صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نگاهی به تحولات تاریخی فلسفه ملاصدرا و تأثیر آن بر شکل‌گیری بزرگ‌ترین انقلاب قرن چهاردهم

  • کد خبر: ۳۴۹۵۹۲
  • ۱۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۶
نظام فلسفى ابن‌سینا، به‌طورکلى و به‌ویژه از لحاظ برخى اصول آن، ژرف‌ترین و ماندنى‌ترین تأثیر را بر تفکر فلسفى اسلامی پس از وی و نیز بر فلسفه اروپایى سده‌های میانه گذاشته است.

به گزارش شهرآرانیوز؛ جریان عقل‌گرایی در تمدن اسلامی در طول قرن‌ها، تطورات گسترده‌ای را پشت‌سر گذاشته است. پس از ظهور نهضت ترجمه و ورود تفکرات فلسفی یونان به مرز‌های اسلامی، اندیشمندان مسلمان با تکیه بر این نظرات، نظام‌های فلسفی را بنیان نهادند. میراث فلسفی یونان پس از انتقال به عالم اسلام، هم از لحاظ کمی و هم از نظر کیفی، تغییر و تحول گسترده‌ای یافت.

اندیشمندان مسلمان با دریافت این میراث علمی به بسط و گسترش آن پرداختند و طی چند قرن، حوزه فرهنگ اسلامی به بستری برای ظهور و بروز چند مکتب فلسفی استوار، مبدل شد. حکمت مشاء، حکمت اشراق و حکمت متعالیه، سه پارادایم مستقل فلسفی با تعین معرفتی نظام‌مند هستند که با همت و تلاش دانشمندان مسلمان به منصه ظهور رسیدند.

بحث، چالش و نزاع علمی میان طرفداران و وفاداران هریک از این نظام‌های فلسفی، رونق چشمگیری به مباحث علمی بخشید و موجب تولید فزاینده فکر و اندیشه در جهان اسلام شد.

فارابی؛ فیلسوف مؤسس

فارابی در شرق، بزرگ پرچمدار فلسفه اسلامی بوده است. او با نوآوری‌هایی توانست درخت فلسفه اسلامی را تنومند کند. در مورد فارابی و اندیشه‌های او، بزرگانی در طول تاریخ سخن گفته‌اند؛ در ادوار مختلف، فارابی‌شناسان بزرگی در حوزه‌های اسلامی و غیراسلامی، در ایران و سایر کشور‌ها با نگاهی متفاوت صحبت کردند.

ویژ‌گی‌ای که در فارابی نهفته است، قدرت زیاد وی در تبیین مسائل پیچیده‌ای است که کمتر نظیر آن را می‌توانیم در تاریخ فلسفه اسلامی پیدا کنیم و شاید در ادوار اخیر (چهار یا پنج قرن اخیر) ملاصدرا شبیه‌ترین فرد به فارابی در رمزگشایی از این مسائل پیچیده باشد. در احوالات ابن‌سینا می‌خوانیم وقتی که کتاب ما بعد‌الطبیعه ارسطو را مطالعه کرد و با مشکلاتی مواجه شد، هنگامی که شرح فارابی را یافت و در آن مداقه کرد، تمام نقاط مبهمی که در فهم بیان ارسطو داشت، برطرف شد.

در فلسفه اسلامی درکنار توصیفات اسامی و القاب مختلفی که برای فارابی به‌کار برده می‌شود، از او به معلم ثانی تعبیر می‌کنند. این، نشان‌دهنده جایگاه رفیع فارابی در تاریخ اندیشه به‌ویژه در جهان اسلام است که درنتیجه، او را مؤسس فلسفه اسلامی می‌دانند.

بزرگان ما در توصیفات دیگری از فارابی، از او به‌عنوان فیلسوف فرهنگ یاد می‌کنند؛ زیرا او نگاهی عمیق به تبیین مسائل هستی دارد و به همین نسبت وارد حوزه‌های فرهنگی و هنری نیز شده است. درحقیقت در کتاب‌الحروف یا تحصیل‌السعاده، برجستگی نگاه فرهنگی فارابی، مشاهده‌شدنی است.

فارابی در قرن سوم در طلیعه شکل‌گیری دوره طلایی تمدن اسلامی قرار دارد و اگر بخواهیم معماری را برای این تمدن پرشکوه اسلامی در قرن سوم تا قرن پنجم، به‌عنوان شخصیتی پیشتاز معرفی کنیم، بی‌شک آن شخصیت، فارابی است. او با زبان بلیغی که در حکمت، فلسفه، فرهنگ و هنر و در تبیین اندیشه‌های سیاسی داشت، به قله‌ای باشکوه در تمدن اسلامی تبدیل شده است.

