به گزارش شهرآرانیوز، آموزشگاههای هنری متعددی در گوشهوکنار شهر، در حال تربیت نسل جدیدی از هنرمنداناند. اما پشت این شور و شوق یادگیری، سؤالی مهم و همیشگی مطرح است؛ آیا این آموزشها صرفاً دورههای کوتاهمدت و گذرا هستند یا برنامهای هدفمند برای پرورش مستمر و حرفهای هنرجویان؟ بسیاری از هنرجویان و خانوادهها هنوز نمیدانند که چگونه میتوانند مسیر هنری را به صورت پیوسته و با عمق دنبال کنند و گاه آموزشها در حد فعالیتهای تفریحی باقی میمانند. ترکیب نادرست دورهها و فقدان چشمانداز روشن برای تداوم آموزش، به یکی از چالشهای اصلی تبدیل شده است. از سوی دیگر، بحث شهریهها و منابع مالی موضوعی جدی است که بر کیفیت آموزش و استمرار آموزشگاهها تاثیر مستقیم میگذارد. برخی دورهها هزینه بالایی دارند و بسیاری از خانوادهها توان مالی محدودی دارند و این مسئله به شکل محدودکنندهای در مسیر یادگیری هنرجویان قرار میگیرد. آموزشگاهها هم با چالش کمبود منابع و حمایتهای ناکافی از سوی نهادهای فرهنگی و دولتی روبهرو هستند که این وضعیت، حفظ کیفیت آموزش و توسعه امکانات را سخت میکند. اگر حمایتهای مالی و معنوی جدیتری فراهم نشود، نمیتوان انتظار رشد و پایداری واقعی در این حوزه داشت. در نهایت، شاید مهمترین دغدغه، نوع نگاه ما به آموزش هنر باشد. در بسیاری موارد، هنر تنها به عنوان یک فعالیت تفریحی دیده میشود که صرفاً اوقات فراغت را پر میکند و از آن به عنوان یک سرمایهگذاری جدی یاد نمیشود. اما آموزش هنر میتواند سرمایهای پایدار برای فرد و جامعه باشد؛ سرمایهای که نیازمند آگاهی، برنامهریزی دقیق و امکانات آموزشی مناسب است تا بتواند مسیر رشد و بالندگی هنرجویان را هموار کند. به همین دلیل، افزایش آگاهی عمومی درباره اهمیت آموزش هنر و توسعه زیرساختها، پیششرط لازم برای تحول در این حوزه است. در ادامه گفتوگو ما با چند تن از مدیران آموزشگاههای هنری مشهد را که در این روزهای تابستانی، بیش از پیش میزبان هنرجویان هستند را بخوانید:
تابستان برای بسیاری از خانوادهها، فرصتی است برای تجربههای تازه و گذراندن اوقات فراغت فرزندان؛ و برای آموزشگاههای هنری، فصلی پرکار در برنامهریزی و جذب هنرجو. اما در دل این تکاپو، مسئلهای جدیتر خودنمایی میکند: آیا آموزش هنری باید محدود به چند ماه تابستان باشد؟ یا بهتر است به آن همچون فرآیندی پیوسته و هدفمند نگریست که در تمام طول سال و با نگاهی بلندمدت پیگیری میشود؟
برخی از مدیران آموزشگاهها از ترکیب دورههای مهارتی و کارگاههای کوتاهمدت برای پاسخ به نیازهای متنوع مخاطبان میگویند، عدهای دیگر بر ضرورت تداوم، عمق آموزش و آسیبهای کلاسهای آنلاین تأکید دارند. در عین حال، موضوعاتی، چون ضعف حمایتهای نهادی، چالش جذب هنرجویان پس از تابستان، و اهمیت فرهنگسازی برای ماندگاری آموزش مهارتی، از دل صحبتها بیرون میزند. برای فهم بهتر این رویکردها، با چند تن از مدیران آموزشگاههای هنری مشهد گفتوگو کردهایم.
