صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

احسان شریعتی: دکتر علی شریعتی معتقد به اصلاح انقلابی بود

  • کد خبر: ۳۰۶۶۴
  • ۲۷ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۱
نگاهی به اندیشه دکتر شریعتی به‌بهانه سالروز درگذشتش
به گزارش شهرآرانیوز، تفکرات دکتر علی شریعتی چه تاثیری بر گفتمان‌های اصلاحی پس از انقلاب اسلامی گذاشت؟
چرا هر دو جریان اصول‌گرا و اصلاح‌طلب از تفکرات دکتر شریعتی خوانش‌های خاص خود را ارائه می‌کنند؟
آیا مفهوم انقلابیگری و هر لحظه انقلابی بودن که امروز برخی در فضای سیاسی ایران استفاده می‌کنند، وام‌گرفته از مفهوم انقلابیگری در تفکرات دکتر شریعتی است و جنبه انقلابیگری نظام جمهوری اسلامی براساس تفکرات دکتر شریعتی شکل گرفته است؟ دکتر شریعتی به چه طریق تلاش می‌کرد بین سوسیالیسمی که به آن اعتقاد داشت، با آموزه‌های دینی پیوند ایجاد کند؟
این پیوند به چه میزان بر شکل‌گیری شاکله فکری نظام جمهوری اسلامی و جریان‌های سیاسی بعد از انقلاب تأثیر گذاشت؟ برای پاسخ به این سوالات بنیادین و کلیدی که امروز می‌تواند به بسیاری از ابهام‌ها درباره زیربنای فکری نظام جمهوری اسلامی و جریان‌های سیاسی پاسخ بدهد، با دکتر احسان شریعتی، پژوهشگر حوزه اندیشه و فرزند دکتر علی شریعتی، گفتگو کرده‌ایم که مشروح آن را در ادامه از نظر می‌گذرانید.

تفکرات دکتر شریعتی از نظر سیاسی بیشتر به راست گرایش دارد یا چپ؟ چرا هم جریان راست سیاسی از تفکرات ایشان برداشت‌های خاص خود را دارد و هم جریان چپ از آموزه‌های دکتر شریعتی در گفتمان خود استفاده می‌کند؟
تفکرات دکتر شریعتی متعلق به دوران قبل از انقلاب و قبل از استقرار نظام جمهوری اسلامی است، این درحالی است که گرایش‌های سیاسی راست و چپ یا اصول‌گرا و اصلاح‌طلب در درون نظام جمهوری اسلامی شکل گرفته است. از نظر گفتمانی بین انقلاب و نظام، یک چرخش پارادایمی و سرمشقی به‌وجود آمد که به نظام دینی یا فقهی معروف شد، با این حال پس از پایان جنگ و تا اواسط دهه ۷۰ گفتمانی در کشور شکل گرفت که به‌دنبال تعدیل حرکت‌های رادیکال گذشته بود. این گفتمان درنهایت به گفتمان اصلاحات منجر شد که به‌نوعی بازگشت به آرمان‌های اولیه انقلاب بود. درنتیجه اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی جریان‌های سیاسی هستند که در دکترین جمهوری اسلامی و پس از دوران دکتر شریعتی به‌وجود آمده‌اند. دکتر شریعتی در قبل از انقلاب، متعلق به نواندیشان دینی و نوگرایان ملی بوده است. منظور از نوگرایان ملی، مجموعه روشن‌فکرانی است که از دوران مشروطه تا زمان انقلاب اسلامی خواستار ورود به عصر تجدد، دموکراسی، برابری و قانون بوده‌اند.

برخی تحلیلگران بیان می‌کنند تاکید و پافشاری دکتر شریعتی بر انقلاب بود و هر لحظه انقلابی بودن یکی از پایه‌های اصلی دکترین فکری جمهوری اسلامی شده است. شما این موضوع را تأیید می‌کنید؟
در گفتمان جمهوری اسلامی دو مفهوم انقلابی و اصول‌گرایی یا هویت با جنبه محافظه‌کارانه ادغام شده است. به‌صورت شفاف به این مسئله «انقلاب محافظه‌کارانه» یا «محافظه‌کاری انقلابی» گفته می‌شود. از نظر ماهیتی نیز این دو مفهوم باهم در تناقض قرار دارند. انقلاب یک مفهوم مدرن است که از زمان انقلاب کبیر فرانسه وارد ادبیات سیاسی جهان شد. معنای آن نیز این بود که باید با گذشته یک گسست رادیکال صورت بگیرد. وضعیت به شکلی بود که انقلابیون به‌صورت نمادین سر شاه مخلوع را با گیوتین از بدن جدا کردند تا نشان دهند که انقلاب آن‌ها هیچ سنخیتی با گذشته ندارد. به‌صورت طبیعی مفهوم انقلاب با مفهوم محافظه‌کاری دو مفهوم نامتجانس هستند.
دلیل این مسئله نیز این است که انقلاب علیه محافظه‌کاری است. بازرگان در کتاب انقلاب در دو حرکت اعلام می‌کند: «انقلاب یک مفهوم مدرن است که در جمهوری اسلامی مورد حمایت اسلام‌گرایان قرار گرفته است». چپ‌ها معمولا از دموکراسی، برابری و حقوق بشر دفاع می‌کنند و راست‌ها معمولا از عدالت و انقلاب که در گذشته به گفتمان چپ تعلق داشته است، این درحالی است که در گفتمان جمهوری اسلامی این مفاهیم جابه‌جا شده است و راست‌ها از شعار‌های چپ‌ها حمایت می‌کنند و در مقابل چپ‌ها، شعار‌های راست‌ها را مطرح می‌کنند.

