صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نگاهی به فرهنگستان زبان و ادب فارسی به مناسبت سی‌امین سال تأسیس آن

  • کد خبر: ۳۵۶۵۱
  • ۰۲ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۱
فرهنگستان در دوره سی‌ساله فعالیت رسمی‌اش، همواره با حواشی و واکنش‌های متفاوتی از سوی مردم و رسانه‌ها دست‌به‌گریبان بوده که بازنگری در برخی از آن‌ها ممکن است بتواند به بهبود عملکرد این نهاد و همگرایی ملی در پیشبرد اهداف عالی فرهنگستان یاری رساند.
محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - دوم مرداد سال ۱۳۶۹، مهم‌ترین متولی زبان فارسی در کشور و نهاد اصلی حفظ و گسترش زبان و ادبیات فارسی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تأسیس شد.  صحبت از فرهنگستان زبان و ادب فارسی است که سابقه‌ای حدودا نود ساله دارد و از اوایل قرن چهاردهم هجری شمسی که پایه‌گذاری شده، به‌جز چند مقطع نسبتا کوتاه که به اقتضای شرایط روزگار یا برخی تصمیمات گذرا، به حالت تعلیق درآمده، به شکل‌های مختلف و با عناوین گوناگون فعال بوده است. این نهاد اما، در دوره سی‌ساله فعالیت رسمی خود در ایام پس از انقلاب اسلامی، همواره با حواشی و واکنش‌های متفاوتی از سوی مردم و رسانه‌ها دست‌به‌گریبان بوده که بازنگری در برخی از آن‌ها ممکن است بتواند به بهبود عملکرد این نهاد و هم‌گرایی ملی در پیشبرد اهداف عالی فرهنگستان یاری رساند.


درباره فرهنگستان

از تاریخچه فرهنگستان زبان و ادب فارسی که بگذریم، این مجموعه به لحاظ ماهوی برای پاسداشت زبان فارسی که زبان رسمی کشور و حامل فرهنگ ایرانی – اسلامی ماست، ایجاد شده و اهدافی از قبیل حفظ قوت و اصالت زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان هویت ملی، رواج زبان و ادب فارسی و گسترش حوزه قلمرو آن در داخل و خارج کشور و نیز ایجاد نشاط و بالندگی در زبان فارسی به تناسب مقتضیات زمان و پیشرفت‌های بشر را دنبال می‌کند. فرهنگستان که از دیرباز با شعار معروف «فارسی را پاس بداریم» مشغول کار بوده، چهارده گروه مختلف پژوهشی دارد و وظایف خود را در قالب طرح‌های پژوهشی و به‌کارگیری آن‌ها در تصویب و ابلاغ اصول و قواعد مرتبط با زبان فارسی، پیگیری می‌کند.

شاید یکی از نخستین و در عین حال مهم‌ترین کار‌هایی که در قبال فرهنگستان زبان و ادب فارسی باید انجام شود، معرفی صحیح این نهاد به مردم است. به طور کلی، در فضا‌های عمومی این‌چنین جاافتاده که تنها وظیفه فرهنگستان زبان و ادب فارسی انتخاب کردن معادل‌های فارسی جدید برای کلمات خارجی است. این در حالی است که مثلا بار‌ها مسئولان این نهاد به صراحت توضیح داده‌اند که سیاست‌های فرهنگستان زبان و ادب فارسی به بخش واژه‌گزینی محدود نمی‌شود و اکنون، واژه‌گزینی تنها یکی از چهارده گروه پژوهشی فعال در فرهنگستان است.

زمینه آموزشی

اینکه از یک نهاد خاص انتظار داشته باشیم با چنگ و دندان زبان و ادبیات فارسی را حفظ کند، چندان معقول به نظر نمی‌رسد؛ زیرا اساسا مقوله زبان امری از جنس فرهنگ محسوب می‌شود و طبیعتا حوزه‌های گوناگون فرهنگ با یکدیگر (و حتی با مقولات غیرفرهنگی) تأثیر و تأثر متقابل دارند. در روزگار کنونی و با گسترش پرسرعت شبکه‌های اجتماعی، وضعیت اصالت زبان فارسی هم، بالأخص در میان نسل جدید، اوضاع به شدت نگران‌کننده‌ای دارد؛ به طوری که گاهی فهم محتوای محاورات مجازی و حتی گفتگو‌های محفلی برخی جوانان و نوجوانان، ممکن است برای بزرگ‌تر‌ها غیرممکن باشد. بالطبع در پیدایش چنین وضعیت رو به افولی که هیچ تناسبی با تاریخ و ادبیات غنی کشورمان ندارد، فقط فرهنگستان زبان و ادب فارسی مقصر نیست و ریشه این وضع را باید در عوامل دیگری هم جست‌وجو کرد.