توسعه فلسفه اسلامی با نبوغ ابن‌سینا

پس از او ابن‌سینا با نبوغ فلسفی خود، توانست عرصه‌های تفکر فلسفی را توسعه دهد. شارحان ابن‌سینا پس از او این مسیر را ادامه دادند. نظام فلسفى ابن‌سینا، به‌طورکلى و به‌ویژه از لحاظ برخى اصول آن، ژرف‌ترین و ماندنى‌ترین تأثیر را بر تفکر فلسفى اسلامی پس از وی و نیز بر فلسفه اروپایى سده‌های میانه گذاشته است. این نظام فلسفى، آمیزه‌ای است از مهم‌ترین عناصر بنیادی فلسفه مشایى‌ارسطویى و برخى عناصر مشخص جهان‌بینى نوافلاطونى در پیوند با جهان‌بینى دینى‌اسلامى، با این حال ابن‌‎سینا، پیش از هر چیز پیرو ارسطوست و درباره وی می‌گوید: «امام حکیمان و دستور و آموزگار فیلسوفان ارسطاطالیس».

 اما این پیروی از ارسطو، تعصب‌آمیز و کورکورانه نیست. ابن‌‎سینا در پیروی از خطوط اساسى اندیشه‌های بنیادی ارسطو، گاه‌به‌گاه و اینجا و آنجا در ساختار تفکر مشایى، نوآوری می‌کند، نکات مبهم تفکر ارسطو را روشن می‌سازد، به‌ویژه به تفصیل می‌پردازد و گاه بر آن می‌افزاید و سرانجام می‌کوشد که به یاری عناصری از اندیشه‌های افلوطینى و نوافلاطونى، نظام فلسفى نوینى بنیاد نهد، اما رویداد‌های زندگانى به‌ویژه مرگ زودرسش، کوشش‌های او را ناتمام و نافرجام گذاشت.

خواجه‌نصیر و فلسفی کردن کلام اسلامی

بزرگ‌ترین دستاورد خواجه‌نصیر، به کلام و فلسفی کردن آن مربوط می‌شود. خواجه با تکیه بر توانایی فوق‌العاده‌اش در منطق و فلسفه، بر آن شد تا اعتقادات و باور‌های دینی را به روش برهانی اثبات کند و به شبهه‌ها و اعتراض‌ها پاسخ دهد. امتیاز خواجه‌نصیر بر فیلسوفان پیش از او، در همین نکته نهفته است؛ اولا او یک فیلسوف تمام‌عیار است و در احیای تفکر فلسفی در عصر خود، سنگ‌تمام گذاشته است و ثانیا از دستاورد‌ها و روش فلسفی در عرصه کلام بهره برده است و لازم است به تفاوت حیثیت‌های فلسفی و کلامی با یکدیگر توجه شود.

ملاصدرا و همگرایی فلسفه و عرفان

ظهور حکومت صفویه در ایران، تغییراتی اساسی در جریان‌های اندیشه در این منطقه ایجاد کرد. حکومت صفویه با اعلام رسمی تشیع به‌عنوان مذهب رسمی ایران، قدرتی فزاینده به علمای شیعه بخشید و آنها توانستند در زیر سایه این حکومت به توسعه اندیشه‌های ناب شیعی بپردازند. اصفهان به‌عنوان مرکز حکومت صفویان، محل رفت‌وآمد اندیشمندان بزرگی، چون میرداماد و شیخ‌بهایی بود. این دو در این شهر محافل علمی گوناگونی را تشکیل دادند.

یکی از شاگردان این دو عالم بزرگ، صدرالدین محمدبن‌ابراهیم شیرازی بود. وی تحصیلات مقدماتی را درکنار پدرش که از اشراف بود، به پایان رساند و پس از فوت پدر به اصفهان رفت. اصفهان در آن دوران، پایتخت صفویان بود و از نظر علوم نقلی و عقلی رونق داشت. وی علوم عقلی را نزد سیدمحمدباقر میرداماد و علوم نقلی را نزد شیخ بهاءالدین عاملی فراگرفت و از این دو اجازه دریافت کرد. هنگامی که وی به اصفهان می‌رفت، دارای مقام علمی و عملی ممتازی بود؛ زیرا در ابتدای ورود به حوزه اصفهان در درس شیخ‌بهاءالدین عاملی شرکت کرد.

زندگی علمی ملاصدرا را می‌توان در سه مرحله خلاصه کرد: مرحله اول، دوره شاگردی اوست. در این دوره به بحث و بررسی نظریه‌های متکلمان و فلسفه می‌پردازد. او در مقدمه اسفار از اینکه بخشی از عمرش را در پیگیری آرای فیلسوف نمایان و اهل جدل از متکلمان تضییع کرده است، استغفار کرده است.

