باطل دارای یک معنای منفی است و حق یک معنای اثباتی و مثبت را داراست، بنابراین باطل در برابر حق هیچ حقیقتی ندارد و اساسا باطل یک امر نیستی خواهد داشت. اما چرا درباره آن سخن گفته میشود و در قرآن کریم و دیگر نصوص دینی و روایات از باطل یاد کرده و از آن سخن گفتهاند؟ ازسوی دیگر در عالم، هر چیزی مظهر و نشان از یک حقیقت والا دارد. حق مظهر خدایتعالی است، بلکه خود خداوند متعال، حق است؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: «ذلک بأنّ ا... هو الحقّ» (الحج/۶۲).
پس آنچه در مقابل خدای تعالی باشد، آن باطل خواهد بود؛ چنانکه در ادامه آیه شریفه میفرماید: «وَ أَنَّ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ» (الحج/۶۲)؛ یعنی هرآنچه از ناحیه غیرخدای متعال خوانده میشود، همان باطل است. اگر حق با راه راست و راه مستقیم مقایسه میشود، باطل با راه انحرافی و راه سقوط مقایسه خواهد شد. حق اگر مظهر خدایتعالی است، باطل مظهر چیزی است که در برابر حق و خدای تعالی قرار گرفته است، پس حق، خدای تعالی است و باطل، شیطان خواهد بود. چگونه شیطان خود منشأ هر شری شد؟ و چگونه او مظهر باطل شد؟
امامعلی (ع) درباره شیطان میفرمایند: «ای مردم! از کاری که حقتعالی با شیطان کرد، با وجود اینکه عمل طولانی و تلاش بیحد انجام داده بود، باید عبرت و پند گیرید؛ چون شیطان ۶ هزار سال خدایتعالی را عبادت کرد که معلوم نیست از سالهای دنیایی بوده است یا از سالهای اخروی، و این بطلان عمل شیطان بهخاطر لحظهای کبر و خودبزرگبینی صورت گرفت» (نهجالبلاغه/ خطبه قاصعه، صفحه ۲۸۷).
عبرتی که در این سخن پندآمیز دیده میشود، این است که حتی شیطان که جزو ملائکه بود، بهخاطر لحظهای کبر و غرور از جاده حق خارج شد، بهطوریکه خود مظهر باطل گردید. اصلا، چون عمل شیطان از مسیر حق، منحرف و عمل طولانی او باطل شد، باطل دربرابر حق قرار گرفت. پس باید متوجه شد که اگر بهسمت شیطان میل کردیم، باطل است و اگر بهسمت حق متمایل شدیم، حق ظهور مییابد.
همچنین باید دانست در عالم دنیا و عالم مادی، قبل از آنکه روح از این بدن مادی، جدا و به جایگاه ابدی سوق داده شود، همواره دو ندا وجود دارد؛ یکی ندایی که از ناحیه حق به گوش جان میرسد و دیگری ندایی است که از طرف شیطان در نفساماره انسانها زمزمه میشود. اگر ندای حق را اجابت کنیم، راه حق را پیمودهایم و اگر به ندای شیطان توجه نشان دهیم، مسیر باطل را خواهیم پیمود و پیمودن راه باطل، نتیجهای جز آنچه برای شیطان پیش آمد، دربر نخواهد داشت. پس از کجا باید فهمید که مسیر باطل پیموده میشود یا در راه حق پیمایش میشود؟
دو نشانه وجود دارد که باید بسیار بر آن مراقب بود؛ یکی اینکه، چون شیطان از درگاه الهی رانده شد، از خدایتعالی درخواست کرد که تا روز محشر به او مهلت دهد و جان او را قبض نکند، ولی خدای تعالی مهلتی را که به او داده است تا زمان مرگ است و این از باب رحمت عامه خدای تعالی است. این مهلت را چرا خدای تعالی به شیطان داده است؟ به نظر میرسد، چون در آخرت، شیطان جایگاهی جز دوزخ ندارد و ازسوی دیگر براساس فرمایش حضرت امیرمؤمنان (ع) ۶ هزار سال خدایتعالی را عبادت کرده بود، مزد عبادت او را در همین دنیا به او داده است تا در آخرت چیزی برای او از ثواب باقی نماند.
این عمل حقتعالی باید ما را هوشیار نگه دارد که اگر دیده میشود دنیا از هرسویی درهای خود را به روی ما گشوده است، باید این ظن را ایجاد کند که مبادا عمل انسان همانند عمل شیطان باشد که در همین دنیا عوض آن داده میشود و اگر چنین است، این یک نشانه خواهد بود که مسیری که پیموده میشود، مسیر باطل خواهد بود؛ البته این بدان معنا نیست که هرکه دنیا به او روی آورده است، مسیر باطل را میپیماید، بلکه ممکن است خدایتعالی بهدلیل ایمان و تقوا، بخشی از ثواب فرد را در همین دنیا به او عطا فرماید. نکته دیگری که یک نشانه است، عبارت است از اینکه شیطان اعمال انسان را برای خودش زینت میدهد. گاهی انسان برای کاری که انجام میدهد، دلایلی را اقامه میکند که کارش درست است؛ هرچند آن کار ضد آنچه خدای متعال فرمان داده است، بوده باشد.
آیه شریفه میفرماید: «زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُم؛ شیطان اعمال آنها را برایشان زینت میدهد». (الانفال/۴۸). پس گاهی انسانها عملی را آنچنان زینت میدهند که گویی درست است، درحالیکه خلاف تمام قوانین و فرمانها و احکام الهی است؛ همانند دستورها و برنامههایی که گروههای تندرو یا رسانههای معاند دینی طراحی میکنند و برای مؤمنان، آن کارها را درست و صحیح جلوه میدهند. این نکته بسیار ظریف است و باید با دقت فراوان بدان توجه شود.