صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

سیری در فراز و فرود انتشار داستان های جنایی در ایران

  • کد خبر: ۳۶۷۵۷
  • ۰۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۵:۰۹
ادبیات جنایی در ایران برخلاف کشور‌های غربی مخاطب بسیاری ندارد. کتاب خوان‌های ما از میان آثار ادبی جدی به رمان‌ها و داستان‌های اجتماعی و سیاسی و ... علاقه نشان می‌دهند و آن‌هایی هم که طرف دار ادبیات عامه پسند هستند، خیلی روی خوشی به عامه پسند‌های جنایی نشان نداده اند.
به گزارش شهرآرانیوز؛ ادبیات جنایی در ایران برخلاف کشور‌های غربی مخاطب بسیاری ندارد. کتاب خوان‌های ما از میان آثار ادبی جدی به رمان‌ها و داستان‌های اجتماعی و سیاسی و ... علاقه نشان می‌دهند و آن‌هایی هم که طرف دار ادبیات عامه پسند هستند، خیلی روی خوشی به عامه پسند‌های جنایی نشان نداده اند و بیشتر خواهان رمان‌های عاشقانه اند تا دیگر ژانر‌های این نوع از ادبیات داستانی. بااین همه در ۲ مقطع، چنین کتاب‌هایی مورد استقبال بوده است.
 
نخست در دهه‌های ۴٠ و ۵٠ که داستان‌های جنایی خارجی و ایرانی با زیرمجموعه‌های کارآگاهی و پلیسی و جاسوسی به شکل پاورقی‌های مجلات یا کتاب‌های جیبی رونق پیدا کرده بود. عموما هم مخاطبان آن نه قشر فرهیخته و روشن فکر که مردم عادی کوچه و بازار بودند و خود آثار منتشرشده هم تقریبا محتوای جدی‌ای را عرضه نمی‌کرد.
 
دوم در چند سال اخیر است که از برخی آثار خارجی موسوم به پرفروش یا بست سلر ترجمه‌های متعدد به بازار می‌آید و موارد جنایی اش بعضا در اینجا هم مورد اقبال قرار می‌گیرد. نکته جالب توجه این است که تعدادی از نویسندگان ایرانی هم دست به تجربه‌هایی در نگارش داستان‌های ژانر جنایی زده اند که در میان آن‌ها کار‌هایی شایان توجه دیده می‌شود. مطلب پیش رو مروری دارد بر انتشار آثار جنایی به ویژه نمونه‌های وطنی آن.


شرلوک هلمس صفهانی وارد می‌شود

مشخص کردن تاریخی دقیق برای ورود داستان‌های ژانر جنایی به ادبیات ایران کار دشواری است، اما می‌توان گفت که یکی از نخستین آثار فارسی در این ژانر رمان «صادق ممقلی، شرلوک هلمس ایران یا داروغه اصفهان» به قلم کاظم مستعان السلطان است که در سال ١٣٠۴ منتشر شده است. نکته جالب درباره نویسنده رمان این است که در دورانی که ترجمه و آثار ادبی غیرفارسی هنوز جاپای خود را در ایران محکم نکرده بودند، رمانی با الهام از شخصیت داستان‌های آرتور کانن دویل نوشت که از لحاظ تکنیکی و داستان پردازی نیز درخور توجه است. داستان راجع به پلیسی به نام صادق ممقلی است که شخصیتی واقعی بوده و داستان‌هایی هم که در این رمان روایت می‌شوند بنا بر شواهد براساس اتفاقات واقعی هستند.


از عملیات جعلی مایک هامر!

در طول سال‌های بعد، اتفاق مهمی در عرصه جنایی نویسی رخ نداد تا دهه ۴۰ و محبوبیت این ژانر در ایران. در این سال‌ها برخی ناشران موج گسترده‌ای از ترجمه و چاپ آثار جنایی خارجی را در ایران به راه انداختند که با روی خوش مخاطبان ادبیات نیز مواجه شدند. در این هنگام، برخی نویسندگان داخلی هم به پیروی از این آثار، رمان‌هایی ضعیف و تقلیدی منتشر کردند که در زمان خود مورد توجه قرار گرفت. بااین حال این محبوبیت به سرعت فروکش کرد و شاید از همین رو بود که عده‌ای داستان‌های خود را به عنوان آثار نویسندگان خارجی جا زدند و از قضا این آثار معمولا فروش خوبی داشتند.
 
