صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

محمدرضا راشدمحصل؛ استادی خردمند و بیدار و روشن روان

  • کد خبر: ۳۶۴۶۹۳
  • ۱۹ مهر ۱۴۰۴ - ۱۲:۱۱
شاگرد محمدرضا راشدمحصل، در دومین سالگرد درگذشت این استاد ادبیات، از ویژگی های شخصی و حرفه ای او می گوید.

خادم | شهرآرانیوز؛ محمدرضا راشد محصل (۱۳۱۵–۱۹مهر ۱۴۰۲)، در گفت وگویی که سال ۱۳۹۸ با «شهرآرا» داشت، به این مهم اشاره کرده بود که در خانه‌ای به دنیا آمده و بزرگ شده که در آن خانه کتاب هم همیشه حاضر بوده است. از میان آن کتاب ها، دو کتاب بر سرنوشت او اثری انکارناپذیر داشتند: «در خانه ما هم 'شاهنامه' بود و هم 'مثنوی' و هم کتاب‌های دیگر، اما دو کتاب که هنوز هم در خانه‌ها جاذبه فراوان دارد، یکی 'مثنوی' است و یکی 'شاهنامه'. ما هم با این دو کتاب دمخور بودیم که خواه ناخواه در انتخاب راهی که در پیش داشتیم مؤثر بوده است. از روی همین علاقه، برای تحصیل در دانشگاه هم رشته ادبیات را انتخاب کردم.»

او دوره کارشناسی رشته ادبیات را در سال‌های ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ در دانشکده ادبیات مشهد گذراند و برای ادامه تحصیل در همین رشته به دانشگاه تهران رفت و دوره‌های کارشناسی ارشد و دکتری خود را از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۳ در آن دانشگاه گذراند. راشدمحصل پس از چندین سال معلمی، در سال۱۳۵۳ از آموزش وپرورش به وزارت علوم و دانشگاه «جُندی شاپور» اهواز انتقال یافت.

سپس در سال۱۳۶۲ مأمور تدریس در دانشگاه تبریز شد و تا سال ۱۳۶۵ در آنجا ماند. او در این سال تقاضای انتقال به مشهد کرد، اما، چون با انتقالش موافقت نکردند درخواست بازنشستگی کرد و از سال۱۳۶۶ به طور غیررسمی در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به تدریس شد که پس از مدتی به عضویت قطب علمی دانشکده ادبیات این دانشگاه درآمد.

راشدمحصل کتاب‌های بسیاری نوشت که «داستان گشتاسب در دو نگاه»، «شاهنامه، جلوه گاه روح ملی»، «پرتو‌هایی از قرآن و حدیث در ادب فارسی» و «از شوکتی تا دولتی» از آن جمله‌اند. علاوه بر این، حدود ۱۷۰مقاله از این استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی در مجلات دانشگاهی و غیردانشگاهی منتشر شده است.

به مناسبت دومین سالگرد درگذشت او، از وحید رویانی، دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گلستان که کارشناسی ارشد و دکتری خود را از دانشگاه فردوسی مشهد گرفته و با محمدرضا راشدمحصل نیز رابطه نزدیکی داشته است، خواستیم که از تجربه حضور در کلاس‌های راشد محصل و ویژگی‌های شخصیتی اش بگوید. آوردن ابیاتی از «شاهنامه» در توصیف محمدرضا راشدمحصل نشانه میزان احترامی است که این شاگرد برای استاد فقید خود قائل است.

در آموزش و پژوهش و اخلاق سرآمد بودند

استاد راشدمحصل انسانی چندبُعدی و چندوجهی بودند؛ یک بعدشان بعد آموزش بود، دیگری پژوهش و بعد سوم ایشان بعد اخلاقی بود. ایشان الگو و نمونه یک انسان فاضل بودند. تمام کسانی که به طور مستقیم و غیرمستقیم با ایشان در ارتباط بودند اذعان داشتند و اعتراف می‌کردند که استاد با بقیه افراد تفاوت بسیار زیادی دارند و منش، رفتار، اخلاق و برخوردشان چیز دیگری بود و قابل قیاس با دیگر استادان نبود.

