به گزارش شهرآرانیوز؛ دیگر مثل سال ۱۳۶۶ که اولین بیمار ایرانی مبتلا به ایدز شناسایی شد، این بیماری ترسناک، مبهم و عامل مرگ ناگهانی نیست. تصورات گذشته درباره مرگ و چهره دردناک بیماران تغییر کرده است. حالا درصد احتمال ابتلا از طریق روشهای مختلف ارتباط با بیمار دیگر را میشود حدس زد و البته که مثبتشدن جواب آزمایش مانند گذشته بهمعنی مرگ سخت و فوری بیمار نیست. بررسیها و آمارهای مسئولان معاونت بهداشتی دانشگاه علومپزشکی مشهد نشان میدهد ۹۵ درصد مبتلایان شناساییشده تحت درمان قرار دارند.
این یعنی آگاهی آنقدر زیاد شده است که مبتلایان بدانند با مصرف دارو میتوانند معمولی و در میان مردم این شهر زندگی کنند. اچآیوی بیماری آگاهشدن است. بیشترین عامل ابتلا را متخصصان نه فقط در ایران، بلکه در جهان، روابط جنسی میدانند و برای پیشگیری هم پرهیز از رفتارهای پرخطر و آموزش مراقبت توصیه شده است. احتمال انتقال ایدز و مبتلاشدن در افراد مختلف متفاوت است. همینطور مواردی مانند سن و منطقه جغرافیایی بر درصد احتمال تأثیر دارد.
سال ۱۳۹۷ بود. یک درد معمولی داشت. رویش نمیشد اعتراض کند که دهانش آفت زده است و خوب نمیشود. نهایتش میگفتند صبر کن خوب میشود. صبر کرد، یک هفته، دو هفته و بیشتر. خوب نشد که هیچ، تعدادش بیشتر هم شد. به دکتر مراجعه کرد. اولی یک محلول تجویز کرد و دومی یک داروی دیگر، اما باز هم خبری از بهبودی نبود. یادش نیست پزشک چندم برایش آزمایش نوشت. یادش نیست بعد از جواب آزمایش چطور گذشت، اما میگوید: افسردگی گرفتم. داشتم دق میکردم. گفتند ایدز دارم. گریه هایم بند نمیآمد.
برای آزمایش دادن و گرفتن داروهایش به مرکز سناباد آمده است. میگوید: بعد از خودم از شوهرم و پسر پانزده سالهام هم آزمایش گرفتند، آنها سالم بودند. خیالم راحت شد، اما آخر نفهمیدم از کجا بیماری گرفتم! تنها چیزی که حدس میزنیم این است که احتمالا ویروس هنگام تتو ابروهایم منتقل شده است. چقدر دردناک بود و هنوز هم هست. زندگیام به ظاهر عادی میگذرد، اما گاهی گریه میکنم که چرا این بلا سر من آمد؟!
هیچ کدام از اعضای خانواده اش از بیماری او خبر ندارند و تنها هم راز او شوهرش است: دیگران میپرسیدند چرا دکتر میروی و دارو میخوری؟ گفتم ویتامینهای بدنم مشکل دارد. حتی نگذاشتم پسرم بفهمد مشکلم چیست. البته، چون کاملا تحت درمان هستم، مسئلهای برایم پیش نیامده است.
در زندگی عادی حواسش به مراقبتها هست و همین هم خیالش را آسوده میکند: دلیل بیمارشدنم دیگر مهم نیست، حالا فقط میخواهم کسی به خاطر من بیمار نشود. در خانه حواسم هست هنگام آشپزی دستم را نبرم. همیشه با دستکش هستم. روی مسواکم هم خیلی حساس هستم. همینها خیالم را راحت میکند.
ترسش از مطالب وحشتناکی بود که در اینترنت میخواند: چیزهای بدی نوشته بودند. مدام فکر میکردم به زودی به طرزی فجیع میمیرم! دلهره داشتم! دلم برای پسرم میسوخت یا فکر میکردم اطرافیان میفهمند و آبرویم میرود و دیگر کسی مرا به خانه اش راه نمیدهد، اما خدا را شکر حالا همه چیز در زندگی من مثل بقیه آدمها عادی است.
«کار خلافی نیست که من انجام نداده باشم؛ از سرقت و پنج بار حبس کشیدن تا فرار از خدمت سربازی، بارها خودکشی و اعتیاد به انواع موادمخدر. همین اعتیاد هم کار دستم داد. زندگی، خانواده، شغل و همه چیز را که از دست دادم، تازه فهمیدم ایدز و هپاتیت c هم گرفتهام. از ۴۸ سال عمری که خدا به من بخشید، ۲۱ سال را با اچ آی وی مثبت زندگی کردهام، اما از ۹ سال پیش اوضاع فرق کرد.»
