درمیان امامان معصوم (ع)، امام علیبنموسیالرضا (ع) جایگاهی ممتاز دارند؛ امامی که هم در عرصه علم و معرفت و هم در گسترش فرهنگ، تمدن اسلامی و معنویت، نقشی تعیینکننده ایفا کردند. حضور ایشان در خراسان، تنها یک هجرت تاریخی نبود، بلکه نقطه آغاز یک دگرگونی بزرگ در جغرافیای ایمان و اندیشه بود و لذا آن حضرت حق بزرگی بر گردن ما ایرانیها دارند.
دو حوزه از برکات امامرضا (ع) برجستهتر از دیگر حوزههاست: نخست، تأسیس پایگاه فکری و فرهنگی تشیع در ایران و دوم، شکوفایی علمی و دینی که بهواسطه ایشان پدید آمد. تا پیش از امامهشتم (ع)، بسیاری از معارف اهلبیت (ع) بهویژه در موضوع امامشناسی در حاشیه تاریخ و در خفا نقل میشد، اما امامرضا (ع) این معارف را از پستوها بیرون آورد و در میدانهای علمی و مناظرهها عرضه کرد.
نقش ثامنالحجج (ع) در دوران مأمون عباسی از این زاویه بینظیر است. مأمون که درظاهر به علمدوستی مشهور بود، درواقع میکوشید با ولایتعهدی تحمیلی، چهره دینی امام را در قالبی سیاسی محدود کند، اما امام با هوشمندی، این فرصت را به عرصهای برای نشر معارف الهی بدل ساختند. بزرگترین مناظره دوران اسلامی در مرو با حضور بیش از ۴ هزار دانشمند از ادیان و مکاتب گوناگون برگزار شد. در این مناظره، امامرضا (ع) با آرامش، استدلال و علم بیپایان خود، حقیقت اسلام را آشکار کردند. بسیاری از علما در همان جلسه به حقانیت اسلام و ولایت اهلبیت (ع) ایمان آوردند.
در حوزه امامشناسی نیز، سخنان امامهشتم (ع) از والاترین و دقیقترین بیانات تاریخ شیعه است. حضرت، امام معصوم را چنین معرفی کردند: «الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ، لَا یُدَانِیهِ أَحَدٌ، وَلَا یُعَادِلُهُ عَالِمٌ، وَلَا یُوجَدُ مِنْهُ بَدَلٌ». در نگاه ایشان، امام تنها راه هدایت است و واسطه فیض الهی در زمین؛ جایگاهی که عقلها در وصف آن، ناتوان میمانند. این سخنان، بعدها در زیارت جامعه کبیره بهگونهای جامعتر از زبان امامهادی (ع) تبیین شد و پایه معرفت شیعی را شکل داد.
حق دیگر امامرضا (ع) بر ایرانیان، ورود خاندان پیامبر اکرم (ص) به این سرزمین است. هجرت حضرت معصومه (س) به قم و احمدبنموسی شاهچراغ (ع) به شیراز، نهتنها حرکتی تاریخی، بلکه منشأ برکات علمی، فرهنگی و معنوی بیپایانی بود.
امروز هزاران امامزاده در ایران، ادامه همان نورند؛ هرکدام مأمنی برای دلهای شکسته و دستهای نیازمند؛ چنانکه اهل دل گفتهاند: «هر امامزاده کاری از دستش برمیآید»، و از همینرو ایران به تعبیر امامصادق (ع) «دارالایمان» شد.
پذیرش ولایتعهدی ازسوی امامرضا (ع)، از سر مصلحتجویی نبود، بلکه تدبیری الهی برای گشودن افقهای تازه بود. حضرت میدانستند که حضورشان در خراسان، زمینهساز نشر فرهنگ اهلبیت در شرق عالم است. همین حضور موجب شد ایران به مرکزی برای محبت، معرفت و انتظار تبدیل شود.
درکنار این میراث علمی، امامرضا (ع) درهای رحمت و زیارت را نیز بر روی مردم گشودند. زیارت ایشان معادل ۷۰ هزار حج قبولشده است و از امامجواد (ع) نقل شده است که خداوند لقب «رئوف» را به پدرشان بخشید؛ زیرا رأفت ایشان، جلوهای از صد بخش از رحمت الهی است. زائران حرم رضوی، نهفقط به زیارت ضریح، بلکه به دیدار خود حضرت میروند و از چشمه مهربانی ایشان سیراب میشوند.
علامهطباطبایی گفته است: «از دیوارهای حرم امامرضا (ع) مهربانی میبارد.» حقیقت همین است؛ حرم او مأمن دلهاست و هرکه دل شکستهاش را به آن ضریح بسپارد، با نوری تازه بازمیگردد.
امامرضا (ع)، امام علم و عقل و محبت است؛ امامی که با هجرت خود، ایران را پایتخت علم و زیارت کرد و برکت حضورش را تا همیشه در رگهای این سرزمین جاری ساخت. امروز نیز هر ایرانی، خواه عالم و خواه عامی، در اعماق دل خود نغمهای از مهر رضوی دارد؛ چراکه این خاک، به نفسهای رئوف او جان گرفته است.