، باعث شده است فیلم از اصل داستان دور شود و نتواند احساس همدلی و همذاتپنداری را بهخوبی به مخاطب منتقل کند. علاوهبر این، ایجاد یک مثلث و حتی مربع عاطفی بین کاراکترهای میانسال اثر، عملا تأثیر منفی بر کلیت فیلم گذاشته است.
یکی از نقدهای اساسی به «نبودنت»، نداشتن ارتباط عاطفی و احساسی قوی با مخاطب است. درحالیکه انتظار میرود مخاطب بتواند با شخصیتها ارتباط برقرار کند، فقدان ساختار دقیق و نپرداختن درست به ابعاد شخصیتی، این امر را دشوار کرده است. شخصیتها بهجای داشتن هویت و انگیزههای مشخص، در طول فیلم درگیر رویدادهای بیهدف و تصمیمهای نامشخصی هستند که بیشتر آنها را غیرواقعی و حتی گاهی سطحی جلوه میدهد؛ بهویژه شخصیت اصلی مرد که به نظر میرسد قرار است محور فیلم باشد، از انگیزههای لازم و کافی برای اجرای چنین تغییرات اساسی در زندگی برخوردار نیست.