برای تابستان امسال، تلاش کردیم با ترکیب کلاسهای مهارتی پرطرفدار مانند نقاشی، سفالگری، مجسمهسازی و همچنین ورکشاپهای کوتاهمدت، نیازهای متنوع هنرجویان را پاسخ بدهیم. برنامهریزی ما طوری بوده که هم خانوادههایی که دنبال دورههای جدی و بلندمدت هستند، و هم آنهایی که ترجیح میدهند فرزندشان یک تجربهی فصلی و تفریحی داشته باشد، بتوانند گزینه مناسب خود را پیدا کنند.
رقابت با کلاسهای خصوصی و آموزشهای آنلاین بهشدت جدی شده است. بسیاری از خانوادهها به دلیل هزینههای پایینتر و همچنین انعطاف زمانی، به این گزینهها گرایش پیدا کردهاند. اما در کنار این مزایا، چالشهایی نیز وجود دارد؛ از جمله نبود ساختار آموزشی منسجم، عدم تضمین کیفیت اساتید و فقدان فضای تعامل اجتماعی.
از نهادهای فرهنگی درخواست داریم که حمایتهای خود را محدود نکنند. حمایتهای میراث فرهنگی صرفاً به افرادی اختصاص دارد که تنها به این شغل اشتغال دارند و در جای دیگری فعالیت نمیکنند، و حمایتهای سازمان فنی حرفهای نیز به بانوان سرپرست خانوار محدود شده است؛ بنابراین برای سایر افراد، جایگاه و فرصت مناسبی فراهم نمیشود. اگر شایستهسالاری و اولویتبخشی به انجام کار تولیدی مدنظر قرار گیرد، این امکان فراهم خواهد شد که کارگاههای تولیدی رونق بیشتری پیدا کنند و بتوانند از مزایای دولتی بهرهمند شوند.
در فعالیت ما، کلاسهای آنلاین خروجی قابل قبولی ندارند و عملاً تنها بهعنوان پر کردن وقت محسوب میشوند، زیرا انجام کارهای عملی باید به صورت حضوری انجام شود. با این حال، فضای مجازی و وبسایتها برای ما بسیار مفید بودهاند؛ از طریق سایتهای مختلف و نظرات شرکتکنندگان در دورهها، توانستهایم به عنوان یکی از تخصصیترین آموزشگاههای مشهد شناخته شویم.
آموزشگاه میرعماد با نزدیک به ۴۰ سال سابقه در زمینه آموزش تخصصی تحریر با خودکار و قلم نی، همواره تلاش کرده است تا هنرجویانی در سطح استادی به جامعه تحویل دهد. به همین دلیل، استقبال از دورهها همیشه چشمگیر و رو به رشد بوده است.
قطعاً خانوادهها در فصل تابستان بیشتر مایل هستند اوقات فراغت کودکان خود را پر کنند و به همین دلیل استقبال از کلاسهای هنری در این ایام بیشتر است. اما باز هم برمیگردم به پاسخ سوال قبلی؛ یعنی افزایش آگاهی خانوادهها نسبت به ضرورت و اهمیت کلاسهای هنری باعث خواهد شد که این روند در طول سال تحصیلی نیز ادامه پیدا کند.
با این حال، پس از شروع مدرسه از اوایل مهرماه، به دلیل مسائل مختلفی مانند ساعت خواب و استراحت کودکان، تکالیف مدرسه و دغدغههای دیگر، ما معمولاً با کاهش تعداد هنرجویان مواجه میشویم. از نظر من، هنر کاری است که نیازمند تداوم است و نمیتوان به صورت پراکنده و شکستهپاره کودک را در کلاسها حضور داد؛ مثلاً تابستان ثبتنام شود و بعد از آن رها شود و سال بعد دوباره از ابتدا شروع کنیم. اگر فعالیتهای هنری به صورت مستمر و پیوسته ادامه پیدا کند، قطعاً نتیجهی بهتری به همراه خواهد داشت.
البته با رشد سریع تکنولوژی، ما هم باید خودمان را با تغییرات وفق دهیم و تلاش کنیم کلاسهای جدید، از جمله کلاسهای آنلاین، برگزار کنیم تا همزمان با پیشرفت فناوری، خودمان هم رشد کنیم. برنامه من این است که دورههایی برای رشد فردی، اجتماعی و اقتصادی کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالان طراحی و ارائه دهم. اگر این اتفاق بیفتد، ممکن است بتوانیم تأثیر مثبتی در جامعه داشته باشیم.
