به گزارش شهرآرانیوز؛ سرتان توی گوشی تلفن همراهتان است که متوجه سنگینی نگاهی میشوید. اشتباه نکردهاید شخصی از لابه لای جمعیت درحال دید زدنتان است. قدری خودتان را جمع وجور میکنید تا از تیررس نگاهش خارج شوید ولی ظاهرا این قصه ادامه دارد و تا زمانی که از اتوبوس پیاده میشوید باید بی صدا این شرایط را تحمل کنید.
بیشتر خانمها تجربه چنین اتفاقهایی را داشتهاند. نگاههایی که آنها را به شدت معذب میکند. انگار طرف با نگاهش چیزی را در درون آنها پال پال و از آنها میدزدد. واقعیت این است که بیشتر افراد تعریفی برای آن ندارند و فقط حس آزاردهنده اش را متوجه میشوند.
در عرف به این عمل چشم چرانی و به این افراد چشم چران میگویند. موضوعی که مردها بیشتر از زنها درگیر آن هستند و سوژه امروز گزارش ما نیز هست؛ آنچه میخواهیم با کمک دکتر علی کاظمی دلوئی، روان شناس و مشاور خانواده نیز به آن بپردازیم و قدری درباره آن با شما صحبت کنیم.
اینکه به راحتی به هر مشکلی برچسب اختلال بزنیم، کار درستی نیست. وقتی صحبت از چشم چرانی به عنوان یک اختلال میکنیم، مشخصههایی دارد که باید براساس آن تعریف شود. برای نمونه وقتی خانمی با پوشش نامتعارف در جامعه میچرخد و همه نگاهها را به سمت خودش جلب میکند، نمیتوان به همه این تماشاگران حتی اگر نگاه هوس آلود داشته باشند، برچسب چشم چران زد.
اینجا مشکل از آن زن است، نه تماشاگران او یا چند جوانی که دورهم جمع میشوند و با نگاهشان او را دنبال میکنند یا حتی به او متلکی میاندازند. هیچ کدام از این افراد هم اختلال چشم چرانی ندارند، هرچند رفتارشان ناشایست و بیمارگونه است. همچنین نمیتوان افرادی را که عادت «زُل زدن» به دیگران دارند در دسته چشم چرانها قرار داد.
چشم چرانی یا نظربازی جزو اختلالات جنسی محسوب میشود، برای همین به آن تماشاگری جنسی هم میگویند. این افراد ویژگیهای خاصی دارند که آنها را از دیگران متفاوت میکند.
افراد چشم چران برای دیدزدن هایشان برنامه دارند، برای نمونه برنامه ریزی میکنند سه شنبهها به سینما یا پارک بروند آن هم در ساعتهایی که افراد زیادی رفت و آمد دارند. برنامهای که اختلالی در زندگی آنها ایجاد میکند.
چشم چرانی این افراد محدود به زمان کوتاهی نمیشود و پیوستگی زمانی دارد. دست کم شش ماه طول میکشد، برای نمونه اگر این اتفاق فقط در سفر آنها به جایی مانند ساحل دریا بیفتد و بعد هم به دست فراموشی سپرده شود، این دیدزدنها دیگر اختلال چشم چرانی نیست.
اختلال چشم چرانی معمولا از سن بلوغ شروع میشود و درگذر زمان رشد میکند، برای نمونه اگر فرد درگذشته یک ساعت از وقتش را در هفته صرف این کار میکرد، الان این اتلاف وقت به دو یا سه ساعت رسیده است.
افراد چشم چران مکان و موضوع مشخصی را انتخاب میکنند، یعنی گروه هدف مشخصی دارند، برای نمونه زن و شوهرهای جوانی که باهم در ساحل دریا قدم میزنند، سوژه دیدزدنهای آنها میشود.
فرد زمان زیادی از وقتش را صرف این کار میکند، برای همین در بیشتر وقتها گرفتار عذاب وجدان برای وقتهای تلف شده اش میشود.
فرد پنهانی دیگران را دید میزند و از این کار لذت میبرد. این احساس دست برتر داشتن به او حس خوشایندی میدهد و به دنبال آن تحریک جنسی میشود.
این افراد درست مانند معتادان توانایی ترک رفتارشان را ندارند و اگر به هردلیلی در برنامه شان اختلالی ایجاد شود، غمگین و افسرده میشوند، برای نمونه برنامه کاری شان به هم میخورد و مجبورند شیفت کاری بمانند.
