صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

گشتی دوستانه در یکی از محلات قدیمی مشهد که رو به نابودی است | پاییز در ته‌پل محله

  • کد خبر: ۳۷۲۴۹۴
  • ۲۲ آبان ۱۴۰۴ - ۱۴:۱۶
ته‌پل‌محله مشهد در محدوده باغ‌های نوغان کهن شکل گرفته است؛ فضایی میان محله نوغان و بالاخیابان. یعنی در کنار قدیمی‌ترین بافت تاریخی مشهد.

مریم احمدی | شهرآرانیوز؛ هر وقت نام ته‌پل‌محله را می‌شنیدم، جایی دور از شهر با زمین خاکی و تپه‌های کوتاه را تصور می‌کردم. حتی فکر می‌کردم املای آن هم «تپ‌المحله» باشد. در اولین روز آبان، برای دیدن واقعیت محله به قلب این بافت پا گذاشتیم.

اولین چیزی که توجهم را جلب کرد، تابلو ته‌پل‌محله (شارستان) بود. در نگاه اول به نظر می‌رسید شاهد نفس‌های آخر محله هستیم؛ دیوار‌های زردی که برای حریم‌سازی دور بنا‌های نیمه‌جان کشیده بودند، تاورکرین‌هایی که چهره قدیمی شهر را به سرعت تغییر می‌دهند و تک‌درخت‌هایی سرزده که عریان از پشت دیوار‌ها سرک می‌کشیدند. ساختمان‌های بلند حاشیه شارستان هم مزید بر علت بود.

اینجا سکوت حکم‌فرمایی عجیبی داشت، اما کوچه‌های تنگ و پیچ‌درپیچ محله ما را به سوی خود فرامی‌خواند. آنها مانند رگ‌های بدنی کهن‌سال بودند که به‌رغم فرسودگی و گرفتگی‌ها برای ماندن تلاش می‌کنند.

بوی خوش سبزی تفت‌داده و پیازداغ و عطر‌های زنده و تازه‌ای که راهشان را از درز پنجره اندک‌خانه‌های باقی‌مانده به بیرون باز کرده بودند، ما را به قدم‌زدن در آن کوچه‌ها دعوت می‌کرد تا بیننده و شنونده سرگذشت و هویت محله‌ای باشیم که دیرسال است و اکنون در حال نابودی. در این میانه، کمی هم پای صحبت مردمان این محله کهن نشستیم.

ما پاره‌آجر‌های جامانده از تخریب را لمس کردیم و باورمان شد آنجا فقط یک مکان جغرافیایی و یک نام روی نقشه نیست، گنجینه‌ای از خاطرات است؛ یک زیست‌بوم فرهنگی‌اجتماعی که با وجود ساخت‌وساز‌های جدید، زندگی در آن باضرب‌آهنگی خاص در آغوش تاریخ و معنویت جریان دارد.

ته‌پل‌محله در محدوده باغ‌های نوغان کهن

ته‌پل‌محله مشهد در محدوده باغ‌های نوغان کهن شکل گرفته است؛ فضایی میان محله نوغان و بالاخیابان. یعنی در کنار قدیمی‌ترین بافت تاریخی مشهد.

این محله امروز از شمال به خیابان بهجت (از چهارراه شهدا تا چهارراه زرینه)، از جنوب به خیابان طبرسی (از حرم مطهر تا خیابان شهیدکاشانی)، از شرق به خیابان شهیدکاشانی و از غرب به خیابان شیرازی (حدفاصل حرم مطهر تا چهارراه شهدا) محدود می‌شود و ما لحظاتی مسافر زمان بودیم و فارغ از دغدغه‌های روزمره، پی هویت گم‌شده‌ای می‌گشتیم که لابه‌لای فصل‌ها و سال‌ها غبار فراموشی گرفته است.

ما در پیچ‌وخم کوچه‌ها گم می‌شدیم، اما در هر گم‌شدن، تازه‌هایی دل‌نشین یافتیم. از انتهای یک گذر به کمرگاه کوچه‌ای دیگر می‌رسیدیم؛ کوچه‌هایی که در دل خود گذر‌های باریک آشتی‌کنان را جا داده بودند؛ کوچه مادرشاهی، کوچه ساسان، کوچه بهاءالتولیه و...