هدف من از ابتدا این بوده است که کودکان سالم، خلاق و خوشاندیشه را به جامعه تحویل دهیم. کاش خانوادهها بدانند که در همین بازه زمانی کوتاه ۵ تا ۱۲ سالگی، فرصت بسیار مناسبی برای پرورش ذهن و شخصیت کودکانشان وجود دارد تا بتوانند انسانهای موفق و سالم تحویل جامعه دهند.
برنامههایی که برای تابستان در نظر گرفتهایم، بیشتر بر محور گسترش کلاسها و افزایش تعداد کدهای مربوط به کلاسهای پرمخاطب متمرکز بوده است. خوشبختانه، وضعیت عمومی آموزشگاه مساعد است. البته در مقطعی با شرایط خاص کشور که تا حدودی فضای جنگی داشت، روند ثبتنامهای جدید بسیار کند شد و حتی میتوان گفت متوقف گردید. اما خوشبختانه به دلیل رضایت بالای هنرجویان از آموزشگاه، کلاسها حتی در آن بازه نیز متوقف نشد و به بهترین شکل ممکن برگزار شد.
در واقع، برای بسیاری از هنرجویان، حضور در آموزشگاه فرصتی فراهم کرد تا در آن دقایق و ساعاتی که در کلاسها بودند، از استرسها فاصله بگیرند. این موضوع به نوعی جنبه درمانی و هنردرمانی نیز برای ایشان داشت. پس از پایان آن وضعیت بحرانی نیز، روند آموزش به شکل بسیار خوبی به حالت عادی بازگشت. قطعاً در تابستان استقبال و درخواستها بسیار زیاد بوده و رضایت هنرجویان نیز همچنان در سطح بالایی قرار دارد.
با وجود اینکه فرهنگ مهارتآموزی هنوز به اولویت خانوادهها تبدیل نشده، هنرجویان ما بهدلیل رضایت بالا، وفادار هستند و بسیاری از آنها آموزشگاه را به دوستان و آشنایان معرفی میکنند. ما از سراسر شهر هنرجو داریم و این استقبال، نشاندهنده کیفیت خدمات و اعتماد مردم به آموزشگاه است. با اینحال، نیاز به فرهنگسازی برای تداوم آموزش مهارتی در طول سال همچنان احساس میشود.
حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد هنرجویان آموزشگاه ما پس از تابستان نیز به دورههای خود ادامه میدهند. برخلاف بسیاری از مراکز، کلاسهای ما در طول سال نیز فعالاند؛ بهطور مثال، از پنج کد نقاشی کودک در تابستان، سه کد در طول سال هم تشکیل میشود.
کلاسهای آنلاین تنها در دوران کرونا و بهصورت موقت برگزار شد، اما بهدلیل مشکلاتی مثل ضعف اینترنت، مصرف بالای دیتا و نبود امکان رفع اشکال مؤثر، ادامه پیدا نکرد. در هنرهای دستی، بخش زیادی از یادگیری وابسته به رفع اشکال حضوری است و فضای مجازی نمیتواند این نیاز را بهخوبی برطرف کند. دورههای آنلاین فقط در شرایطی قابل اجرا هستند که محتوای آموزشی با جزئیات کامل بهصورت آفلاین (ویدئو و عکس) در اختیار هنرجو قرار گیرد و فرآیند رفع اشکال با دقت انجام شود. این روند نیازمند زمان و انرژی زیادی است و فعلاً در برنامه کاری آموزشگاه قرار ندارد. در زمینه جذب هنرجو، تبلیغات دهانبهدهان مؤثرترین شیوه بوده و تبلیغات گوگل و اینستاگرام نیز بازخورد خوبی داشتهاند. موقعیت مکانی آموزشگاه در بلوار ابوذر غفاری نیز در این روند تأثیرگذار بوده است.