یکی از ارکانی که در مسیر پاسداشت زبان فارسی باید دست به دست فرهنگستان زبان و ادب فارسی بدهد، نظام آموزشی کشور است که وضعیت آن در دوره‌های ابتدایی و دانشگاهی چندان تعریفی ندارد. به طور کلی در دوره‌های متوسطه و در مقطع تعیین‌کننده انتخاب رشته، بر اساس یک عرف رایج در تقسیم‌بندی علوم، رشته‌هایی که به طریقی با ادبیات و زبان مرتبط هستند، از آخرین اولولیت‌هایی به شمار می‌روند که دانش‌آموزان به سمت آن‌ها گرایش پیدا می‌کنند. این حکایت غم‌انگیز بیشتر علوم انسانی شامل حال رشته‌های مرتبط با زبان فارسی (اعم از ادبیات فارسی و زبان‌شناسی) هم می‌شود که فضای جامعه، از خانواده گرفته تا معلمان و تبلیغات عمومی، فرزندان بااستعداد این سرزمین را برای تحصیل در آن‌ها حیف می‌دانند! بالطبع چنین رویکرد واپس‌گرایانه‌ای خودش را در میان دانشجویان این رشته‌ها هم نشان می‌دهد و بر پویایی فضای علمی حاکم بر گروه‌های آموزشی مرتبط با زبان فارسی اثر می‌گذارد. در عرصه آموزش عمومی دانشگاهی نیز، واحد عمومی مربوط به زبان و ادبیات فارسی، چیزی جز یک مجموعه تألیفی سرهم‌بندی شده از آثار ادبی مختلف نیست و جنبه‌های کاربردی آن کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد؛ بنابراین زبان فارسی در فرآیند آموزشی به یک نقطه اتکا و امری که مایه مباهات و واسطه بازنمایی هویت فرهنگی یک انسان ایرانی باشد، تبدیل نمی‌شود.

بدبینی‌های رایج

به لحاظ علمی، دو دیدگاه عمده درباره شیوه واژه‌گزینی وجود دارد که تبیین آن‌ها از مجال این نوشتار و صلاحیت نگارنده خارج است. اجمالا اما، می‌توان گفت که یک دیدگاه بر پایبندی به فارسی دری اصیل تأکید دارد و انتخاب واژگان کاملا فارسی را در اولویت قرار می‌دهد؛ در حالی که دیدگاه دیگر انعطاف بیشتری از خود نشان می‌دهد و معتقد است که انتخاب واژگان باید به گونه‌ای باشد که به‌کار رفتنشان در جامعه هم تسهیل شود. اختلاف نظر‌های موجود بین این دو دیدگاه، بعضا باعث به وجود آمدن گرایش‌هایی در رویکرد‌ها و سیاست‌گذاری‌ها شده و گاهی خودش را به شکل یک کج‌روی نشان داده است. مثلا نهاد متولی زبان و ادبیات فارسی در بازه بین اوایل دهه ۴۰ تا انقلاب اسلامی به افراط در گزینش واژگان خالص و پرتعداد شهرت یافته بود.

اما فارغ از این اختلاف نظر‌های علمی، به نظر می‌رسد که حواشی و موضوعات فرعی مرتبط با فرامتن، بیشتر از اختلافات علمی و روشی، به تحقق اهداف فرهنگستان زبان و ادب فارسی لطمه وارد کرده و باعث ایجاد بدبینی عمومی به این نهاد شده است. در سال‌های اخیر، شفافیت نداشتن مسئولان فرهنگستان به شدت این نهاد را آزار داده و معمولا تا زمانی که فرد یا رسانه‌ای به گمانه‌زنی درباره بودجه این نهاد نپردازد، کسی از مسئولان توضیحی درباره اعداد و ارقام بودجه و حتی تبیین نتایج و دستاورد‌های فرهنگستان ارائه نمی‌کند.

در مقابل، شیطنت برخی رسانه‌ها نیز به این شکل خودش را نشان می‌دهد که بودجه سالیانه فرهنگستان را تقسیم بر تعداد واژه‌های انتخاب شده در یک سال می‌کنند و عدد به دست آمده (به ازای هر واژه) را در فضای عمومی انتشار می‌دهند که بالطبع این امر به بدبینی مردم درباره فرهنگستان دامن می‌زند. اصل این شیوه رویارویی کاملا ناجوانمردانه و غیرمنطقی است؛ زیرا همان‌طور که گفتیم، واژه‌گزینی تنها یکی از کار‌های فرهنگستان است و به فرض که مهم‌ترین وظیفه این نهاد هم باشد، باز سنجش کمی یک امر فرهنگی از اساس غلط خواهد بود و تعداد بیشتر واژه‌های تصویب شده نمی‌تواند معیاری برای کارآمدی فرهنگستان باشد.