مرحله دوم، گوشه‌نشینی و دوری از مردم و روی آوردن به عبادت در بعضی کوه‌های دوردست واقع در کهک از روستا‌های قم است. این انزوا پانزده سال به طول انجامید. او در مقدمه اسفار، داستان این دوره را بیان می‌کند:، چون ازسوی مردم در تنگنا بود و از اهل دانش و معرفت کسی را نمی‌یافت و نظریه‌های اشتباه، بسیار رواج داشت، از مردم دوری گزید و به کوهستان پناه برد و به عبادت خداوند مشغول گردید. نه دیگر درسی القا می‌کرد و نه به تألیفی می‌پرداخت. در این زمان دراز جز عبادت و مجاهده و ریاضت، اشتغالی نداشت.

مرحله سوم، دوره نگارش کتاب‌هاست؛ چنان‌که خود صدرا می‌گوید: «اکنون زمان نوشتن کتاب است و این خواست خداوند است که به این زمان، موکول گردیده است.» «اسفار» نخستین کتابی است که پس از انزوای طولانی می‌نویسد و چنین برمی‌آید که آن را در همان محل گوشه‌نشینی خود نوشته است. پیش از اسفار، رساله‌های اندکی نوشته است و پس از اسفار هر کتابی که نوشته، از عبارات آن گرفته شده است و می‌توان اسفار را اساس کتاب‌های دیگر صدرا دانست.

ملاصدرا توانست مبانی فلسفی خود را در کتاب «اسفار» تبیین کند و شاگردان او نیز این مسیر دشوار را ادامه دادند. مبانی حکمت صدرایی موافقان و مخالفانی در همان دوره داشت. اما او و شاگردانش توانستند مبانی خود را درمیان شیفتگان علم جا بیندازند. سال‌هاپس از فوت ملاصدرا، این مبانی در حوزه‌های علمی ایران تدریس می‌شد و تأثیر بسزایی بر شکل‌گیری جریان‌های نوین فلسفی گذاشت.

انقلاب اسلامی و حکمت متعالیه

در دوره معاصر، حکمت متعالیه نمایندگان مختلفی داشته است. امام‌خمینی (ره) یکی از کسانی است که با فراگیری مبانی صدرایی به تدریس مبانی این فیلسوف بزرگ پرداخت. رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «ما ایرانیان بیش از همه به این فلسفه الهی وامدار و بیش از همه در برابر آن مکلفیم.

دوران ما با دمیدن خورشیدی، چون امام‌خمینی که یگانه‏ دین و فلسفه و سیاست و خود یکی از صاحب‌نظران برجسته در حکمت متعالیه بود، و نیز با حوزه درسی و تحقیقی پربرکت حکیم علامه‏‌طباطبایی که استاد یگانه‏ مبانی ملاصدرا در طول سی سال در حوزه‏ قم به شمار می‌رفت، و تلاش تلامذه و هم‌دوره‏‌های آنان، بی‌شک دوره‏ بابرکتی برای فلسفه الهی است.»

برخی بر این باورند که حکمت متعالیه تأثیر بسزایی بر اندیشه امام‌خمینی (ره) در پیروزی انقلاب و هدایت مردم گذاشته است. امام‌خمینی (ره) در مصاحبه‌ای با محمد حسنینْ‌هیکل، نویسنده و روزنامه‌نگار معروف مصرى، در نوفل‌لوشاتو، در پاسخ به این سؤال که چه شخصیت‌هایی غیر از رسول اکرم (ص) و امام على (ع) و کدام کتاب‌ها به جز قرآن، شما را تحت‌تأثیر قرار داده‌اند، بیان کردند: «شاید بتوان گفت در فلسفه: ملاصدرا، از کتب اخبار: کافى، از فقه: جواهری».

این فرمایش حضرت امام ضمن آنکه منابع تفکر ایشان را نشان می‌دهد، بیانگر این مطلب است که انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، برآمده از قرآن و حدیث و نیز حکمت و فقهی است که برآمده از آن دو باشد، پس به‌درستی نیز آیت‌ا... سیدحسن سعادت مصطفوی معتقد است که اگر امام‌خمینی (ره) فیلسوف نبود و تنها در فقه توقف می‌کرد، به این نتیجه نمی‌رسید که باید قیام و انقلابی صورت گیرد.