در پس هر کارگاه کوچک هنری، دغدغههای بزرگی پنهان است؛ دغدغههایی که تنها به تدریس و یادگیری محدود نمیشود. گفتوگو با مدیران آموزشگاهها نشان میدهد تعیین شهریه، تأمین هزینهها، و مواجهه با افزایش مداوم قیمتها، از اصلیترین چالشهای روزمره آنهاست. آموزشگاهها در کشاکش میان حفظ کیفیت آموزش و درک وضعیت اقتصادی خانوادهها، گاه ناگزیر به انعطاف و گاه دچار فرسایش میشوند. نبود حمایتهای نهادی و بیتوجهی به جایگاه آموزش هنر در سیاستگذاریهای فرهنگی کشور، بار مضاعفی بر دوش این فضاهای آموزشی گذاشته است. جایی که مدیران، گاه تنها با امید به استمرار جریان هنر، چراغ آموزشگاه خود را روشن نگه داشتهاند.
بخشی از خانوادهها اولویتهای مالیشان تغییر کرده و ما این را در روند ثبتنامها حس کردیم. استقبال نسبت به سال گذشته کمی کاهش داشته، بهخصوص در کلاسهایی که نیاز به تجهیزات خاص یا شهریه بالاتر دارند. البته تلاش کردیم با طراحی بستههای تخفیفی و قسطبندی شهریه، کمی از فشار اقتصادی کم کنیم تا علاقهمندان واقعی از آموزش هنر محروم نمانند.
تعیین شهریه در این سالها تبدیل به یکی از چالشهای اصلی ما شده. از یک طرف با افزایش هزینههای جاری آموزشگاه، دستمزد اساتید، اجاره، و مواد مصرفی مواجه هستیم، و از طرف دیگر نمیخواهیم خانوادهها را تحت فشار بگذاریم یا هنرجوهایمان را از دست بدهیم. خیلی وقتها والدین صراحتاً درباره شهریهها سوال میپرسند یا درخواست تخفیف دارند، که ما با درک شرایط، سعی میکنیم منعطف باشیم. ولی نبود تعرفهگذاری شفاف یا حمایت دولتی، ما را در موقعیتی قرار میدهد که باید بین حفظ کیفیت و کاهش فشار اقتصادی خانوادهها، دائما تعادل برقرار کنیم. حمایت نهادی، مثل یارانه به کلاسهای هنری برای نوجوانان یا پوشش بیمه برای هنرجویان، میتواند کمک بزرگی باشد.
مهمترین خواستهی ما، به رسمیت شناختن آموزش هنر به عنوان بخشی جدی و اساسی از نظام آموزشی و تربیتی کشور است. ما نیازمند حمایتهای عملی و ملموس هستیم، نه صرفاً شعارهای تبلیغاتی. برای نمونه، تخصیص وام یا یارانه به آموزشگاههای هنری، فراهم کردن امکانات مشاورهای و آموزشی برای مربیان، و همکاری نهادهای رسمی در برگزاری جشنوارههای هنری دانشآموزی از جمله اقدامات ضروری است.
اگر آموزش هنر بتواند از انزوا خارج شود و به یکی از دغدغههای رسمی نهادهای فرهنگی بدل گردد، هم کیفیت خدمات ما ارتقا خواهد یافت و هم خانوادهها با اطمینان و انگیزه بیشتری در این مسیر سرمایهگذاری خواهند کرد. هنر تنها یک مهارت فنی نیست؛ بلکه یک شیوهی زیستن و اندیشیدن است و لازم است این نگاه بهطور گستردهتری در جامعه ترویج یابد.
شهریه کلاسهای ما طبق دستورالعمل سالانه وزارت ارشاد تعیین میشود و آموزشگاهها موظفاند از سقف اعلامشده فراتر نروند. با توجه به سطحبندی آموزشگاهها، برخی کف، برخی متوسط و برخی حداکثر سقف شهریه را اعمال میکنند. در آموزشگاه ما، بهمنظور کاهش فشار مالی به هنرجویان، افزایش شهریه را در دو مرحله (فروردین و مهر) اعمال میکنیم که این روند باعث پذیرش بهتر از سوی هنرجویان شده است.
با اینحال، همچنان برخی افراد نسبت به شهریهها اعتراض دارند، در حالیکه این هزینهها بر اساس نرخ رسمی و با در نظر گرفتن کیفیت، موقعیت مکانی، امکانات، بهداشت و اجاره سنگین آموزشگاه تعیین میشود. متأسفانه هنوز فرهنگ هزینهکردن برای آموزش در جامعه ما جا نیفتاده؛ در حالیکه برای موارد زودگذر مانند تفریح و غذا، هزینههای بالاتری صرف میشود.
