مرضیه ترابی | شهرآرانیوز؛ مصلای مشهد، بنایی تاریخی که امروزه در امتداد پایینخیابان و پس از میدان اعدام (عدالت) در حاشیه خیابانی با نام «مصلی» قرار دارد، یکی از سازههای مشهور مشهد و مربوط به دوره صفوی است. مصلای مشهد در سال۱۰۸۷قمری (۱۰۵۵ خورشیدی) و در عهد شاهسلیمانصفوی ساخته شد.
بانی بنا، میرزاابوصالح رضوی، از اجله سادات رضوی مشهد است که از وی بنای مدرسه عملیه نواب در ابتدای بالاخیابان هم به یادگار مانده است. معمار بنا هم «حاجیشجاع بنای اصفهانی» است که میتوان اسم او را در ردیف مرمتگران حرمرضوی، بعد از زلزله سهمگین سال۱۰۸۴قمری، روی کتیبههای مسجد گوهرشاد مشاهده کرد.
احتمالا درباره مصلی و اتفاقاتی که در آن رخ داده است، مطالب زیادی را در این صفحه و نیز منابع دیگر خوانده یا شنیدهاید؛ مثلا اینکه مصلای مشهد، بیرون از دروازه پایینخیابان ساخته شد و جای مصلای بزرگ طرق را در مراسم بزرگ مذهبی، همچون عیدفطر و عیدقربان گرفت یا اینکه مصلی برای مدتها بارانداز کاروانهایی بود که دیروقت به دروازههای مشهد میرسیدند و ناچار بودند تا گشوده شدن دروازه شهر در جایی اتراق کنند یا اینکه این مکان قدیمی، در فصلهای گوناگون، شاهد برگزاری بازارها و بازارچههای مختلفی بود که در آنها به کاروانها -اعم از آنها که وارد مشهد میشدند و آنها که از مشهد بیرون میرفتند- اجناس گوناگون و بهویژه، میوه و مواد غذایی عرضه میشد و حتی گاه، نقش مرکز مبادلات تجاری را بیرون از دروازه پایینخیابان ایفا میکرد.
اما آنچه در این نوشتار میخواهیم دربارهاش صحبت کنیم، پرده از یک کاربری متفاوت برمیدارد؛ یک کاربری خاص که شاید تابهحال از آن چیزی نشنیده باشید. این کاربری ناشنیده، استفاده از فضای مصلی و باغ پشت آن برای اجرای آداب تشریفات در استقبال از مقامات کنسولی و دیپلماتهای خارجی است. میخواهیم درباره گزارشی صحبت کنیم که نشان میدهد شناخت ما از کاربری عرصه باغ مصلی و خودِ این بنای بزرگ تاریخی، چندان کامل نیست.
در یکی از روزهای گرم شهریورماه سال۱۲۷۲ خورشیدی و در سالهای پایانی عمر ناصرالدینشاه قاجار، «کلنل چارلز ادواردییت» بهعنوان کفیل کنسولگری انگلیس در مشهد، به حدود این شهر رسید و موقتا در رباط طرق اتراق کرد تا مقدمات ورودش به مشهد آماده شود. این مقدمات شامل تشریفات عریض و طویلی بود که برخی مطابق عرف و برخی دیگر از باب چاپلوسی مقامات برای کنسول انگلیس، طراحی و اجرا میشد.
مطابق رسم و رسوم، برنامه استقبال را برای ییت، در قالب یک نامه مفصل و رسمی فرستادند. او در متن سفرنامهاش که بعدها با نام «سفرنامه خراسان و سیستان» ترجمه و منتشر شد، سیاههای از مستقبلین و برنامهها و هدایا آورده که در نوع خود جالب است.
ییت مینویسد: «از طرف والی خراسان یک سرتیپ در لباس نظامی بهعنوان رئیس هیئت، یک یوزباشی (درجهدار) با لباس قزاقی با ۱۰قزاق، یک اسب مزین به جواهرات، یک اسب سواری مزین به جواهرات با زین انگلیسی برای سرکنسول، یک مستوفی، دو منشی، یک نایب میرآخور برای نگهداری اسبها، یک جلودار، دو یاور (سرگرد)، چهار خدمتکار سواره، چهار خدمتکار پیاده [برای استقبال آمده بودند]» و اینها بهجز افرادی بودند که از سوی دیگرمقامات ایالت، مانند «بیگلربیگی» و... در این استقبال شرکت میکردند.
علت ورود کلنلییت به مشهد از طرف دروازه پایینخیابان که رو به سوی افغانستان و مناطق شرقی داشت، این بود که وی از سمت هند به ایران سفر کرد. او مسیر قندهار تا هرات را پیمود و سپس با عبور از مسیر سرحدات شمال خراسان و مرز ایران و روسیه تزاری، خودش را به مشهد رساند.
