صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

دل خونین مردم از قیام خونین«گوهرشاد»

  • کد خبر: ۳۳۷۸۳
  • ۲۱ تير ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۲
مردم هرگز خاطره ۲۱ تیر ۱۳۱۴ هجری شمسی را از یاد نخواهند برد، روزی که یاد آور خاطره‌ای تلخ از دوران حکومت رضا شاه است. واقعه‌ گوهرشاد در یک روز اتفاق نیفتاد، اما در یک روز غوغایی به کرد.
به گزارش شهرآرانیوز، کوچه و خیابان‌های مشهد برای قدیمی‌تر‌ها ،خاطرات تلخی را روایت می کند، از سال‌های نسبتا دور آن روز‌ها که یک زن باید میان خانه نشینی و خداحافظی از چادرش یکی را انتخاب می کرد.
 
قیام انقلابی مردم مشهد در نه گفتن به تجدد خواهی های رضاخان با جنایتی وحشیانه روبه رو شد که تا مدت ها فقط تاریخ شفاهی مردم مشهد آن را واگویه می کرد، جنایتی که مطبوعات حق نشر آن را نداشتند.
 
البته در واقع،کشف حجاب اجباری، سوغاتی بود که رضاخان از سفر خارجی به ترکیه و آشنا شدنش با آتاتورک به ایران آورد، کشف حجاب در ظاهر یک تجدد خواهی اجباری بود، اما حکایتی دیگر داشت، تغییر کلاه مردم به کلاه شاپو، کشف حجاب، تأسیس دانشگاه «دانشگاه تهران»، جشن هزاره فردوسی، تأسیس فرهنگستان ایران و پیمان سعدآباد از جمله کار‌هایی بود که رضا خان در صدر دستوراتش قرار داده بود.
 
خیزش مردم مشهد در جریان این واقعه، به همراه  شیخ بهلول،در اعتراض به اجباری شدن بر سرنهادن کلاه شاپو توسط حکومت مرکزی، رخ داد اما اینکه ریشه این اتفاق چه بود و چه اتفاقاتی در جریان این خیزش رخ داد؟ سوالی است که قدم به قدم با تاریخ پیش می رویم .

  چهارشنبه ۱۸ تیرماه ۱۳۱۴ چه گذشت؟

در یکی از روز‌های اوایل تابستان ۱۳۱۴، هنگامی که بهلول در شهر قائن به وعظ مشغول بود، او از طریق زائرانی که از مشهد مراجعت می‌کردند، خبر عزیمت آیت‌الله العظمی قمی از مشهد به تهران را برای گفت و گو با رضاشاه درباره قانون اتحاد شکل لباس و تغییر کلاه شنید و در گام اول برای اطمینان یافتن از سفر او، عازم مشهد شد.

او در بدو ورود به مشهد به حرم امام‌ رضا (ع) رفت تا پس از زیارت به دیدار آیت الله قمی در تهران بشتابد و از او کسب تکلیف کند. اما به محض ورود به حرم، فضای آنجا را به‌گونه‌ای غیرمنتظره یافت، در هر گوشه‌ای از حرم، جمعیتی را مشاهده کرد که در پای منابر وعاظ، از حصر آیت‌الله قمی در تهران سخن می‌گفتند.
بر فراز منبر ایوان مقصوره رفت و با فریاد‌هایی توجه همگان را جلب کرد،او در سخنرانی تند و انقلابی خود گفت: «ای جماعت فردا شب زن «به مجلس و پای سخنرانی او» نیاید. منظورش این بود که فردا کسانی بیایند که از نظر دل و جرأت مرد و مردانه باشند.
 

 پنجشنبه ۱۹ تیر، روز بازداشت و آزادی بهلول

۱۹ تیرماه در مشهد، به مناسبت سالروز حمله روس‌های تزاری به حرم مطهر و توپ بسته شدن صحن، مشهور بود و همین امر باعث تجمع مردم شده بود، ظهر پنجشنبه، وقوع حادثه‌ای، تمام برنامه‌های بهلول را برهم زد؛ مأموران شهربانی که در تعقیب او بودند در پی آگاهی از محل استقرار او، به سراغش آمدند و در صحن حرم امام‌رضا(ع) دستگیرش کردند، اما همین که درصدد برآمدند او را از حرم خارج کنند با مقاومت جمعی از حاضران و زائران و خدام مواجه شدند.
 
نیرو‌های شهربانی بهلول را در کشیک خانه زندانی کردند، اما غائله به اینجا ختم نشد و با اعتراض و مقاومت مردم او آزاد گردید.

جمعه ۲۰ تیر، حمله اول به تحصن‌کنندگان 

در آستانه اذان صبح صدای شیپور نظامی به صدا درآمد و این صدا نشانه عملیات نظامی بود. در این موقع تمام اطراف صحن و حرم را نیرو‌های انتظامی محاصره کردند. در همین لحظات فرمان حمله صادر شد و ناگهان با شلیک گلوله‌ای عملیات آغاز شد و تعدادی از مردم به خاک و خون غلتیدند.
 
این حمله روز جمعه ناتمام باقی ماند، متحصنان با ده‌ها کشته و زخمی، همچنان در موضع خود با عزمی راسخ باقی مانده بودند؛ و آن روز را به معالجه زخمی‌ها و دفن شهدا گذراندند. عده‌ای از زخمی‌ها را به منازلشان و عده‌ای دیگر را به بیمارستان بردند.