اگر نگاه به آموزش بهعنوان یک سرمایهگذاری بلندمدت نهادینه شود، هم آموزشگاهها میتوانند خدمات بهتری ارائه دهند و هم هنرجویان با انگیزه و رضایت بیشتری در مسیر یادگیری گام برمیدارند.
هزینهی دورهها با توجه به مواد و متریال مصرفی و همچنین تعداد جلسات تعیین میشود. در آموزشگاه ما، دورهها به صورت خصوصی و نیمهخصوصی برگزار میشوند؛ تلاش شده است که این موضوع تأثیر قابل توجهی بر هزینهها نداشته باشد، اما بدون شک بر کیفیت آموزش اثرگذار است، زیرا مدرس در دورههای خصوصی فرصت بیشتری برای رسیدگی و پیگیری دقیقتر هنرجویان دارد و دورههای نیمهخصوصی نیز راندمان بالاتری ارائه میدهند.
چالشهای زیادی در این زمینه وجود دارد؛ از یک سو قیمت مواد و متریال گاهی به صورت هفتگی افزایش مییابد و ما قادر نیستیم هر ماه قیمتها را تغییر دهیم، بنابراین لازم است ثبات نسبی در نرخها حفظ شود. از سوی دیگر، خانوادهها درخواست پرداخت اقساطی دارند، اما با توجه به کوتاهمدت بودن دورهها که معمولاً یک ماهه است، این موضوع برای ما مشکلساز میشود؛ چرا که پس از پایان دوره، گاهی دیگر امکان ارتباط با هنرجویان وجود ندارد.
ابتدا هنرجویان از نظر سطح خوشنویسی ارزیابی میشوند و سپس با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی خانوادهها، شهریهها تعیین میگردد. حتی در برخی موارد، امکان قسطبندی شهریه برای خانوادههای کمبضاعت نیز فراهم شده است.
او درباره آموزش مجازی تأکید میکند: کلاس حضوری در صورتی که در شهر فرد برگزار شود، بهمراتب مؤثرتر از کلاس مجازی است. چون در آموزش حضوری میتوان یک مطلب را چندین بار توضیح داد تا هنرجو کاملاً درک کند، در حالی که این امکان در فضای مجازی وجود ندارد. به گفته او، هیچ تبلیغی مؤثرتر از پیشرفت واقعی هنرجو نیست.
ما واقعاً به حمایت نیاز داریم. من بیش از ۲۰ سال است که از سازمان ارشاد مجوز دارم، اما تاکنون حتی یک بار هم یک نفر از اداره ارشاد برای قدردانی یا حتی گفتن یک "خسته نباشید" به ما مراجعه نکرده است. در این شرایط سخت که ما به سختی توانستهایم چراغ آموزشگاهمان را روشن نگه داریم، این بیتوجهی بسیار آزاردهنده است.
شما خودتان میدانید با این وضعیت اقتصادی، هزینههای بالای اجاره و فشارهای مالی، چگونه اداره یک آموزشگاه هنری دشوار است. بعد از ۲۰ سال فعالیت، ما هنوز نتوانستهایم مکانی برای خودمان تهیه کنیم و همچنان مستاجر هستیم؛ اجارههای بالا و مشکلات مالی همیشه فشار زیادی بر ما وارد کرده است. خیلی وقتها درآمد ما حتی برای پوشش هزینهها کافی نبوده است. با این همه تلاش، انتظار داریم متولیان هنر و آموزش، ما را واقعاً حمایت کنند و به هر روشی که ممکن است کمک کنند تا بتوانیم از پس هزینهها برآییم.
شاید بسیاری از آموزشگاهها در این سالها تعطیل شدهاند یا حتی بدون مجوز و در خانههایشان به کار غیررسمی مشغول شدهاند تا فقط بتوانند هزینههای خود را تأمین کنند. ولی آموزشگاهی که توانسته این مدت طولانی روی پای خود بایستد، حداقل انتظار دارد که مورد حمایت و تشویق قرار بگیرد، نه اینکه دنبال کوچکترین بهانهها برای ایراد گرفتن باشند.