پیداست ییت مأموریت داشت گزارشی درباره وضعیت مرزی ایران و روسیه و تحرکات و اقدامات روسها در این منطقه تهیه کند. احتمالا روسها نیز با همین هدف و بهصورت غیرمستقیم، تعدادی از قزاقها را در میان افراد استقبالکننده از وی قرار داده بودند تا به ییت درباره حضور قدرتمندانه روسیه تزاری در مشهد، هشدارهای لازم را بدهند.
او در تابستان از مسیر متصل به کوههای هزارمسجد عبور کرد که در این زمان، از وضعیت آبوهوایی و اقلیمی فوقالعادهای برخوردار است. چنانکه اشاره شد، ییت دعوتنامه مراسم استقبال را در طرق دریافت کرد و دانست که مراسم اصلی، در باغی بیرون از دروازه پایینخیابان برگزار میشود، باغی موسوم به «باغ مصلی» که متصل به بنایی تاریخی با همین نام است.
قرار بود مراسم در روز ۳۰شهریورماه برگزار شود و کنسول انگلیس و همراهانش، بعد از این مراسم، به محل کنسولگریشان در جنوب غربی مشهد -جایی در حدود ارگ حکومتی- بروند. این کنسولگری، بزرگترین و مجللترین کنسولگری انگلیس در ایران محسوب میشد.
کلنل ییت در خاطراتش مینویسد که طبق برنامه اعلامی از سوی مقامات ایرانی، در باغ مصلی لوازمی به این شرح برای استقبال فراهم شده بود: «چادر بزرگ مخصوص پذیرایی، چادر برای تعویض لباس، چادر برای تهیه چای، چهل عدد صندلی، میز بزرگ پذیرایی، سینیهای شیرینی، چای، قهوه و قلیان.»
پیداست که در آن زمان، مصلی فاقد مکانی مناسب برای پذیرایی بوده و اتاق یا عمارتی برای این کار نداشته است؛ البته بعدها هم چنین عمارتی با این کاربری در مصلی ساخته نشد و بههمین دلیل، از خیمههای بزرگ برای ایجاد فضای پذیرایی در مصلی استفاده کردند. قرار بود مراسم استقبال در مصلای مشهد، صبح روز پنجشنبه، ۲۱سپتامبر۱۸۹۳میلادی (۳۰شهریور۱۲۷۲ خورشیدی) برگزار شود و ییت باید بهموقع خودش را به این محل میرساند.
او مینویسد: «صبح روز بعد پس از پیمودن پنج میل به باغ مصلی در پشت دروازه شهر در محله پایینخیابان رسیدیم. ابتدا دفعهدار شاهزاده تیمور [دفعهدار: یکی از مناصب نظامی سطح پایین در هندوستان] و پنج سوار از اتباع کنسولگری پیش آمده و ما را به داخل باغ همراهی کردند. سپس تعدادی سوارهنظام ایرانی در لباس قزاقی و چند تن فراش در لباس مشکی ما را به داخل باغ هدایت نمودند... در مدخل باغ مصلی، آقای تامسون، معاون کنسول، خان بهادرملابخش وابسته کنسولگری و باقی کارکنان کنسولگری در انتظار ورود من به سر میبردند.
سرتیپ ایرانی مرا به داخل چادری هدایت کرد که در آن تعدادی از مأمورین هندی بریتانیا مقیم مشهد نیز جمع بودند. برای مدت زمان کوتاهی همه گرد هم نشستیم و به صحبت و نوشیدن چای و صرف شیرینی و کشیدن سیگار پرداختیم و سپس اسبهایمان را سوار شده و باز به طرف شهر راندیم.»
توقف ییت در مصلی و باغ آن، طولانی نبوده است. بهنظر میرسد که از این فضا بهعنوان فضای موقت استقبال از کنسول انگلیس استفاده کردهاند، چون در متون تاریخی، موارد کاربری مشابه برای مصلی و باغ آن کمتر به چشم میخورد؛ به دیگر سخن، فضای استقبال از ییت در مصلی، فضایی کاملا دمدستی و عبوری بود.
به نظر میرسد که در قدیم، چنین رویهای در استقبال از مقامات مختلف وجود داشته است و آن را نوعی احترام و تکریم میدانستهاند. در گزارشهای مربوط به سفر ناصرالدینشاه قاجار به مشهد نیز وجود چنین توقفگاههایی گزارش شده؛ توقفگاههایی که جنبه تشریفاتی داشته است، نه اقامتی. توقف در این مکانها، صرفا برای صرف چای و خوشامدگویی مقدماتی بود.