به گزارش شهرآرانیوز؛ برای آنها که در اتفاقات و رخدادها ظاهر برایشان اهمیت دارد و با آمار و ارقام است که مُهر پیروزی یا شکست بر واقعهای میزنند، تعبیر پیروزی برای واقعه کربلا با آن همه مصیبت و شهادت و اسارت، دور از ذهنهای بسته و زنگزدهشان است؛ درحالیکه در منطق عاشورا و هر نهضتی که نیمنگاهی به آن نقطه عطف تاریخ دارد، شهادت عین حیات و «بذل جان» تعبیر پیروزی است؛ چنانکه ما با همین منطق مقابل اسرائیل و آمریکا ایستادهایم، شهید میدهیم و ذلت نمیپذیریم.
در بررسی معنای پیروزی از ورای شهادتها با حجتالاسلاموالمسلمین مهدی شریعتیتبار، مدیرگروه انقلاب و تمدن اسلامی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستانقدسرضوی و کارشناس مذهبی، گفتوگو کردهایم.
امامحسین (ع) در حماسه عاشورا بر محور حق و حقطلبی تأکید ویژه داشتند و این مهم، هم در سخنان و هم در رفتار ایشان تجلی یافته است، چنانکه فرمودند: «آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و افراد و حاکمیت به حق خضوع و خشوع و اعتنا ندارند و از باطل هم اعراض نمیکنند؟»
شایسته است در چنین شرایطی، انسان مؤمن با همه وجود خود برای مقابله با باطل به میدان بیاید و حتی از جان خود بگذرد، چنانکه سیدالشهدا (ع) فرمودند: «انسانهای مؤمن باید در راه حق آماده جانبازی باشند. منِ حسینبنعلی در این شرایط، مرگ را مایه سعادت و زندگی زیر سلطه ستمگران را جز مایه خسارت و ننگ و ذلت نمیدانم.»
بنابر آموزههای دینی قرآنی، حق و باطل از ابتدای خلقت دائم در تقابل بودهاند و در این مصاف، منطق قرآن هم این است که باطل هرچند ممکن است در مقاطعی جولان دهد، در ادامه آنچه پیروز میشود، حق است و باطل ازبینرفتنی است: «جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا.» گاهی قرآن از حق به «آب» که حیاتبخش است و از باطل به «کف روی آب» تعبیر میکند که در تقابل این دو، باطل بهسرعت از بین خواهد رفت: «فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً.»
انسانهای مؤمن که در رأس آنها امامان و انبیا بودند، برای احیا و احقاق حق و ابطال باطل، دائم تلاش میکردند و در این مسیر، مرزی برای خود قائل نمیشدند. البته شاید بنابر شرایط، نوع مواجهه و تقابلشان متفاوت بوده است، اما هرگز خسته نشده و دست از مبارزه نکشیدهاند و در این مسیر هزینههای بسیار دادهاند. نمونه بارز و تاریخساز آن، عاشورای حسینی است. امامحسین (ع) نشان دادند برای احقاق حق و عدالت و برای آنکه مؤمنان عزتشان مخدوش نشود و زیر بار ظلم و سلطه نروند، از شهادت یاران باوفا، فرزند جوان و حتی طفل شیرخوار و اسارت محارم و دخترانشان ابایی ندارند و مضایقه نمیکنند.
امامحسین (ع) به همه آن جنایات و مصائب علم داشتند و میدانستند مبارزه برای حق و علیه ظلم، چنین هزینههایی دارد، اما از آن دست نکشیدند و این منطق قرآن هم است که در راه حقطلبی و پای حق، اگر جان هم بدهیم، شهید خواهیم بود: «قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا الَّا احْدَى الْحُسْنَیَیْنِ» (توبه، ۵۲)؛ یعنی در این تقابل به پیروزی ظاهری دست مییابیم یا اینکه شهید میشویم که نهتنها خسران نیست، بلکه فوز عظیم و پسندیده است. حضرت سیدالشهدا (ع) در مواجهه با سپاه حر به ابیاتی بدینمعنا استناد میکنند: «اگر قصد حق است، مرگ و کشتهشدن برای جوانمرد زیان و عار نیست. این راه را خواهم رفت و هرچه هم رخ دهد، برایم پسندیده است.»
تحلیلگران مسائل تاریخی و جنگها معیار و ملاک پیروزی و شکست را براساس میزان دستیابی به هدف ارزیابی میکنند. برای مثال باید دید طرفین چه هدفی را دنبال میکردند و به چه اندازه به آن نزدیک شدهاند که این ملاک پیروزی است. در قیام کربلا حضرت سیدالشهدا (ع) هدف نهایی و اساسیشان دفاع از دین خدا و حق بود؛ چون شرایطی پیش آمده بود که از اسلام جز پوسته و ظاهری بر جای نمانده بود، چنانکه حضرت (ع) در مدینه به مروان حکم فرمودند: «وَعَلَى الاِْسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِیَتِ الاُْمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یَزیدَ»؛ یعنی اگر کسی مثل یزید بر جامعه اسلامی حاکم شود، دیگر چیزی از اسلام باقی نمیماند و باید فاتحه اسلام را خواند و با آن وداع کرد!
