به گزارش شهرآرانیوز؛ صنعت خودروسازی در ایران این روزها به قله یک بحران پیچیده نزدیک میشود، بحرانی که از مرزهای اقتصاد عبور کرده و امنیت روانی جامعه را نیز بههم ریخته است. افزایش بیوقفه قیمتها و کاهش کیفیت خودروها، عملا مردم را به بازیچهای در دست افراد پشت پرده این صنعت پولساز بدل کرده است؛ در حالی که خودرو در ایران بیتردید یک کالای ضروری و حتی وسیلهای برای تأمین معیشت خانوادههاست، اما وضعیت بازار به سمت ناامیدی و استثمار بیشتر مصرفکنندگان میرود.
از اواسط دهه ۸۰، خودروسازی در ایران وارد دورهای جدید و سیاه شد؛ در این دو دهه اخیر، افزایش افسارگسیخته قیمت خودرو و بیتوجهی به حقوق مصرفکننده، زندگی بسیاری از مردم را تحتالشعاع قرار داده است. نتیجه اینکه صنعت خودروسازی داخلی، نهتنها در زمینه کیفیت، بلکه در قیمتگذاری نیز تبدیل به یک میدان جنگ نابرابر شده و اقشار متوسط و ضعیف جامعه باید گلادیاتوروار در میدانهای مختلفی از جمله میدان مشکلات اقتصادی، صف قرعهکشی خودرو، کلنجار رفتن با نمایندگی پس از تحویل و نهایتا قدرت خرید پایین برای تعمیر همان خودرو بجنگند تا صرفا بتوانند صاحب وسیلهای باشند که برخی آن را «ارابه مرگ» توصیف میکنند.
در سالهای اخیر، قدرت مافیایی خودروسازان ایرانی از هر زمان دیگری بیشتر شده است؛ قدرتی که نه برای تولید خودروهای باکیفیت و رقابت در بازار، بلکه برای فشار آوردن به مردم و استثمار آنها، در قالبهای متنوعی مانند افزایش قیمتها، تغییر شرایط فروش، قرعهکشیهای مضحک و البته شانه خالی کردن از زیر بار هر گونه مسئولیتی، به کار گرفته میشود. در سرزمین ما، مردم مجبورند برای تهیه یک خودرو کاملا ساده و بدون امکانات، به قیمتهای نجومی تعظیم کنند و این روند به یک عادت برای صنعت خودرو تبدیل شده است.
رانت و انحصار در صنعت خودرو دیگر تنها یک معضل اقتصادی نیست، بلکه یک بحران اجتماعی و فرهنگی است. خودروسازان داخلی در دورههای مختلف، با استفاده از موقعیتهای خاص خود، دولتها را مجبور میکنند که جام زهر را سر بکشند و هر چند ماه یک بار چند درصد روی قیمت خودروهای بیکیفیت داخلی بگذارند. در این میان، مصرفکننده تنها نقش قربانی را بازی میکند.
تکلیف مردم روشن است: برای داشتن یک خودرو، باید با قیمتهای سرسامآور و کیفیتی که روزبهروز افت میکند، کنار بیایند.
در واقع، این روند باعث شده که بسیاری از خانوادهها امید خود را از دست بدهند و احساس کنند که هیچ آیندهای برای بهتر شدن وضعیت اقتصادی در کشور وجود ندارد.
وقتی که یک خانواده ایرانی پس از ماهها تلاش و پسانداز به دنبال خرید خودرویی معمولی میرود و ناگهان با افزایشهای بیرحمانه قیمت روبهرو میشود، دیگر نمیتواند امیدی به بهبود اوضاع داشته باشد. این تزریق ناامیدی به جامعه، در قالب سودهای کلان در حسابهای ارزی صاحبان اصلی صنعت خودرو ذخیره میشود؛ در حالی که بیپناهترین مهره این بازی مردم معمولی هستند.
طرحهای فروش خودرو، که خود به نوعی یک شوخی تلخ با مردم است، امروز به نوعی کشمکش بزرگ میان خودروسازان، دلالان و مصرفکنندگان تبدیل شده است. دلالان، با رانتهای اطلاعاتی و بهرهبرداری از وضعیت نامساعد بازار، قیمتهای دوگانهای ایجاد کردهاند که در آن، تفاوت چشمگیری میان قیمت کارخانه و قیمت بازار آزاد وجود دارد. این دلالان، بیشتر از هر کس دیگری از این آب گلآلود ماهی میگیرند و مردم را به بازیهای پیچیده و بیپایان میکشانند؛ در حالی که ظاهرا هیچ نظارتی بر عملکرد آنها وجود ندارد.
یکی دیگر از وجوه غمانگیز این ماجرا، معضلات موجود در قطعهسازی است که ارتباط تنگاتنگی با خودروسازی دارد. نوسانات نرخ ارز، سیستم بانکی و طلب قطعهسازان بابت فروش محصولات از جمله مشکلات قطعهسازان است.
به باور کارشناسان، قطعهسازی باید با صادرات همراه باشد، اتفاقی که نهتنها شاهدش نیستیم که خودروسازان داخلی به جای تولید قطعات باکیفیت، گاهی به دلیل کاهش هزینه تمام شده به همکاری با شرکای چینی روی آوردهاند و این امر باعث شده که بسیاری از کارخانههای قطعهسازی داخلی ورشکسته و گروهی از کارگران ماهر ایرانی بیکار شوند.
در کنار همه این مسائل، باید به موضوع افزایش قیمت تعمیر خودرو نیز اشاره کرد. برای بسیاری از خانوادههای ایرانی، تعمیر خودرو به یک چالش بزرگ تبدیل شده است؛ زیرا هزینههای بالای تعمیر، بهراحتی از توان مالی اقشار آسیبپذیر خارج است. این وضعیت تنها بر پیچیدگی مشکلات اقتصادی میافزاید و منجر به فشار مضاعف بر دوش مردم میشود. قیمت تعمیر خودرو به قدری افزایش داشته که با همان پول میشد در دهه۹۰ یک اتومبیل صفر خرید!