نکته قابل ذکر در این باره این است که بیشتر کتاب‌های این چنینی اعم از تألیف و ترجمه و واقعی و قلابی چه از لحاظ قوت داستانی و چه از نظر محتوا، کار‌های ضعیف و بی مایه یا کم مایه‌ای بودند و ذهنیت منفی‌ای در مخاطبان فرهیخته شکل داده بودند. برای نمونه می‌توان از موج کتاب‌های جیبی و لاغری یاد کرد که نام میکی اسپیلین را به عنوان نویسنده روی جلد داشتند و همچنین این عبارت بر آن‌ها دیده می‌شد: «از عملیات مایک هامر»، داستان‌هایی بی ارزش به قلم نویسندگان وطنی و با تقلید از میکی اسپیلین واقعی که خدا می‌داند چند برابر آثارش در ایران کتاب به نام او چاپ شد!

از نویسندگانی که با نام خود، ولی بر مبنای ماجرا‌های مایک هامر، کارآگاه خصوصی عیاش آمریکایی، کتاب منتشر کردند، می‌توان به امیر مجاهد و محمد دلجو اشاره کرد. جمشید صداقت نژاد نویسنده دیگری بود که یک پلیس ایرانی را با خلقیات کارآگاه یادشده آدم داستان خود قرار داد.
امیر عشیری با داستان‌های جاسوسی اش از نویسندگان پرکار پیش از انقلاب بود که اگرچه در مقایسه با میکی اسپیلین‌های وطنی نویسنده به مراتب توانمندتری شمرده می‌شود، آثارش با مایه‌هایی از هیجان و تعلیق و اروتیسمْ مخاطبان عام را نشانه می‌رفت. نگارندگان چنین آثاری بعضا پاورقی نویس بودند، یعنی برای مطبوعات عامه پسند که در دهه‌های ۴٠ و ۵٠ مخاطبان فراوانی داشتند، داستان‌های خوش خوان و پرخواننده می‌نوشتند.


یک اتفاق خوش در تاریکی

با پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر و تحولات کشور این ژانر نیز رو به افول گذاشت و هرچند اندک جرقه‌هایی مثل انتشار «فیل در تاریکی» به قلم قاسم هاشمی نژاد زده شد که ارزش ادبی شایان توجهی داشت، تا دهه ۷۰ خبر چندانی از ادبیات جنایی در ایران نبود. سخت گیری در فرایند چاپ یا تغییر ذائقه عمومیْ بازار کتاب را چند سالی کمابیش از داستان‌های جنایی خالی کرده بود.
 
در این بین، اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ با انتشار داستان‌هایی جنایی که ظاهرا بر اساس واقعیت نوشته شده بود، بار دیگر این ادبیات خودی نشان داد. احمد محققی، نویسنده شاخص این داستان ها، خود، بازپرس ویژه قتل عمد بود و گویا بر پایه پرونده‌هایی که به آن دسترسی داشت، این مجموعه داستان‌های کوتاه و بلند را می‌نوشت. آثار او کار‌هایی سرگرم کننده با مایه‌هایی عاشقانه بود که می‌توانست برای مخاطب جوان، در آن مقطع زمانی که ممیزی حساسیت ویژه‌ای روی برخی مسائل داشت، گیرا باشد. در همین دهه بود که انتشارات طرح نو مجموعه آثار برجسته‌ای از ادبیات جنایی جهان را با عنوان «کتاب‌های سیاه» به چاپ رساند که از آن میان می‌توان به «ترکه مرد» اثر دشیل همت و «بانوی دریاچه» از ریموند چندلر اشاره کرد. از دیگر نمونه‌های این آثار که بار دیگر به ویترین کتاب فروشی‌ها بازگشته بودند، آثار نویسندگان معروفی، چون داستان‌های آگاتا کریستی بود.


