آموزشگاههای آزاد موسیقی مشهد در روزهای کرونایی حال وخیمی دارند. مربیان کمکار شدهاند، مدیران در پرداخت اجاره ملکها ماندهاند و هنرجویان سردرگم اند که تا چه مدت میتوانند آموختن را رها کنند.
امیری |شهرآرانیوز، «کاسه» دوتار روی پایش تکیه داده است. با یک دست «گوشه» را میچرخاند و با دست دیگر تک سیم میزند. همانطور که ساز را کوک میکند، آهی میکشد که غمگینتر از نوای ساز در دستش است.
از وقتی به آموزشگاه آزاد موسیقی در بولوار معلم پاگذاشتهایم خبری از آموزش هنرجویان نیست. با هر کس هم که باب گفتگو را باز میکنیم، در بین صحبتهایش آه میکشد و حرفهایش را با آه تمام میکند. انگار آهکشیدن در فضای آکنده از بوی مواد ضدعفونیکننده، موسیقی رایج این روزهای آموزشگاههای موسیقی شدهاند. پیش از این هم درباره فعالیت آموزشگاههای موسیقی در شرایط کرونا گزارشی تهیه کرده بودیم، اما بیشتر جنبه پیگیری داشت. حالا در گذری کوتاه به چند آموزشگاه آزاد موسیقی سر میزنیم تا وضعیت آموزش در این مراکز را از نزدیک ببینیم، آموزشگاههایی که با مجوز دولت بازگشایی شدهاند، اما در این شرایط وضعیت خوبی ندارند.
معلم دوتار شروع میکند از عشقش به این ساز مقامی حرف زدن. جمله طلاییاش تکراری و کلیشهای است، اما به قول خودش حرف دل است: «فقط برای عشقم به دوتار است که هنوز بهعنوان یک شغل آن را ادامه میدهم».
کلاسهای خالی آموزشگاه را نشان میدهد که همگی درهایشان باز است. میگوید: تا پیش از کرونا هم کلاسهای موسیقی بیشتر تک نفره برگزار میشد و کلا اوضاع موسیقی خوب نبود. من معلم، اما در هفتهای یک روز که اینجا کلاس داشتم، هر نیمساعت یک شاگرد را آموزش میدادم. حالا هفتهای یک روز میآیم و فقط مینشینم، چون شاگردانم کلاسها را لغو میکنند. حق هم دارند. سلامتی اولویت دارد. هرچقدر هم که اینجا ضدعفونی شود و بگوییم با ماسک بیایید سرکلاس، باز هم نمیشود هیچ چیز را تضمین کرد.
او که روزهای دیگر هفته را در چند آموزشگاه دیگر آموزش میدهد، میگوید: برنامه هر روزم همین شده است که میروم ۴ یا ۵ ساعت مینشینم شاید یک یا ۲ هنرجو بیایند.
کجا رفت آن همه وعده و وعید؟
در آموزشگاه دیگری در بولوار وکیلآباد، مدیر آموزشگاه حضور دارد. پریشان احوال است و مدام قدم میزند. از قبل میدانستیم اجارههای عقبافتاده این آموزشگاه جنجالی به پا کرده است و احتمالا باید آموزشگاه تخلیه شود. یکی از هنرجویان این آموزشگاه که برای ثبتنام ترم جدید مراجعه کرده بود، متوجه چنین مطلبی شده بود. مدیر آموزشگاه آنقدر پریشان است که هیچ استقبالی از حضور یک خبرنگار در آموزشگاهش نمیکند. فقط میگوید: بنویسید آموزشگاهی دیگر تعطیل شد! آدمی دیگر خانهخراب شد!»
یکی از مسئولان آموزشگاه کمی شرایط را توضیح میدهد که بهدلیل نداشتن هیچ درآمدی در ماههای گذشته، آموزشگاه حسابی ضرر کرده و نتوانسته است اجارهها را پرداخت کند. میگوید روز گذشته صاحب ملک اخطار تخلیه داده و امروز هم دوباره پیگیر ماجرا شده است.
