صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

متهم به قتل در نزاع مسلحانه روستای کنه‌بیست مشهد: برای فرار شلیک کردم

  • کد خبر: ۳۳۷۳۷۶
  • ۱۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۷
ساعت ۲۱  پانزدهم اردیبهشت امسال صدای شلیک چندین گلوله، سکوت روستای کنه بیست در  حوالی مشهد را  شکست.

به گزارش شهرآرانیوز؛ ساعت ۲۱ پانزدهم اردیبهشت امسال صدای شلیک چندین گلوله، سکوت روستای کنه بیست در حوالی مشهد را شکست. هرچند صدای گلوله‌ها بلافاصله در  صدای تیکاف خودرو‌ها گم شد، اما هیاهوی پس از آن تا حدود ۴۸ ساعت بعد که پسر جوانی به نام «محمد. میم» در بیمارستان هاشمی نژاد مشهد بر اثر اصابت گلوله کشته شد، ادامه پیدا کرد.

بعد از اینکه خبر فوت محمد میان اهالی چرخید، نام «مجید. خ»، مرد پنجاه و یک ساله‌ای که در جریان درگیری پانزدهم منجر به قتل شده بود نیز دهان به دهان چرخید. هم زمان با اعلام قتل بر اثر شلیک گلوله، قاضی وحید خاکشور، بازپرس جنایی دادسرای مشهد، دستورات ویژه‌ای صادر کرد و کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی موفق به دستگیری متهم شدند. در ادامه، تحقیقات تکمیلی پرونده انجام و دیروز با دستور مقام قضایی، متهم به صحنه قتل منتقل شد تا ضمن بازسازی صحنه جنایت، تمام زوایای این جنایت مسلحانه را بازگو کند.

با دستور قضای خاکشور، متهم به همراه اسلحه‌ای قدیمی (شبه تپانچه) که در صحنه درگیری از آن استفاده کرده بود، به محل جرم در ابتدای ورودی روستای کنه بیست منتقل شد.

متهم درباره شب حادثه مدعی شد: آن شب من سرِ زمین‌های کشاورزی بودم که به خانه‌ام در روستا برگشتم. امیر (پسرم) و مهدی (پسرخاله اش) برای انجام کاری سوار بر موتورسیکلت در حال خروج از روستا بودند که «علی. میم» (پدر مقتول) هنگام ورود به روستا با ماشین به سمت بچه‌ها راند. او بعد از اینکه با خودرو خود موتورسیکلت را داغان کرد، به سمت بچه‌ها حمله کرد.  مهدی به ایستگاه آتش نشانی فرار و امیر نیز خودش را در  زمین‌های خالی درون تاریکی مخفی کرد و با من تماس گرفت.

با هم اختلاف‌هایی داشتیم

مجید درباره علت اختلافش با خانواده مقتول گفت: آن‌ها ۱۰ روز پیش مقابل خانه‌مان در همین روستا به دامادمان گیر داده بودند که فیلم هایش موجود است. من خودم آمدم بیرون و رفتیم پاسگاه و آشتی شان دادم. بعد از آن پسر من که پانزده ساله است، چند بار گفت: «بابا، این‌ها من را که در روستا می‌بینند، با ماشین به سمتم حمله می‌کنند»، هر دفعه از او خواستم  کوتاه بیاید و چیزی نگوید.

علی بیگ، علی بیگ

متهم به قتل درباره ماجرای شب جنایت ادامه داد: آن شب تازه به خانه رسیده بودم که پسرم به من زنگ زد و گریه می‌کرد و داد می‌کشید: «علی بیگ، علی بیگ»؛ من هم که ترسیدم اتفاقی برای امیر بیفتد، با پراید پسر برادرم ابتدا به زمین‌های کشاورزی رفتیم و از زیر پِخَل‌ها (اضافات ساقه‌های گندم) تفنگی را که از سال ۱۳۸۲ که مقابل گله گوسفند بودم تهیه کرده بودم، برداشتم؛ چون می‌دانستم آن‌ها اسلحه دارند، برای همین برداشتم که دست خالی نباشیم.

وقتی به محل رسیدم، مهدی (پسر باجناقم) تا چشمش به من افتاد، از ایستگاه آتش نشانی بیرون آمد و امیر پسرم را صدا زد. امیر درحالی که گریه می‌کرد، از توی تاریکی بیرون آمد و همین که‌ می‌خواستیم سوار ماشین شویم و برویم، ناگهان چند خودروی سواری از مسیر جاده وارد روستا شدند و با فاصله زیاد نگه داشتند و تعداد زیادی از این خودرو‌ها بیرون آمدند. علی بیگ و پسرش (مقتول) به همراه برادرانش را دیدم که دست حسن برادرش اسلحه بود. آن‌ها همین که پیاده شدند، حلقه زدند و بلافاصله به سمت ما شلیک کردند که سه گلوله به پهلو و شانه من خورد.

در اینجا متهم مدعی شد: من قصد نزاع نداشتم، اما وقتی به سمت ما تیر انداختند، برای اینکه جلو نیایند و ما بتوانیم فرار کنیم، یک تیر به سمت زمین شلیک کردم که‌ می‌گویند به سمت پسرش کمانه کرده و به پهلویش خورده است. بعد هم به امیر گفتم سوار ماشین شو که او پرید پشت فرمان و من عقب نشستم و برای اینکه موقعیت فرار مهیا شود، یک تیر هم از داخل شلیک کردم که به خار‌های زمین خالی خورد و بعد هم از محل فرار کردیم.

پسر او  پسر خودم بود

مجید درباره انگیزه اش از تیراندازی مدعی شد: من قصد قتل نداشتم و پسر او پسر خودم بود، فقط می‌خواستم برای فرار، راهی باز کنم که این اتفاق افتاد. فقط دو تیر زدم و دو گلوله را هم با اسلحه تحویل دادم، آن‌ها زیاد بودند و‌ می‌دانستم اگر برسند...

او درباره اینکه همراه امیر و مهدی چه بوده است، توضیح داد: ما فقط یک اسلحه داشتیم که دست من بود و بچه‌ها چیزی همراهشان نبود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.