شرح داستان زندگی اش به صورت خیلی فشرده و تیتروار، یک ساعت طول میکشد. مردی که از خانوادهای ثروتمند آمده است، اما به کارتن خوابی میرسد و ناگهان یکی از اعضای انجمن معتادان گمنام او را میبیند و همین شروع رهایی اش میشود: خدا را شکر میکنم که در بیست وشش سالگی افتادم زندان، چون همان جا از من آزمایش گرفتند و متوجه شدم ایدز دارم. یک سالی از ازدواجم میگذشت و همسرم هم باردار بود. در جلسه ملاقات، موضوع را به مادرم گفتم و او هم با هزار ترفند همسرم را برده بود مرکز بهداشت تا از او آزمایش بگیرند. شانس آوردم که او و پسرم مبتلا نشده بودند.
با شنیدن بیماری اش شوکه شده، اما مسیرش را اصلاح نکرده است: این قدر درگیر پیداکردن مواد و جای خواب بودم که دوازده سال بدون هیچ مراقبتی طی شد. حتی نشانی خانهام را هم بلد نبودم. بالاخره ناگهان راه را پیدا کردم. رفتم کمپ و تا امروز ۹ سال و ۲ ماه و ۱۰ روز است که لب به هیچ موادی نزدهام. ۹ سال هم هست که داروی ایدز میخورم و حالم خوب است.
از همان زمان که مواد را ترک کرد و در مسیر درست قرار گرفت، با کارکنان مرکز بهداشت همکاری کرد. او حالا آموزشگر همسان همه کمپهای ترک اعتیاد مشهد است: ۴۰ هزار نفر را تا امروز آموزش دادهام. در جلسات طوری با آنها صحبت میکنم که همه میگویند کجا تست بدهیم؟ من سختیهای خودم را کشیدهام؛ از زمانی که به دندان پزشکی میرفتم و به دلیل ایدز بیرونم میکردند تا وقتی که خودم آگاه سازی شهروندان را آغاز کردم. من انگار در وقت اضافه زندگی میکنم، اما تا وقتی جان دارم، به دیگران آموزش میدهم.
وقتی همه چیز عادی شد، با مشورت پزشک مرکز بهداشت تصمیم گرفتند صاحب یک فرزند دیگر شوند. پسر دومشان پنج ساله است و سالم. زندگی او حالا شبیه مردان دیگر این شهر است. همراه سختی ها، رسالتی که برای نجات جان انسانهای دیگر بر دوش گرفته است، دلش را به جبران آن گذشته سیاه خوش میکند.
«یادش بیاید که چه؟! که داشت زندگی اش را میکرد و نمیدانست آن بیرون چه خبر است و بعد بدبختی آوار شد روی سرش؟!» فکرهایش را بلند میگوید: من داشتم زندگی میکردم. دو سال بود رفته بودیم سر زندگی مان. من خانه دار بودم و شوهرم هر روز میرفت سر کار و شب برمی گشت. عجیب است؟ نه، دیگر همه همین جور هستند. حالا میگویند چرا حواست نبود؟ چرا مراقب نبودی؟ بقیه داستان را تعریف میکند: یک دفعه مریض شد. عفونت شدید کرد. چهل روز در بیمارستان بستری بود. آنجا فهمیدیم چه خبر است. ایدز در بیست وچهارسالگی از وسط زندگیام سر درآورد. من بی خبر از همه جا، نمیتوانستم باور کنم. تا جواب آزمایشش مثبت شد، از من هم آزمایش گرفتند. خیانت هایش کار دست زندگی مان داد!
جواب آزمایش او قبل از مرخص شدن شوهرش رسید. بعد، جلسات مشاوره مرکز بهداشت تنها جایی بود که دردش را میفهمیدند. چند ماه رفت و آمد. خانواده اش که خبردار شدند، فقط دل سوزی کردند و ترسید به بقیه بگوید، چون میدانست طردش میکنند یا میترسند: اول طلاق گرفتم. هرچه آمد عذرخواهی کند، گفتم نمیبخشم. دو سالی گوشه خانه افتاده بودم تا کم کم زندگیام عادی شد. این قدر پزشک مرکز و روان شناس گفتند میتوانی عادی زندگی کنی که بالاخره از خانه بیرون آمدم.
سه سالی است که به همین ترتیب میگذرد؛ صبحها راهی شرکت میشود و عصرها برمی گردد خانه. در خانه اش تنهاست، اما با این تنهایی خیلی مشکلی ندارد: غصهام که میگیرد، با خودم میگویم خیلیها متارکه کردهاند، خیلیها بیماری مزمن دارند، آدمهای زیادی هم در این شهر تنها زندگی میکنند. هیچ کس نمیداند من چه دردی دارم، اما خودم مراقب هستم. زخم خوردم، ولی به کسی آسیب نمیزنم.
نگاه اطرافیانی که دردش را میدانند هم بهتر شده است: خانوادهام دیگر نگران نیستند و مرا قبول کردهاند. یک آدم خیلی عادی شدهام، همانی که همیشه از آن میترسیدم. اصلا وقتی فهمیدم اچ آی وی دارم، فکر میکردم باید در خانه باشم تا بمیرم، ولی این طور نشد. تازه یک دوست دیگر هم از میان مبتلایان پیدا کردم. آرامترین حال را با او دارم.