تأثیرپذیری امام‌خمینی از فقه و تبیین مسئله ولایت فقیه در کتاب‌البیع، انکارناپذیر است، اما نکته‌ای که نباید از آن غفلت کرد، این است که فقه حکیمِ حکمت متعالیه هم متفاوت از فقه فقیهی است که با این حکمت بیگانه است. آیت‌ا... جوادی‌آملی بر این باور است که: «کسانی که از حکمت متعالیه بهره‌ای داشتند، وقتی اصول را ارزیابی کردند، فقه زنده‌ای ارائه دادند.»

پس اصل تأثیرگذاری تفکر صدرایی بر شکل‌گیری شاکله فکری امام، مسلم است. شاید بتوان حداقل تأثیر حکمت متعالیه را در تفقه امام دانست؛ عماد افروغ در این‌باره می‌گوید: «انقلاب اسلامی هم پشتوانه فلسفی دارد و هم پشتوانه فقهی، اما آن چیزی که باید به آن توجه کرد، این است که اتفاقا پشتوانه فقهی انقلاب اسلامی نیز فلسفی است. درحقیقت بحث در این است که این پشتوانه فقهی نیز که از آن سخن گفته می‌شود، ریشه در یک نگرش فلسفی خاص دارد.»

وقتی می‌گوییم امام در فقاهت هم متأثر از صدرا بود، یعنی رنگ‌وبوی فقه امام با فقه سایر مراجع متفاوت بود. درک امام از ولایت فقیه و نگاه او به اجرا شدن فقه و احکام اسلامی در جامعه و جامعیت امام، نسبت‌به فلسفه و فقه و عرفان آن‌هم به سبک ابن‌عربی، دلالت بر این اثرپذیری دارد و شاید بعید نباشد بگوییم اگر امام این تأثر را از فلسفه ملاصدرا و عرفان ابن‌عربی نمی‌گرفت، نمی‌توانست چنین فقه پویا و فعالی داشته باشد و درنتیجه ایران در سال ۱۳۵۷ انقلابی را تجربه نمی‌کرد.

مجموعه‌ای به خط صدرالمتألهین شیرازی

ملاصدرا در طول زندگانی خود آثاری ارزشمند به رشته تحریر درآورد. نسخه‌های متعددی به خط مرحوم ملاصدرا شیرازی به‌جای مانده است؛ چه آنهایی که تألیفات اوست و چه کتاب‌ها و منتخباتی که وی از نوشته‌های بزرگان استنساخ کرده است، اما نسخه حاضر از چند نظر دارای اهمیت ویژه و منحصر‌به‌فرد است.

مطالب این نسخه در دو بخش تنظیم شده است: ۱. اشاره‌ها و نکته‌های قرآنی، همراه با تفسیر آیه نور. ۲. منتخب دو تفسیر بحرالحقایق و المعانی فی‌تفسیرالسبع‌المثانی از نجم‌الدین دایه (متوفای ۶۵۴) و التأویلات از عبدالرزاق کاشی (متوفای ۷۳۶).

این نسخه قبل از سال ۱۰۳۰ هجری‌قمری و بعد از دو کتاب المبدأ و المعاد و تفسیر آیه‌الکرسی -که مرحوم ملاصدرا از آنها یاد کرده- کتابت شده است. تفسیر آیه‌النور در این نسخه، مسوده اول کتاب و فاقد خطبه و چند سطر پایانی است، اما نسخه پاک‌نویس (/مبیضه) تفسیر آیه‌النور به خط مرحوم ملاصدرا، در کتابخانه آیت ا... العظمی نجفی‌مرعشی ـ به شماره ۷۷۱۶ ـ نگهداری می‌شود که در انجام آن آمده است: «کتبه مؤلفه بیده لجانیه محمدبن‌ابراهیم المعروف بالصدرالشیرازی حامداً مسلماً مستغفراً فی شهر ربیع الثانی لسنه ألف و ثلثین».

با توجه به اینکه نسخه کتابخانه نجفی‌مرعشی، شامل تفسیر سوره‌های الطارق و الجمعه نیز است و آن دو نیز به خط مرحوم ملاصدراست و تاریخ رجب ۱۰۳۰ را دارد، خیلی بعید به نظر می‌آید که سال ۱۰۳۰ تاریخ تألیف این سه تفسیر باشد، بلکه باید تاریخ پاک‌نویس و کتابت باشد.

اشاره‌ها و نکته‌های قرآنی آمده در نسخه حاضر، یادداشت‌های اولیه برای تألیف و تصنیف کتاب یا کتاب‌های مرحوم ملاصدرا بوده است؛ همان‌گونه که بخشی از آنها -با ویرایش و تغییراتی- در کتاب مفاتیح‌الغیب و تفسیرالقرآن‌الکریم استفاده شده است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.