صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

«صلواتیه»، کتابی وقفی از یک عالم سنی برای امامان شیعه | یاری جستن از چهارده معصوم

  • کد خبر: ۳۰۲۵۲۴
  • ۰۷ آذر ۱۴۰۳ - ۱۵:۱۵
«صلواتیه» عالم سنی برای امامان شیعه وقف حرم امام رضا(ع) شده است.

به گزارش شهرآرانیوز،  فضل الله روزبهان خُنجی (درگذشته به ۹۲۷ هجری قمری)، عالم و نویسنده، یکی از شخصیت‌های غریب تاریخ ایران است که سرگذشت و نوشته هایش داوری‌های مختلف و متعارضی را موجب شده است.

 او در جوانی به دربار آق قویونلو‌ها راه یافت و به خواست خود «تاریخ عالم آرای امینی» را در شرح وقایع سلطنت سلطان یعقوب آق قویونلو نوشت. با بالاگرفتن کار پسر شیخ حیدر صفوی،  که در ۹۰۷ هجری قمری به نام «شاه اسماعیل» تاج گذاری کرد، عرصه بر آق قویونلو‌ها تنگ شد، چه اینکه ایشان، طی یک نبرد، حیدر را کشته بودند و شاه جوان می‌خواست به سختی مجازاتشان کند. گذشته ازاین، ایشان سنی مذهب بودند و شاه اسماعیل مذهب رسمی را تشیع اعلام کرده بود.

در این اوضاع، روشن بود که وابستگان آق قویونلوها، ازجمله فضل ا...، نیز بر جان خود نگران باشند و فرار را بر قرار ترجیح بدهند. پس، این مرد به جانب هرات روان شد و از آنجا به سمرقند و سپس بخارا رفت و به شیبانیان ازبک پیوست، دودمانی مخالف صفویان و بر مذهب سنی. فضل ا...، از حدود ۹۱۱ هجری قمری تا ۱۶ سال پس از آن، که درگذشت، درکنار حاکمان ازبک، شیبک خان و سپس عبیدا...  خان، روزگار گذراند و در آن ایام دو کتاب مهم نوشت: «مهمان نامه بخارا» در شرح سلطنت شیبک خان شیبانی، و «سلوک الملوک» در فقه سیاسی برای راهنمایی عبیدا...  خان درراستای استقرار حکومت اسلامی.

محتوای این آثار، ازجمله، اشتمال دارد بر دفاع از مذهب سنت و جماعت، و تحریک سلاطین ازبک و عثمانی، دو دشمن عمده و مهم صفویان، برای جنگ برضد ایشان که ـ به گمان اوـ با حمایت از تشیعْ مانع از تشکیل خلافت اسلامی ـ بدان گونه که خود در «سلوک الملوک» توضیح داده و تبیین کرده است ـ شده‌اند. مسائلی ازاین دست بسیاری از مورخان و پژوهشگران شیعی را به این نتیجه رسانده که فضل ا... متعصبی مرتجع ازسنخ ابن تیمیه بوده است. مثلا، سیدجواد طباطبائی نوشته که «آنچه در نوشته‌های فضل ا... روزبهان اساسی است شیعه ستیزی بنیادین اوست» و او را «نماینده اوج زوال اندیشه و انحطاط تاریخی کشور‌های اسلامی» لقب داده است.

بااین همه، چنان که آمد، برخی دیگر نظری جز این ـ و حتی برعکس ـ دارند. یکی از ایشان رسول جعفریان است. او، ضمن آنکه طباطبائی را به «قضاوت بدبینانه» متهم می‌دارد، با استناد به برخی دیگر از آثار فضل ا...، می‌نویسد که او مصداق «سنی دوازده امامی» و «مرحله‌ای از رشد تفکر شیعی در ایران» است. مستمسک اصلی جعفریان در این باره «وسیلة الخادم الی المخدوم در شرح صلوات چهارده معصوم»، اثر فضل ا...، است که خودْ آن را تصحیح کرده است. محتویات این کتاب، چنان که از عنوان آن نیز برمی آید، مخاطب را به این نتیجه می‌رساند که نویسنده ارادت ویژه‌ای به ائمه شیعه داشته و لابد اصلا شیعی بوده است.

باری، آن گونه که جعفریان توضیح می‌دهد، اساسا اینکه یک شخص سنی چنین کتابی نوشته باشد، اصلا عجیب نیست. مصحح می‌گوید که فضل ا...، ضمن ارادت صادقانه به امامان شیعه، ایشان را مناسب «خلافت» نمی‌دانسته و با مذهب «تشیع» مخالفت می‌ورزیده است. جانب داری او از آق قویونلو‌ها و دشمنی اش با صفویان نیز البته در این امر مؤثر بوده‌اند.

 این کتاب، چنان که جعفریان نوشته است، افزون بر اهمیتی که به سبب اشتمال آن بر اخبار امامان معصوم دارد، «نشانگر مرحله‌ای از تفکر مذهبی در ایران است، مرحله‌ای که نشان می‌دهد بخش وسیعی از عالمان و ــ به تبع آن‌ها ــ توده‌های مردم به ائمه معصومین علاقه‌مند بوده و زمینه را برای رشد تشیع فراهم کرده‌اند.»