امامحسین (ع) قیام کردند که دین در مسیر واقعی خود قرار بگیرد و از نابودی تفکر و تمدن اسلامی جلوگیری شود که البته هزینههای سنگینی داشت. اگر مردم کوفه به عهد خود با امام (ع) وفا میکردند و حکومت اسلامی شکل میگرفت، هدف تأمین میشد و امام (ع) این آمادگی را داشتند و اگر هم نمیشد آماده بودند با بذل جان، اسلام را صیانت کنند که دومی رخ داد و آن شهادتها سبب احیای اسلام و بیداری مسلمانان در طول تاریخ شد؛ لذا هر مسلمانی چه درک کند چه نکند، سر سفره ایثار و قیام حسینی نشسته است؛ پس پیروزی از آنِ سیدالشهدا (ع) بوده است، حتی اگر به ظاهر شهید دادند و شهید شدند و اهل بیتشان به اسارت رفت...؛ و این ثمره خون سیدالشهدا (ع) و عاشورا بوده است.
نقل شده است در شام، شخصی به امامسجاد (ع) رسید و گفت: «بالاخره در این جنگ چه کسی پیروز شد؟» (باتوجهبه شهادت امام حسین (ع) و یارانشان و اسارت اعضای کاروان). امام سجاد (ع) فرمودند: «وقت نماز اذان و اقامه بگو؛ آنگاه میفهمی چه کسی پیروز شده است.
چون شما در اذان و اقامه به رسالت جد ما رسول خدا (ص) گواهی میدهید.» معاویه گفته بود من زمانی آرام میگیرم که نام رسول خدا (ص) و گواهی به رسالت ایشان را از مأذنهها پایین بیاورم و دفن کنم! اما با قیام عاشورا این نام و شهادت جهانی و فراگیر شد و ثابت کرد خوندادن و ایستادن با جان پای حق، چه آثار و برکاتی دارد.
انقلاب اسلامی ما از ابتدای شکلگیری تا پیروزی و پس از آن استمرار حیات خود، به عاشورا نظر داشته است. پس از آن، دفاع مقدس هشتساله و نیز تقابل با جبهه باطل و استکبار جهانی و صهیونیسم، برمبنای این اندیشه قرآنی بوده که تجلی آن در عاشورا رخ داده است؛ امام (ع) فرمودند: «این انسانهای بیریشه، منِ حسین را بر دوراهی قرار دادند که شهادت و اسارت اهل بیتم و یا ذلت و خواری و تسلیم باطلشدن را بپذیرم.» و حضرت فرمودند: «هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه.» ایشان درس آزادگی و عزتطلبی را به بشریت دادند و حاضر شدند زیر بار شمشمیرها بروند، اما زیر بار ذلت و ظلم نه!
ما به عنوان شیعیانی که بعد از سالهای سال کماکان خود را در مسیر آرمانهای امام حسین (ع) میدانیم و در تاریخ چهل و هفتساله انقلاب بر همین سبیل و منطق بودهایم.
در این جنگ دوازدهروزه تحمیلی هم با همدلی و انسجام ملت و دفاع جانانه رزمندگان اسلام و رهبری هوشمندانه و قاطع و شجاعانه رهبر حکیم انقلاب، ضربهای متقابل و قویتر را وارد کردیم که به تعبیر ایشان، اسرائیل بیچاره و لِه شد. شهادت فرماندهان و دانشمندان و زنان و کودکان بیگناه در این جنگ، همان مظلومیت عاشورا را ترسیم میکند. به فرموده سردار حاجقاسم سلیمانی، «ما ملت امام حسین (ع) و ملت شهادتیم.»
قرآن میفرماید: در تقابل حق و باطل و علیرغم همه شهیددادنها اگر آسیب میبینید، دشمن شما هم آسیب میبیند. اما پیروان حق و حقیقت امتیازی دارند که دشمن ددمنش آن را ندارد: «وَ تَرْجُونَ مِنَ ا... ما لا یَرْجُونَ» (نساء، ۱۰۴).
ما به خدا امیدواریم و کشتههایمان شهیدند و نزد خدا روزی میخورند: «عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» (آلعمران، ۱۶۹). یعنی دشمن اتکایش به قدرت مادی و طبیعی است و ما درکنار این قدرت، به قدرت ایمان و شهادتطلبی تکیه داریم و هر اتفاقی بیفتد، به تعبیر قرآن «إِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ» است.
امید است درکنار همبستگی و انسجام اجتماعی و تقویت نیروی ایمان و اراده و شهادتطلبیها، پیروزی ظاهری هم برای جبهه حق به دست آید و شاهد خواری و ازبینرفتن دشمن زبون باشیم و البته باید به این مهم ایمان داشته باشیم، همانطورکه قرآن میفرماید: «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ» (آل عمران، ۱۳۹)؛ یعنی اگر این روحیه حماسی و حسینی و حقطلبی را داشته باشید، موفق میشوید. هرچند شهید دادهایم و این شهادتها بوده است و خواهد بود، نتیجهاش شکست باطل و پیروزی حق است.