ترجمه‌هایی که ذهنیت فرهیختگان را تعدیل کرد

اواسط دهه ۸۰ انتشارات نیلوفر مجموعه «دایره هفتم» را که متشکل از آثار نویسندگانی، چون نیکلاس بلیک، ژرژ سیمنون و مارگارت میلار بود با سرپرستی کاوه میرعباسی منتشر کرد و توجه برخی مخاطبان ادبیات جدی را به خود جلب کرد. درعین حال به نظر می‌رسد استقبال مخاطبان چنان نبوده است که ناشر انتظار داشته و به این ترتیب پس از انتشار چند عنوان این مجموعه به پایان راه خود رسید. اما این حرکت‌ها باعث تغییراتی در نگاه کتاب خوان‌های ایرانی به ادبیات جنایی شد، زیرا حالا دیگر روشن شده بود که تلقی عمومی جامعه فرهیختگان از این ادبیات چندان دقیق نیست و برخلاف دیدگاه رایج، همه آثار جناییْ عامه پسند صرف نیستند و کتاب‌هایی جدی و بامحتوا هم در این ژانر نوشته می‌شود. در ادامه، ناشران دیگری، چون انتشارات هرمس و چشمه و کوله پشتی نیز سراغ این ژانر رفتند و دوباره ادبیات جنایی در ایران رونق گرفت. البته تا اندازه‌ای و چنین می‌نماید که همچنان کتاب خوان‌های ایرانی آن گونه که مثلا در غرب شایع است، از داستان‌ها و رمان‌های جنایی استقبال نمی‌کنند.

به هرحال، اقبال نسبی کتاب‌های یادشده یا شاید اهتمام برخی نویسندگان و منتقدان وطنی در معرفی و تبلیغ ژانر جنایی سبب شد که شماری از نویسندگان ایرانی در سال‌های اخیر سراغ نوشتن این آثار بروند. در میان آن‌ها محمدحسن شهسواری زحمات زیادی برای رشد ادبیات جنایی کشید که از آن جمله می‌توان به دبیری اش بر مجموعه آثار ادبیات ژانر در نشر هیلا اشاره کرد که در میان آن‌ها کار‌های جنایی هم بود. «مرداد دیوانه» از خود شهسواری، «جمجمه جوان» نوشته لاله زارع و «اقامت ابدی» به قلم ساناز زمانی عنوان‌هایی از این مجموعه درخوراعتنایند. نشر چشمه دیگر ناشری که در این زمینه فعالیت‌هایی از خود نشان داد، آثاری از محمود حسینی زاد و علی اکبر حیدری در شاخه تریلر و مهدی افروزمنش در شاخه معمایی را وارد بازار ادبیات داستانی ایران کرد.
 
حسینی زاد در «بیست زخم کاری» می‌کوشد فساد سیستماتیک و زدوبند‌های پشت پرده را به شکلی ادبی بازآفرینی کند و به سبب شناختش از ادبیات جنایی (او مترجم آثار فردریش دورنمات [١]نیز بوده) توانسته تعلیق بجا و مناسبی در رمانش پدید بیاورد. همچنین حیدری در «استخوان» سراغ مسائل تاریخی و قومی نیز می‌رود و در عین پرداخت درست عناصر جنایت، بن مایه‌های عمده داستان اعم از قتل‌های خانوادگی و کودک آزاری را به درستی و فارغ از کلیشه‌های ممکن به کار می‌گیرد. افروزمنش که از عشاق سینمای مارتین اسکورسیزی، کارگردان شناخته شده آمریکایی، است، در رمان‌های «تاول» و «سالتو» ادای دینی می‌کند به سینمای اسکورسیزی و البته آثار اولیه مسعود کیمیایی، که وقوع این اتفاقات در داستان با چاشنی معما تلفیق شده اند.


زنان نویسنده و ادبیات جنایی

نکته جالب در بستر ادبیات جنایی ایران این است که این ژانر مورد توجه برخی نویسندگان زن قرار گرفته است و به جز لاله زارع و ساناز زمانی که پیش‌تر به آن‌ها اشاره شد، آیدا مرادی آهنی هم با ۲ رمان نسبتا طولانی به نا م‌های «گلف روی باروت» و «شهر‌های گمشده» در این حوزه توجه مخاطبان ادبیات را به خود جلب می‌کند. «شهر‌های گمشده» را می‌توان نمونه کاملی از داستان جنایی/سیاسی دانست. در این رمان مسائل متعددی نظیر اتفاقات سیاسی میان ایران و آمریکا و شبکه‌های جاسوسی پوشش داده می‌شود، آن هم با داستانی قرص و محکم و پرکشش و جذاب.
این طور که به نظر نگارنده می‌رسد، چشم انداز ادبیات جنایی در ایران روشن است. رشد مخاطبان این ژانر توجه ناشران را به نمونه‌های تألیفی آن تا اندازه‌ای افزایش داده که این مسئله می‌تواند به سود جامعه ادبی ایران باشد و چه بسا روزی شاهد اقتباس‌های سینمایی و تلویزیونی درخشان از آثار جنایی داخلی باشیم.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.