این افراد پس از مدتی به یک موضوع، یک آدم و یک مکان بسنده نمیکنند و تنوع طلب میشوند، برای نمونه به جز دیدن پنهانی تعویض لباس دیگران به روابط جنسی آنها هم علاقهمند میشود.
این افراد گاهی با تغییر مکان و محل زندگی، خود را به سوژه شان نزدیک میکنند. همچنین با تهیه ابزارآلات و تجهیزاتی برای این کار مانند دوربین شکاری یا فیلم برداری سعی میکنند تسلط خود را روی سوژه بیشتر کنند.
چشم چرانها معمولا خطرناک نیستند، چون سعی نمیکنند به فرد قربانی نزدیک شوند و با او رابطه جنسی برقرار کنند، بلکه فقط قصد برانگیختگی جنسی از راه غرق شدن در افکار و خیالات جنسی خودشان را دارند. با این حال اگر چشم چرانی با مشکل دیگری مانند سادیسم همراه باشد، میتواند برای قربانیان این اختلال مشکل ساز شود.
چشم چرانی افزون بر اینکه امنیت روانی جامعه را خدشه دار میکند، وقت و انرژی زیادی را هم از فرد چشم چران میگیرد و زندگی اش را مختل و بسیاری از انحرافهای جنسی را در او پایه ریزی میکند. درعوض برای او کلی حسرت و اندوه از خواستنها و نتوانستنها برجا میگذارد.
ازاین رو باید به فکر درمان سریعش بود. نکته مهم و تأمل برانگیز آن هم این است که فرد بدون کمک گرفتن از یک متخصص مجرب در این زمینه نمیتواند از شر بیماری خلاص شود، چون اختلال چشم چرانی در دسته اختلالات جنسی قرار دارد و فرد هم زمان با رنج بردن از آن، لذت هم میبرد؛ بنابراین نخستین گام برای درمان این اختلال مراجعه به یک روان شناس یا روان درمانگر است.
در گام بعدی روان درمانگر در کنار مشاوره و روان درمانیهایی که دارد برای او دارودرمانی هم تجویز میکند، مانند داروهایی که سطح افسردگی را کاهش میدهند. بعد هم به فرد توصیه میشود بر میزان مشغلهای که دارد، بیفزاید تا فرصت کمتری برای فکر کردن و پرداختن به چشم چرانی هایش داشته باشد. شرکت در دورههای گروه درمانی هم کمک میکند تا افزون بر اینکه اعتماد به نفس فرد افزایش مییابد، از تجربه افرادی شبیه به خودش نیز برای راحت سپری کردن مسیر درمان کمک بگیرد.
مردان بیش از زنان اقدام به تماشاگری جنسی و تبدیل افکار خود به واقعیت میکنند.
کنجکاوی درباره فعالیتهای جنسی بخشی از فرایند رشد در کودکان است و نمیتوان آن را اختلال تماشاگری جنسی در کودکان محسوب کرد.
برخی مطالعات نشان میدهد مبتلایان به اختلال تماشاگری جنسی معمولا به اختلال نمایشگری جنسی هم مبتلا هستند.
چشم چرانی میتواند به علتهای مختلفی در فرد ایجاد شده باشد و این وظیفه یک درمانگر است که آن را ریشه یابی کند، برای نمونه میتوان به این موارد اشاره کرد.
توجه و حذف علتهایی که سبب بروز اختلال چشم چرانی در فردی میشود، میتواند تا حد زیادی به پیشگیری از بروز این اختلال کمک کند. برای نمونه:
والدین نباید به اسم رابطه والد و فرزندی و محرم بودن، خیلی از قید و بندها را کنار بگذارند، مانند داشتن پوشش مناسب در برابر بچه ها، حتی اگر هم جنس با آنها باشند، جداکردن اتاق خواب بچهها از کودکی، ممنوعیت ورود بچهها به اتاق خواب والدین یا حمام نکردن بچهها از سن خاصی با والد غیرهم جنس.
یکی از کارکردهای توصیه به داشتن پوشش مناسب در جامعه، حذف زمینه گناه، به ویژه گناههای چشمی است؛ بنابراین برای اینکه زمینه وسوسه بیشتر این افراد بیمار را در جامعه فراهم نکنیم، باید به سمت پاکیزه کردن فضای اجتماعی به ویژه محیطهایی برویم که اختلاط زن و مرد در آنها بیشتر است.