هرچند دریغ می‌خورم که به طور مستقیم نتوانستم از کلاس‌های استاد استفاده کنم، من این سعادت را نداشتم که در کلاس‌های رسمی استاد شرکت کنم؛ یعنی درس‌هایی که برای ما ارائه شده بود هیچ کدام را استاد به طور رسمی مستقیما به ما درس ندادند، اما خوشبختانه از کلاس‌های دیگر ایشان استفاده می‌کردم.

واقعا مایه خوشبختی‌ام بود که شش سال (من دو مقطع کارشناسی ارشد و دکتری را از سال ۱۳۸۱ تا سال ۱۳۸۷ در دانشگاه فردوسی مشهد گذراندم) با استاد در ارتباط بودم و چه در دانشگاه و چه در بیرون دانشگاه از محضرشان استفاده کردم و چیز‌های بسیار زیادی از استاد یاد گرفتم؛ به ویژه در رساله دکتری، با اینکه نقش استاد راشدمحصل نسبت به استاد راهنمای من کم رنگ‌تر بود، زحمتی که ایشان برایم کشیدند، وقتی که برایم گذاشتند، راهنمایی‌هایی که کردند و چیز‌هایی که به من یاد دادند چندبرابر راهنمایی‌هایی بود که استاد راهنمای بنده انجام دادند.

بُعد بعدی شخصیت استاد، بُعد پژوهشی شان بود. استاد در دانشگاه به عنوان یک پژوهشگر برجسته، به ویژه در حوزه شاهنامه پژوهی، شناخته می‌شدند و آثار متعددی در این زمینه نوشته و منتشر کردند. ایشان با «قطب علمی فردوسی شناسی» همکاری بسیار زیادی داشتند و آنجا هم کار‌ها و طرح‌های پژوهشی زیادی را به سرانجام رساندند؛ ازجمله چند جلد «شاهنامه پژوهی» حاصل کوشش استاد بودند که هم شامل مقالات خودشان بود و هم مقالات بقیه همکاران که به مناسبت‌های مختلف، این‌ها را جمع آوری و منتشر کردند. همچنین در برنامه‌های بزرگداشت روز فردوسی نقش بسیار زیادی داشتند.

«سام نامه» به پیشنهاد راشدمحصل کتاب شد

بهترین خاطره‌ای که از استاد دارم برمی گردد به رساله دکتری‌ام. در دانشگاه، معمول است کسی که موضوع رساله را به دانشجو پیشنهاد می‌دهد خودش استاد راهنما می‌شود. اما استاد راشدمحصل، با وجود اینکه معذوریت‌هایی داشتند و نمی‌توانستند استاد راهنما بشوند، دریغ نداشتند از دانشجویان و هرگاه موضوع خوبی به ذهنشان می‌رسید حتما به دانشجویان ارائه می‌دادند و آن‌ها را راهنمایی می‌کردند که به چه صورت کار را انجام دهند و رساله شان را به سرانجام برسانند.

موضوع رساله من تصحیح «سام نامه» منسوب به خواجوی کرمانی بود. استاد راشدمحصل این موضوع را به من پیشنهاد دادند، چون تا آن زمان این متن به صورت انتقادی تصحیح نشده بود. همان طور که اشاره کردم، ایشان استاد راهنما نبودند و نقش استاد مشاور بنده را داشتند، اما خب، با صبر و حوصله بسیار، مرا راهنمایی کردند و کتاب‌هایی در اختیارم گذاشتند. 

چندین بار پایان نامه را خواندند و اشکالات مرا برطرف کردند تا اینکه این اثر به صورت کتاب توسط انتشارات «میراث مکتوب» منتشر شد که تاکنون چندین بار تجدیدچاپ شده است. من در مقدمه، کتاب «سام نامه» را به استاد راشدمحصل تقدیم کرده‌ام، به خاطر قدردانی از زحمات آن استاد عزیز. باید بگویم که

جهان یادگار است و ما رفتنی
ز مردم نمانَد به جز مردمی

بزرگ منشی ایشان را در کمتر کسی دیدم

واقعا استاد، من را یاد توصیفی می‌اندازند که فردوسی در ابتدای «شاهنامه» از یکی از حامیانش به نام «ابومنصور محمد عبدالرزاق» می‌آورد:

جوان بود و از گوهر پهلوان
خردمند و بیدار و روشن روان

یعنی واقعا تمام این توصیف‌ها شایسته استاد راشدمحصل است که هم جوانمرد بودند و هم به لحاظ نژاد و گوهر، یک پهلوانی و بزرگ منشی‌ای در استاد بود که شاید در کمتر کسی دیده بشود. خردمند بودند به معنای واقعی کلمه؛ نه اینکه معنای عام کلمه را در نظر بگیریم و بگوییم اهل فکر و اندیشه بودند، نه، واقعا خردمند بودند و کارهایشان از روی خردمندی و حکمت بود؛ یعنی نوعی اندیشه که با حکمت همراه بود. رفتارشان انسان دوستانه و فاضلانه و منششان بزرگوارانه بود. بیدار و روشن روان بودند. راهنمایی هایشان بسیار به ما جهت می‌داد و ما را هدایت می‌کرد. همین‌ها استاد را متفاوت می‌کرد با بقیه افراد.

خداوند رای و خداوند شرم
سخن گفتن خوب و آوای نرم

و هرگاه پای صحبتشان می‌نشستیم واقعا لذت می‌بردیم. واقعا خوب سخن می‌گفتند و آوای نرمی داشتند و واقعا هم انسان صاحب رای و صاحب شرمی بودند که هر سخنی را بر زبان نمی‌آوردند و هر جایی از هر چیزی صحبت نمی‌کردند.

هیچ گاه در کمک به دانشجویان کم نمی‌گذاشتند

استاد در زمینه راهنمایی و کمک به دانشجویان هیچ گاه کم نمی‌گذاشتند. فرقی هم برایشان نمی‌کرد که با آن‌ها رساله و پایان نامه و کلاس داشته باشند یا نداشته باشند. هر سؤالی هر زمانی از ایشان می‌پرسیدیم دریغ نداشتند؛ روز‌های تعطیل، شب، در دانشگاه، بیرون دانشگاه، هر زمان با ایشان تماس می‌گرفتیم یا حضوری با ایشان برخورد می‌کردیم و پرسشی از ایشان می‌کردیم، اگر می‌دانستند جواب می‌دادند و اگر نمی‌دانستند حتما می‌گفتند: این را برای شما پیدا می‌کنم و می‌آورم.

 واقعا هم همین کار را می‌کردند. بار‌ها پیش آمد که کتاب‌هایی برای رساله دکتری‌ام می‌خواستم و پیدا نمی‌کردم. کتاب‌های قدیمی‌ای بود. اینترنت هم آن زمان محدود بود و کتاب‌ها مانند امروز بارگذاری نشده و دردسترس نبود. کتابخانه‌های مختلف را می‌رفتیم، اما کتاب را پیدا نمی‌کردیم. استاد این کتاب‌ها را واقعا با رضایت خاطر می‌آوردند و در اختیار ما می‌گذاشتند.

هیچ گاه هم نمی‌پرسیدند که «این کتاب را کی قرار است به من برگردانی؟»، چون می‌دانستند این کتاب بهشان برخواهد گشت و با مناعت طبع و بزرگواری‌ای که داشتند هیچ گاه سراغ کتاب را نمی‌گرفتند و ما خودمان، کارمان که تمام می‌شد کتاب را برای استاد می‌بردیم. این یکی از ویژگی‌های شاخص استاد بود که شاید در کمتر کسی این ویژگی دیده شود. اگر بخواهم از «شاهنامه» یاد کنم، باز فردوسی بیتی دارد درباره همین ابومنصور عبدالرزاق که می‌گوید:

به چشمش همان خاک و هم سیم و زر
کریمی بِدو یافته زیب و فر

سراسر جهان پیش او خوار بود
جوانمرد بود و وفادار بود

واقعا استاد اهل دنیا نبودند و با همان حقوق ناچیز معلمی زندگی می‌کردند و هیچ گاه ما ندیدیم که حرص مال دنیا را بخورند یا گلایه و شکایتی داشته باشند و از کمبود‌ها بگویند. انسانی بسیار قانع بودند با مناعت طبع بالا. به هیچ عنوان، هیچ هدیه‌ای از هیچ کسی قبول نمی‌کردند. رسم بود که گاه در جلسات دفاع، دانشجویانی که از رساله خود دفاع می‌کردند هدایایی برای استادان می‌آوردند، اما استاد به هیچ عنوان از هیچ کس چیزی قبول نمی‌کردند. این ویژگی را هم کمتر در استاد دیگری دیده‌ام.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.