گذشته از این، ایجاد یک جور دوقطبی کاملا ناموجه و بی‌مورد، بین دو گروهی که اثرپذیری از زبان‌های غربی و تأثیر گرفتن از زبان عربی را چماق کرده و بر سر هم می‌کوبند، یکی از آن جنگ‌های زرگری و بی‌فایده‌ای است که طبیعتا اهداف فرهنگستان و اصالت زبان و ادبیات فارسی، بیش از هر چیز از آن صدمه می‌بیند. در واقع، رویکرد‌ها به فرهنگستان تا حدود زیادی تحت‌تأثیر جناح‌بندی‌های مرسوم واقع می‌شوند و این در حالی است که هدف غایی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، صرفا ناظر به حفظ، اعتلا، پیرایش و گسترش زبان و ادبیات فارسی است.
 

شوخی با واژه‌ها

از دیگر مواردی که در سال‌های اخیر وجهه فرهنگستان را نزد مردم مخدوش کرده، شوخی‌های رایج در فضای مجازی با واژه‌های این مجموعه است که اغلب به طنز‌های شبکه‌های اجتماعی تبدیل می‌شوند. این شیوه برخورد، با توضیح و آگاهی‌بخشی مناسب از سوی مسئولان فرهنگستان پاسخ داده نمی‌شود و حتی در مواردی، واکنش‌های تند و نسنجیده را به دنبال داشته است. نمونه این وفاق نداشتن در واکنش تند و تا حدودی غیرمؤدبانه رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در برنامه «خندوانه»، درباره شخصی که برای نخستین بار با واژه «کش‌لقمه» (به جای پیتزا) شوخی کرده بود، پدیدار شد.

در سال‌های اخیر، مردم عموما معادل‌های نامأنوسی همچون موش‌واره (موس)، یارخویش (سلف سرویس)، درازآویز زینتی (کروات)، برگک (چیپس) و ... را موضوع شوخی قرار داده‌اند که اصلا معلوم نیست منبع برخی از آن‌ها کجاست؛ شاید حتی برخی از این موارد را طنزپردازان، از پیش خودشان، ابداع کرده باشند. در این مورد اما، شاید بهترین راهکاری که مسئولان فرهنگستان می‌توانند در پیش گیرند، این است که با حوصله برای مردم توضیح دهند که اولا برخی از این شوخی‌ها اساسا زاییده ذهن طنزپردازان است. دوم؛ بسیاری از این معادل‌ها صرفا پیشنهاد شده اند، اما هیچ‌وقت به تصویب نرسیده‌اند. سوم؛ جانیفتادن و موفق نبودن رواج برخی معادلات فارسی، امری طبیعی و اجتناب‌ناپذیر است. همان‌طور که برخی از معادل‌ها در سال‌های اخیر، از قبیل بزرگراه، سامانه، پیامک و...، کاملا جاافتاده و معقول ظاهر شده‌اند که این موضوع نشان دهنده اثرگذاری فرهنگستان است.

حلقه مفقوده

در برقراری ارتباط بین مردم و مسئولان فرهنگستان زبان و ادب فارسی، یک حلقه ارتباطی مفقوده وجود دارد که اگر به درستی در جای خودش عمل کند، می‌تواند تحقق اهداف این نهاد را تضمین کند. این واسطه ارتباطی بین فرهنگستان و مردم، رسانه‌ها و افراد معتبر و محبوبی هستند که در فرهنگ گفتاری و نوشتاری کشور می‌توانند اثرگذار باشند. مسئله از این قرار است که فقط گوینده خبر تلویزیون و رادیو نیست که باید اصول زبان فارسی و معادل‌های اصیل را رعایت کند، بلکه پایبندی به زبان فارسی در هر رسانه معتبر و از سوی هر چهره محبوبی می‌تواند فرهنگ پاسداشت زبان و ادبیات فارسی را یک گام به پیش ببرد. این در حالی است که مردم به کرات شاهد استفاده از واژه‌ها و تعابیر بیگانه از سوی چهره‌های مشهور و مردمی هستند که بالطبع این امر بر فرهنگ عمومی زبان فارسی اثر منفی می‌گذارد.

رسانه‌ها که در عمل، با به‌کار بردن صحیح زبان فارسی و تبعیت از قواعد، می‌توانند به اعتلای زبان و ادبیات فارسی یاری رسانند، در بخش دیگری از انجام رسالت خود، با پرداختن بیشتر به عملکرد مثبت و منفی فرهنگستان، نقد منصفانه سیاست‌های این مجموعه و همکاری مداوم با آن در قالب آموزش‌های عمومی، بازوی اجرایی فرهنگستان و حلقه ارتباطی بین مردم و این نهاد لقب خواهند گرفت. شاید بیراه نباشد اگر یکی از مشکلات اساسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی را غلبه نگاه پژوهشی و بی‌توجهی این نهاد به وجه آموزشی، بالأخص آموزش همگانی در رسانه‌ها، بدانیم؛ بنابراین از این مجموعه انتظار می‌رود که به ضمانت اجرایی بخشنامه‌هایی که تدوین می‌کند هم توجه داشته باشد و ضمن تعامل گسترده با همه رسانه‌ها و هر تریبون عمومی رسمی و غیررسمی که قابلیت بازنمایی ارزش‌های زبان و ادبیات فارسی را دارد، به اهداف خود جامه عمل بپوشاند.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.