فراهم کردن زمینه شرعی و قانونی برای پاسخگویی به میل جنسی در جامعه، نکته دیگری است که والدین و مسئولان امر باید به آن فکر کنند. بالارفتن سن ازدواج با بهانههایی مانند تحصیل، شغل و نداشتن درآمد بدون فکرکردن به پاسخگویی به این میل غریزی، یعنی نگاه تک بعدی به انسان. ازاین رو باید منتظر پیامدهای بعدی آن هم بود، مانند روی آوردن جوانان و نوجوانان به خودارضایی، چشم چرانی در جامعه، دوستیهای بدون ضابطه و ازدواجهای سفید.
دسترسی آزاد و بدون نظارت کودکان به فضای مجازی و تماشای فیلمهای پورن در کودکی زنگ خطر بزرگی برای ابتلای آنها به انواع انحرافات اخلاقی است؛ بنابراین والدین عزیز نباید تا پیش از رسیدن بچهها به بلوغ عقلی کامل، خیلی راحت از کنار چنین موضوعهایی بگذرند. دیدن فیلمهای پورن حتی در بزرگ سالی آثار مخرب زیادی دارد و سبب انحرافات جنسی و شخصیتی در افراد میشود، مانند حس سرخوردگی، ناتوانی جنسی، خودارضایی و زودانزالی و رفتن به سمت روابط جنسی خشن و افسارگسیخته.
اگر میل جنسی در فردی زیاد و کنترل نشده باشد، حتما نیاز به مراجعه به یک روان درمانگر دارد، ولی برای مشغله زیاد ذهنی دراین باره باید به سمت خودمراقبتی و پیشگیری رفت. یعنی مشغلههای ذهنی مانند مطالعه کتاب یا دیدن فیلمهای خوب را بیشتر کرد و برای بودن با دوستان خوب و در محیط خانواده بیشتر وقت گذاشت. والدین برای پرکردن وقت فرزندان نوجوانشان هدفمند برنامه ریزی کنند، مانند دنبال کردن حرفهای یک رشته ورزشی یا یادگرفتن یک مهارت شغلی. خلاصه کلام اینکه مهم است در هر سنی از بطالت و بیکاری پرهیز کنیم.
آموزشهای دینی در خانواده نقش مهمی در شکل گیری شخصیت هر فرد دارد. بچهای که از کودکی آموزش ببیند باید مراقب نگاه هایش در جامعه به ویژه به جنس مخالف باشد و به این درک برسد که چشمچرانی گناه محسوب میشود و ناخشنودی خداوند را به همراه دارد، دلیل محکم تری برای کنترل نگاه هایش خواهد داشت.
اگر او این آموزش را هم ببیند که کنترل نگاه سبب رشد معنوی و کمالات شخصیتی زیادی در او خواهد شد، میل بیشتری به این خودمراقبتیهای چشمی پیدا میکند. برای این منظور هم بهترین وسیله آموزشی استفاده از داستانها و حکمتها در این زمینه است که خداراشکر تعدادشان در فرهنگ دینی و ملی ما ایرانیان کم نیست.
مراقبت از سلامت جنسی کودکان و آموزش در این زمینه وظیفه دیگری است که والدین بر عهده دارند. نکته تأمل برانگیز ماجرا اینجاست که برخلاف تصور عمومی جامعه، پسرها هم به اندازه دخترها نیاز به این آموزشها و خودمراقبتیها دارند. کارشناسان حوزه سلامت روان علت بسیاری از انحرافات جنسی در مردان را سوءاستفادهها و آزارگراییهای جنسی در آنها در دوران کودکی میدانند که در غفلت کامل والدینشان رقم خورده است.
مشغول بودن به فعالیتهای معنوی مانند مقیدکردن خود به خواندن نماز و قرآن، گرفتن روزه، شرکت در مجالس دینی یا گفتن ذکر در طول روز سبب میشود ذهن ما هم از وسوسههای گناه آلود فاصله بگیرد و هم جهت پیدا کند تا کمتر به سمت رفتارهای پرخطری مانند چشم چرانی برود. واقعیت این است که این مشغلهها مستقیم وجدان فرد را در زمان ارتکاب به گناه هدف میگیرند و شبیه پابند نامرئی عمل میکنند.