در این سالها، چند بار مجبور به جابجایی آموزشگاه شدهام؛ شما نمیدانید چقدر سختی دارد که دوباره مراحل طولانی اخذ تاییدیههای اماکن و مجوزهای لازم را از نو طی کنیم، فقط برای اینکه بتوانیم به فعالیت خود ادامه دهیم.با وجود تمام این مشکلات، هنوز هم درآمد آموزشگاه ما به حدی نیست که بتوانم با خیال راحت بگویم این مبلغ در پایان ماه برایمان باقی خواهد ماند. من به عنوان یک زن، درآمدم صرف زندگی شخصی نمیشود و فقط با عشق و علاقه این فضای آموزشی را حفظ کردهام.
اما واقعیت این است که آقایان که زندگیشان وابسته به درآمد این آموزشگاههاست، فشار و سختی بیشتری را تحمل میکنند. پس واقعاً ما نیازمند حمایت هستیم و دوست داریم با کمک مسئولین و متولیان آموزش، بتوانیم چرخ آموزشگاه را بهتر بچرخانیم.
آموزش هنر همیشه میان دو نگاه متفاوت گرفتار مانده است؛ برخی آن را تنها فرصتی برای سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت میدانند و برخی دیگر به چشم سرمایهگذاری جدی در مسیر رشد فردی و اقتصادی به آن نگاه میکنند. در این میان، افزایش آگاهی خانوادهها و فراهم آوردن امکانات مناسب، نقش تعیینکنندهای در تغییر نگرشها و توسعه هنر در جامعه دارد. تجربه مدیران آموزشگاهها نشان میدهد که با حمایتهای هدفمند و برنامهریزی دقیق، هنر میتواند فراتر از یک تفریح ساده، به فرصتی واقعی برای اشتغال و سلامت روانی تبدیل شود.
مهمترین دغدغه، گسترش فرهنگسازی درباره نقش هنر در زندگی امروز است؛ هنری که نهتنها به تمرکز و آرامش روانی کمک میکند، بلکه در مسیر جهانی شدن مشاغلِ مرتبط با مهارتهای دستی، جایگاه اقتصادی پیدا کرده است. برخلاف تصور رایج، مسیر حرفهای شدن در هنر آسان نیست؛ نیاز به پشتکار، صبوری و نگاه بلندمدت دارد. کسانی که هنر را جدی گرفتهاند، توانستهاند به درآمد برسند و حتی کسبوکار شخصی راه بیندازند.
برای توسعه این مسیر، حمایتهای دولتی مانند ارائه وام، فراهمکردن مکانهای مناسب با قیمتهای معقول و انجام تبلیغات رایگان میتواند تأثیر بسزایی داشته باشد. تقویت هنر در جامعه، علاوه بر ایجاد فرصتهای شغلی، موجب افزایش آرامش و سلامت روانی در شرایط دشوار اقتصادی خواهد شد.
بر اساس تجربهی ما، حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد از هنرجویان تابستانی پس از پایان تعطیلات نیز به ادامهی آموزش میپردازند. البته این درصد بسته به نوع کلاس و گروه سنی متفاوت است. نگاه خانوادهها هنوز دوگانه است؛ برخی هنر را صرفاً یک تفریح فصلی یا راهی برای پر کردن اوقات فراغت میدانند، ولی خوشبختانه تعداد خانوادههایی که آموزش هنر را به صورت جدی دنبال میکنند، رو به افزایش است.
ما در آموزشگاه برای حفظ کیفیت به چند اصل پایبندیم. اول، طراحی مسیر یادگیری منسجم و هدفمند برای هنرجو؛ دوم، نظارت تخصصی و مستمر بر عملکرد اساتید؛ و سوم، ایجاد محیطی انگیزشی و گروهی که تجربهی آموزش را از صرفاً یک روند فنی به مسیری برای رشد شخصیتی تبدیل میکند. برای جذب هنرجو نیز، بهرهگیری از شبکههای اجتماعی، برگزاری نمایشگاههای آثار هنرجویان و برگزاری کلاسهای رایگان معارفه، بسیار مؤثر واقع شده است.