به هرحال، فضل الله، ۹۰۹ هجری قمری، در گریز به سوی سرزمین‌های شرق و شمال شرق حاکمیت صفویان، حین استقرار در کاشان، به نگارش کتابی پرداخت که پس از پایان کارْ آن را «وسیلة الخادم الی المخدوم در شرح صلوات چهارده معصوم» نام نهاد. چنان که خود مؤلف نوشته است، در آن ایام، او گرفتار انواع بلایا بوده ـ که، چون با غربت و ترس نیز همراه شده ـ به نهایت ملال و درماندگی انجامیده است. در این حال، فضل ا... را حدیثی از پیامبر (ص) در یاد می‌آید به این معنی که «هرگاه در کار‌ها درماندید، از اصحاب قبور یاری بجویید.» و او مصداق عبارت «اصحاب قبور» را «چهارده معصوم پاک» می‌یابد.

مؤلف، درادامه، حال خود را این گونه وصف کرده است: «وجهه توجه خود را قبله آستان ایشان ساختم و روی تولای خویش را به جانب ارواح مقدسه ایشان برافروختم و، چون تشرف به شرف زیارت و آستان بوسی مرقد مطهره ایشان ـ که همچو کواکب آسمان در اطراف اقطار منتشر است ـ میسر نبود، به صدق تمام و توجه کامل، دل را به محبت و ولای ایشان مشعوف گردانیدم و زبان را به صلوات و سلام بر آن اجلّه کِرام ـ علیهم صلوات ا... و سلام المَلِک العلّام ــ مشغول ساختم و طریق نجات از بلیّات و سَبیل حصول مقاصد و حاجات در این توجه و ابلاغ صلوات منحصر دیدم.»

فضل الله در توضیح کار خویش بیان کرده است که در آن حال صلواتی به خاطرش رسیده مشتمل بر فضایل معصومان، و بی درنگ آن را روی کاغذ آورده است. پس از آن، یکی از دوستان مؤلف که مکتوب او را می‌خوانَد، چون آن را بسیار موجز و به همان سان حاوی دقایق و ظرایف بسیار می‌یابد، از فضل ا... می‌خواهد که شرحی بر آن بنویسد که خوانندگان را در فهم بهتر آن راهنما باشد. مؤلف، که می‌بیند خواسته آن دوست «موجب نشر احوال و مزید ذکر آن سادات صالحه» می‌شود، آن را اجابت می‌کند و بدین ترتیب کتاب مستطاب «وسیلة الخادم الی المخدوم در شرح صلوات چهارده معصوم» پدید می‌آید.

واضح است که فضل الله فصلی از کتاب خود را هم به معصومی اختصاص داده که خودْ او را «امام راضی به قضای الهی» لقب داده است. نویسنده، در اواخر این فصل، از خوابی می‌گوید که در آن خود را در رکاب حضرت رضا (ع) دیده و براثر آن غزلی در همین معنی سروده است. او، همچنین، سپس، غزلی می‌آورد که بیت پایانی آن چنین است: «از دل و جان امین شده بنده سیدِ رضا/ بهر زیارت علی جانب توس می‌رویم» و، به قول خود او، «دلالت بر آن می‌کند که ـ إن شاءا...  ـ آن مقصود، که زیارت آن روضه مقدسه است، در این نزدیکی روی خواهد نمود.»

شگفتا که فضل الله سال بعد به مقصود خود می‌رسد و در ربیع الاول ۹۱۰ هجری قمری، در مسیر سفر، به زیارت حرم می‌رود. نکته جالب‌تر ـ که با آن این نوشته را به پایان می‌رسانم ـ این است که نویسنده، در یادداشتی به تاریخ ذی قعده ۹۱۲ هجری قمری، به یکی از سادات می‌سپارد که «این کتاب را، در هر محل که مصلحت داند، حفظ و ضبط فرماید و در اوقات اجتماعات و اطراف نهارْ آن را در روضه مقدمه رضویه حاضر گرداند تا مردم از قرائت آن استماع یابند.» فضل ا... این وقف نامه کوتاه را با غزلی آغازیده است که ارادت او به شاه خراسان را به روشنی تمام نشان می‌دهد:

شمّه خاور که بر آفاق تابان بوده است
لَمعه‌ای از قبّه شاه خراسان بوده است

قبه پرنور شه را گِرد سر گردم چو چرخ
سال‌ها گِرد سر این قبه گردان بوده است

دیده جان ساخت روشن میل از نیش بلی
راست میل توتیای دیده جان بوده است

قبه شه، چون صدف پنهان در او صندوق در
گر صدف پیوسته در صندوق پنهان بوده است

همچو موسی گشت بیهوش آن که دید این قبه را
گوییا طور تجلی‌های رحمان بوده است

دیده‌ام را نور حق از قبه اش روشن نمود
کوری چشم کسی کاو اهل حِرمان بوده است‌

ای امین از قبه سلطان علی موسی الرضا
هر طرف صد آفتاب فیض رخشان بوده است

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.