شنبه ۲۱ تیرماه، روز مذاکره با تحصن کنندگان

در پی دستورالعمل شاه مبنی بر پایان دادن فوری غائله، گویا گروه‌هایی از دو طرف درگیری و همچنین عده‌ای از مقامات مذهبی و اولیای امور درصدد برآمدند ضمن مذاکره با تحصن‌کنندگان، آن‌ها را از ادامه تحصن و عواقب احتمالی آن بازدارند.

 متحصنان و به‌ویژه بهلول، که رهبری آن‌ها را بر عهده گرفته بود، تقاضا‌های خود را در سه بند مطرح و اعلام کردند تا زمانی که این خواسته‌ها برآورده نشود به تحصن خود ادامه خواهند داد،مطالبات سه‌گانه آن‌ها عبارت بود از، تغییر ندادن کلاه، جلوگیری از رفع حجاب، و بازگشت فوری آیت‌الله قمی به مشهد.
 

یکشنبه ۲۲ تیرماه، روز سرکوب خونین قیام

هرچند گروه‌های مختلف، در یکی دو روز قبل از سرکوبی قیام، مذاکرات متعددی برای حل مسالمت‌آمیز ماجرا انجام دادند، ولی ازیک‌سو با کوتاه نیامدن عده‌ای از قیام‌کنندگان و از آن جمله بهلول برای پایان یافتن تحصن و از سوی دیگر صدور دستور رضاشاه مبنی بر لزوم فوری سرکوب کردن قیام‌کنندگان، همه شواهد و قرائن از قریب‌الوقوع بودن حادثه‌ای خونین خبر می‌داد.

در چهار سر در مسجد گوهرشاد چهار قبضه مسلسل سنگین کار گذاشتند، ولی مردم باور نمی‌کردند این سلاح‌ها به قصد کشتار آن‌ها کار گذاشته شده باشد، تصور آنان این بود که دولت با این کار درصدد است آن‌ها را تهدید کند و در مذاکرات در جایگاه برتری قرار گیرد،پس از فرارسیدن نیمه‌های شب و  پراکنده نشدن مردم، تمام در‌ها و راه‌های ورود و خروج به مسجد گوهرشاد و حرم بسته شد.
 
"در این حال، مردم با کلنگ شروع به شکستن در‌ها و اقدام به خروج از آن کردند. در این لحظه بود که دستور شلیک و کشتار مردم صادر شد و مردم بی‌دفاع و بدون سلاح، در درون و بیرون مسجد، آماج گلوله نظامیان قرار گرفتند، در عرض چند ساعت، کشتار بی‌رحمانه و عظیمی صورت گرفت و داخل و بیرون مسجد از اجساد کشته‌شدگان و زخمی‌ها پر شد و آسیب‌هایی نیز به مسجد وارد شد و حرمت حرم رضوی نیز شکسته شد.
 
قبل از دمیدن سپیده روز یکشنبه ۲۲ تیر ۱۳۱۴  مقاومت متحصنین و معترضین شکسته شد و قیام مسجد گوهرشاد سرکوب شد، بسیاری از کشته شدگان و حتی برخی مجروحین را در گودالی که به همین منظور کنده بودند، انداخته شدند."( شوشتری، خاطرات سیاسی سید محمدعلی شوشتری،)"

روایتی تلخ از شاهدان حادثه گوهرشاد

شاهدان از خاطرات تلخ کشتار در مسجد گوهرشاد اینگونه می گویند، غلامحسین سیرجانی گفت: پدربزرگ عروسم تعریف می‌کرد، "به حرم رفتم و  بین جمعیت بودم که یک مرتبه صدای مسلسل‌ها بلند شد،  خودم را روی زمین انداختم تا تیر نخورم، همه مردم را به رگبار بستند.

بعد از تیراندازی نگاه کردند تا مطمئن شوند همه از بین رفته‌اند، ماشین آوردند و همه جنازه‌ها و مردم را سوار ماشین کردند. من هم بین جنازه‌ها بودم و نمی‌توانستم تکان بخورم،  جنازه‌ها را در چاله بزرگ انداختند و رفتند، تنها فردی که توانست جان سالم به در ببرد من بودم، هر طور بود خودم را از زیر جنازه‌ها بیرون کشیدم و خودم را به منزل رساندم.

هادی وکیلی استاد تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد گفت: قیام گوهر شاد به این دلیل اهمیت دارد که نقطه برخورد و تلاقی دو جریان فرهنگی است، جریان فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی و فرهنگ مهاجم غربی که با پیچیدگی‌های خاصی در حال ورود به جغرافیای فرهنگی ما بود و عملا به جنگ فرهنگ اسلامی مبدل شد.

او افزود: خفقان خیلی شدیدی بعد از قیام گوهرشاد در شهر حاکم می‌شود، هیچ چیزی قرار نبود از این واقعه ثبت و ضبط شود و حکومت داشت قضیه را می‌بست، در روزنامه‌ها چیزی نمی‌بایست در این مورد درج شود، حتی نقل سینه به سینه این موضوع هم با ترس همراه بود.

استاد تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داد: مقاومت برای کشف حجاب که اختصاص به مشهد نداشت، مقاومت در همه جا شکل گرفته بوده پس رضاشاه با این تحلیل به این نتیجه رسید که سریع‌تر این قیام را سرکوب کنیم تا گسترش پیدا نکند و در کشور عمومی نشود.

حجاب تنها یک پوشش نیست بلکه امنیتی است که دشمنان اسلام آن را برای نابودی ایران هدف گرفته اند و گذشتگان ما برای حفظ این امنیت  خون‌های زیادی داده اند و اما امروز ما باید آن خون های ریخته شده را قدر بدانیم.
باشگاه خبرنگاران جوان
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.