با توجه به فعال بودن همزمان بخش تولیدی و آموزشی در آموزشگاه ما، آموزش در محیطی واقعی و عملی فراهم میشود که این موضوع یکی از نقاط قوت برجستهی آموزشگاه ما به شمار میرود. در فصل تابستان، تمرکز اصلی ما بر آموزش نوجوانان و کودکان است. خوشبختانه، با آگاهیبخشی خانوادهها توسط مشاوران و روانشناسان دربارهی تأثیرات مثبت سفالگری بر روحیه و خلاقیت کودکان، خانوادهها تمایل بسیار زیادی به ثبتنام کودکان خود در این دورهها دارند. علاوه بر این، برخی از کودکان مراجعهکننده به آموزشگاه برای کار درمانی تحت حمایت قرار گرفتهاند و نتایج مثبتی در این زمینه کسب شده است.
برای نوجوانان و کودکان، این کلاسها بیشتر به چشم تجربهای تابستانی و فرصتی برای پر کردن اوقات فراغت دیده میشود؛ اما بزرگسالان آموزشها را با هدف انجام کسبوکار خانگی دنبال میکنند. خوشبختانه، اکثر هنرجویان بزرگسال ما پس از گذراندن دورههای تخصصی، توانستهاند کارگاههای خود را راهاندازی کنند.
هنرجویان به لطف خدا و با توجه به پیشرفتی که دارند، اغلب تا چندین دوره آموزش را ادامه میدهند و این تداوم، نشاندهنده اثربخشی شیوه آموزشی ماست.
متولیان امر میتوانند مکانهایی را در اختیار آموزشگاههای ممتاز و قدیمی قرار دهند تا در صورت نیاز، امکان توسعه فضای آموزشیشان فراهم شود.
واضح است وضعیت اقتصادی کشور در شرایط مناسبی قرار ندارد. اما نکته مهمتر، کمبود آگاهی خانوادهها درباره تأثیر هنر در زندگی کودکان و خودشان است که باعث میشود استقبال آنگونه که باید و شاید نباشد. شرایط اقتصادی نیز این مسئله را تشدید کرده و بسیاری از خانوادهها نمیتوانند به اندازه کافی از کلاسها بهرهمند شوند.
با این حال، اگر این آگاهی به خانوادهها منتقل شود، بسیاری از آنها این فرصت را غنیمت خواهند شمرد و پیش از رسیدن کودکان به سن بلوغ یا بزرگسالی، اجازه خواهند داد تا از کلاسهای هنری برای رشد و شکوفاییشان استفاده کنند. زیرا هنر تنها مهارتی نیست که کودک قرار است در بزرگسالی نقاش یا موسیقیدان شود، بلکه هنری که در این دورهها آموزش داده میشود باعث رشد فکری و خلاقیت کودک میشود و در نهایت به پرورش انسانهای سالم و موفق کمک میکند.
هدف ما در این آموزشگاهها نیز همین است؛ تربیت انسانهای سالم و تأثیرگذار در جامعه. اگر خانوادهها به این آگاهی دست یابند، قطعاً شرایط اقتصادی را نیز برای فراهم کردن این فرصت فراهم خواهند کرد. چراکه تجربه نشان داده است، بسیاری از خانوادهها مشکل مالی ندارند، بلکه مشکل اصلی آنها نبود آگاهی کافی درباره فواید کلاسهای هنری، به ویژه موسیقی، برای کودکانشان است.
در مورد مسئله رقابت زیاد فکر نمیکنم، چون باور دارم هر کسی که وارد حوزه آموزش میشود، هدف اصلیاش کمک به رشد جامعه است؛ به شرطی که آموزش واقعی باشد و صرفاً به دنبال کسب درآمد نباشد. هدف ما بسیار مهمتر از درآمدزایی است و بیشتر تمرکزمان بر این است که با آموزشهای خود، افرادی سالم از نظر فکری و روحی به جامعه تحویل دهیم. بنابراین، رقابت را بیشتر به معنای تلاش برای موثرتر بودن میبینم تا رقابت صرف برای جذب هنرجو یا کسب درآمد. هدف اصلی، کمک به ارتقاء کیفیت آموزش و پرورش افراد است.