صدای مدیر آموزشگاه دوباره به گوش میرسد که با خنده میگوید: دولت. بنویسید دولت حمایت نمیکند. کجا رفت آن همه وعدهووعید؟
سردرگمی هنرجویان برای حضور در کلاسها
هنرجویی که همراه مادرش برای شرکت در کلاس ویولن به آموزشگاهی در بولوار هاشمیه آمده، مضطرب روی صندلی نشسته است. مادرش مدام به او تذکر میدهد تا ماسکش را درست کند. دختر نوجوان وارد کلاس میشود و مادرش بیرون منتظر میماند. او که بسیار نگران است، خودش سر حرف را باز میکند. صدایش از پشت ماسک نامفهوم است، اما میشود فهمید چه میگوید: هرکار کردم راضی شود یک یا ۲ ماه دیگر ثبتنامش کنیم به گوشش نرفت که نرفت.
صدای ساززدن دخترش به گوش میرسد. ادامه میدهد: خیلی به موسیقی علاقه دارد. استعداد خوبی هم دارد و مربیاش از او راضی است، اما کاش در این شرایط آموزشگاهها را باز نمیکردند تا بچهها هوایی نشوند. هنرجوی جوانی که آنطرفتر منتظر آغازشدن کلاسش نشسته است، میگوید: اینطور که میگویند، این وضع ممکن است ۲ سال طول بکشد و نمیتوانند همهجا را تعطیل کنند. مادر هنرجو در پاسخ میگوید: اینها هم حق دارند. دیروز با مدیر آموزشگاه تلفنی صحبت کردم، میگوید مجوز بازگشایی دارند، اما سلامتی هرکس در اولویت قرار دارد. ما هم با امید به خدا آمدیم.
هنرجوی جوان در ادامه میگوید: خداراشکر مسائل بهداشتی بهقدر کافی رعایت میشود. مادر هنرجو در پاسخ میگوید:، ولی باز هم آدم خیالش راحت نیست. این ویروس کرونا آنقدر عجیب است که پزشکان را هم سردرگم کرده است.
آموزشگاهها به حال خود رها شدهاند
در یکی دیگر از آموزشگاههای آزاد موسیقی در محدوده بولوار امامت، هنرجویی بر سر بالا رفتن مبلغ شهریه با منشی آموزشگاه بحث میکند. بهظاهر مبلغ ۳۲۰ هزار تومانی که هنرجو برای شرکت در کلاس سنتور میپرداخته، الان ۳۸۰ هزار تومان شده است. منشی آموزشگاه توضیح میدهد: افزایش قیمت بر اساس تصمیمات مسئولان بوده است، خود آموزشگاه که قیمت را افزایش نداده است. هنرجو، اما زیر بار ماجرا نمیرود و میگوید به آموزشگاه دیگری برای ثبتنام مراجعه خواهد کرد. منشی آموزشگاه در پاسخ به این افزایش قیمت میگوید: همینطوری هم درآمد آموزشگاهها بسیار کم شده است. هنرجویان کمی به آموزشگاه مراجعه میکنند. این افزایش قیمت در قبال این همه ضرر و زیان واقعا ناچیز است.
او که با چند آموزشگاه موسیقی دیگر هم ارتباط دارد، میگوید: همه مسئولان، آموزشگاههای موسیقی را به حال خود گذاشتهاند. از دست کسی هم کاری برنمیآید. همه به شکلی شرایط را پذیرفتهاند. امیدواریم همان قول دولت عملی شود تا ضررها را جبران کند.
منشی آموزشگاه بیراه نمیگوید، انگار همه شرایط را پذیرفته اند. مدیران آموزشگاهها دوست ندارند بیشتر از این گله کنند و نامشان آورده شود، مسئولان ارشاد میگویند پیگیرند و کارها بر اساس روال اداری و قانونیاش پیش میرود و فعلا دست نگه داریم تا اطلاعات جدیدتری به دستشان برسد، مربیان پذیرفتهاند همان جمله کلیشهای را که «عشق باعث شده است در این شغل بمانم» تا ابد تکرار کنند و هنرجویان پذیرفتهاند صبر کنند ببینند شرایط چه میشود. صبر کردنی که احتمالا به تعطیلی تعدادی دیگر از آموزشگاههای آزاد مشهد در چند ماه آینده منجر خواهد شد و مسئولان همچنان از ما میخواهند صبر کنیم تا مراحل اداری طی شود.