دکتر شریعتی نیز از انقلاب محافظه‌کار یا محافظه‌کاری انقلابی حمایت می‌کرد؟
رویکرد دکتر شریعتی همواره در مقابل سنت‌گرایان و بنیادگرایان قرار داشته است. در انقلاب اسلامی مردم دکتر شریعتی را به‌عنوان معلم انقلاب می‌شناختند. شهیدبهشتی در جایی بیان می‌کنند که انقلاب اسلامی را از نظر سیاسی، امام خمینی رهبری می‌کردند. رهبری فکری انقلاب با دکتر شریعتی بود و برخی گروه‌های سیاسی در زمینه تشکیلاتی تاثیرگذار بودند، با این حال تفکرات دکتر شریعتی بر همه جریان‌های فکری و سیاسی بعد از انقلاب تاثیر گذاشت. تفکرات شریعتی هم بر کسانی که وارد دستگاه حاکمیت شده بودند، تاثیر گذاشت و هم در بین کسانی که به اپوزیسیون تبدیل شدند، به‌چشم می‌خورد. دکتر شریعتی به‌دنبال یک انقلاب زودرس سیاسی نبود، بلکه به‌دنبال یک انقلاب همه‌جانبه فکری‌اجتماعی بود تا نهاد‌های دموکراتیک مستقر شوند. دکتر شریعتی بیشتر به‌دنبال یک حکومت سوسیال‌دموکراتیک بود.

دیدگاه‌های دکتر شریعتی درباره دولت سوسیال دموکراسی چه تاثیری بر جریان‌های اصلاحی پس از انقلاب گذاشت؟ کدام جریان‌های سیاسی، خوانش بیشتری از گفتمان سوسیال دموکراسی دکتر شریعتی داشتند؟ جریان اصلاحات که پس از خرداد ۷۶ در ایران روی کار آمد، به چه میزان از این گفتمان استفاده کرد؟
اصلاح‌گری دارای دو معنای متفاوت است؛ یک اصلاح دینی یا رفرماسیون که در برخی کشور‌های اروپایی مانند آلمان و انگلیس صورت گرفت و به اصلاح سیاسی نیز منجر شد؛ البته این اصلاح سیاسی بدون خشونت و غیرقهرآمیز صورت گرفت. از سوی دیگر در کشور‌هایی مانند فرانسه که اصلاح‌گری دینی صورت نگرفته بود، کشمکش بین دولت ملی و واتیکان همچنان ادامه پیدا کرد. به همین دلیل اگر اصلاح‌طلبی را به معنای اصلاح‌گری دینی تلقی کنیم، دکتر شریعتی یک اصلاح‌طلب دینی است. معنای دیگر اصلاح‌طلبی، اصلاح‌طلبی سیاسی است که در ایران از دوران امیرکبیر، مصدق و دوران پس از مصدق در کشور وجود داشت و پس از انقلاب نیز به شکل دیگری در صحنه سیاسی ایران فعالیت می‌کرد.

شما بیان می‌کنید دکتر شریعتی از نظر دینی، اصلاح‌گر دینی و چپ است. آیا از نظر سیاسی نیز دکتر شریعتی چپ است؟
دکتر شریعتی به روشی معتقد است به نام اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی که در گفتمان خود به تشریح آن پرداخته است. روش دکتر شریعتی از نظر سیاسی در ساختار‌ها تغییراتی را به‌وجود می‌آورد، اما گذشته را ریشه‌کن نمی‌کند. شریعتی برای مردم این حق را قائل بود که به‌هر نحو ممکن، خواست و اراده خود را محقق کنند.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.