بیشترین نگرانی ما در چندسال گذشته پس از شنیدن نام اچ آی وی مثبت، انتقال آن به افراد دیگر بوده است. ترس از این بیماری هم به همین دلیل است. اینکه چطور میشود با چنین فردی زندگی کرد، سؤال باقی مانده در ذهن همه است.
دکتر علی حسین پور، کارشناس مسئول بیماریهای آمیزشی و هپاتیت معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی مشهد، به نکتهای اشاره میکند و به این دغدغه پاسخ میدهد: این مسئله نگرانی ما هم هست، اما اگر فرد مبتلا به مدت سه تا شش ماه مداوم و منظم دارو مصرف کرده باشد، در آزمایش، تعداد ویروسها گزینه «غیرقابل اندازه گیری» را نشان میدهند که به معنی انتقال صفر است. یعنی امکان سرایت این بیماری به افراد دیگر وجود ندارد.
او ادامه میدهد: برای ما هم ابتدا واگیرداربودن و دوم انگ زدن به این افراد مشکلی همیشگی بوده، اما اکنون اوضاع بهتر شده است. سعی کردهایم به افراد تأکید کنیم که شناسایی بیماران بسیار مهم است و افراد باید مراقب سلامتی شان باشند و اگر در معرض آسیبی هستند، حتما به سرعت به مراکز بهداشت مراجعه کنند.
براساس توضیحات او، بیماران مبتلا به اچ آی وی مثبت عنوانی به نام آزمایشهای دورهای مشخص ندارند، اما مدام باید وضعیتشان بررسی شود: شبیه بیماران دیابتی که در کنار کنترل بیماری شان باید مراقب سلامتی چشم ها، کلیه و زخم پا هم باشند، بیماران مبتلا به اچ آی وی مثبت نیز باید همیشه تحت کنترل بمانند؛ اما در صورت مصرف دقیق داروهایشان جای نگرانی وجود ندارد. بیمارانی که منظم دارو مصرف نمیکنند، به بیماریهای عفونی، قارچ ها، سل و عفونت پوستی مبتلا خواهند شد.
کارشناس مسئول بیماریهای آمیزشی و هپاتیت معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی مشهد ادامه میدهد: عامل اول ابتلا به این بیماری در سالهای گذشته اعتیاد تزریقی بود، اما از سال ۱۳۹۵ به بعد میزان ابتلا از طریق روابط جنسی رو به افزایش است. سن ابتلا طبق آمارها حدود ۳۰ تا ۳۵ سال است، اما در واقع این بیماری بیشتر به این بستگی دارد که فرد چه دورهای به ما مراجعه کرده باشد.
حسین پور یادآور میشود: نیازی نیست افراد جامعه نگران ابتلا به ایدز و به دنبال انجام آزمایشها باشند، فقط افرادی که شریک جنسی یا اعتیاد دارند، باید در صورت بروز خطر به مراکز چندگانه بهداشت مراجعه کنند و آزمایش دهند.
برمبنای آنچه او توضیح میدهد، واحد آنها مدت هاست آموزش در مراکز مختلف شهر را در دستورکار دارد تا شهروندان را با این بیماری آشنا کند. آنان همچنین با مراکز ترک اعتیاد و کمپها نیز ارتباطی مستقیم دارند و به محض شناسایی یک بیمار، پیگیری هایشان در راستای هدایت فرد برای مشاوره انجام میشود.
۱: شهرک امامهادی (ع)، نبش امامهادی (ع) ۱۲ - ۳۶۹۱۳۱۹۹،
۲: پنجراه، ابتدای بولوار وحدت، جنب پارک وحدت، مرکز مشاوره نوید تندرستی - ۳۳۶۵۷۷۳۱،
۳: ابتدای خیابان سناباد، نبش خیابان فلسطین، مرکز خدمات جامع شهید قدسی - ۳۸۴۴۰۰۷۷،
۴: بزرگراه بسیج، بسیج ۵۲، مصطفیخمینی ۱۴ - ۳۳۴۱۷۰۱۲
۱۰۶۳ نفر
برآورد تعداد مبتلایان زنده
۵۳۵ نفر
مبتلایان شناساییشده زنده
۴۰۳ نفر
مبتلایان تحت درمان
تا ۳ سال
ممکن است بیمار بیاطلاع و بیعلامت باشد
تا ۳ ماه
پس از ورود ویروس جواب آزمایش ممکن است منفی باشد
۲۰ دقیقه
زمان تست سریع تشخیص
۴۳۳۶۰ نفر
برآورد تعداد مبتلایان زنده
۲۴۱۸۲ نفر
مبتلایان شناساییشده زنده
۱۸۵۰۸ نفر
مبتلایان تحت درمان