بسیاری از بنا‌های قدیمی این محله در گسترش شهر و تغییر و تحول محلات تخریب شده‌اند، اما هنوز تعدادی اندک پابرجا ایستاده‌اند؛ مثل خانه‌های تاریخی اکبرزاده، احمدیان و موسوی‌نژاد.

با اهالی حرف زدیم و آنها از شغل‌هایی گفتند که با گذر زمان به دست فراموشی سپرده شده است؛ خرکچی، چاه‌خو، آب‌حوضی، سقا، گلخن‌تاب، دلاک، دالون‌دار، لوش‌کش و.... از ممد آلو، حاجی کیک، محمود پهلوان، اسمال لخه و... یاد کردند و از سه قابله محله، سلطان‌خانم (والده حسین‌آقا)، بی‌بی‌اقدس و خانم‌کوچیک که می‌توان روایت‌ها درباره‌شان نوشت. از دو مکتب‌خانه و دو ملاباجی هم گفتند تا لبنیاتی شیخ‌جواد و سمساری شیخ‌هادی و از مغازه‌های پررونق میدانگاهی که همه‌شان سال‌هاست تخریب شده و از یاد‌ها رفته‌اند.

نام‌های ته‌پل‌محله در گذر زمان

بین قدیمی‌ها چندین نام برای این محله برده می‌شود که وجه تسمیه‌های مختلفی دارد. البته نام کنونی که بر تابلو‌ها نقش بسته، ته‌پل‌محله است؛ گرچه سند و متنی برای صحت این موضوع وجود ندارد و بیشتر باید زاییده ذهن اهالی باشد. درواقع، چون پلی در محدوده مسجد سنگی نوغان وجود داشته و معروف به سرِ پل بوده است، اسم انتهای آن محدوده را گذاشته‌اند: تهِ پُل.

برخی هم معتقدند نام دیگر این بافت کهن، «تُپُّل‌محله» است و برای این نام هم دلیل دارند؛ با جداشدن بخش‌هایی از ایران در عهد ناصری، هزار خانواده از مرو به ایران وارد می‌شوند که عمده‌شان در این محله سکونت می‌کنند.

همچنین آبادانی محله و سهولت دسترسی به حرم موجب افزایش ساکنان این محله شده بود. پس به‌دلیل تراکم جمعیت به آن «تُپّل‌محله» می‌گفتند.

«طبیب‌محله» هم نام دیگر اینجاست که به‌دلیل سکونت طبیبی به نام معزی و وجود محکمه دکتر شیخ و پس از آن دکتر موسی حجازی ملقب به طبیب اعظم به این نام معروف می‌شود.

دکتر موسی حجازی روزگاری نخستین‌پزشک قانونی و نخستین روان‌پزشک شهر بوده است.

همچنین از آنجا که در این محله طبال‌های شهری (اعلانچی‌های آن زمان که اخبار شهر را اعلام می‌کردند) ساکن بودند، به «طبال‌محله» هم معروف بوده است. به گفته اهالی، طبال‌ها در پشت‌بام یکی از حمام‌های محله (حمام کمیسری) در شبانه‌روز دو نوبت (طلوع و غروب آفتاب) طبل می‌زدند.

کارخانه فرشی که دیگر نیست

قدم به قدم و خشت و گل این محله قصه‌ها داشته است و ما باید از نقطه‌ای شروع می‌کردیم تا بتوانیم خاطرات را به‌درستی در یادمان جانمایی کنیم. مسیر انتخابی ما از جنوب به شمال محله بود. یعنی از بولوار رضوان به سمت خیابان بهجت پیش رفتیم و از کوچه رضوان ۱۱ وارد شدیم. بهترین مسیر برای دیدن ته‌پل‌محله همین مسیر است. چون چند بنای تاریخی در کنار بافت باقی‌مانده از محله در کنار هم قرار گرفته‌اند.

ابتدای این کوچه در سمت چپ، مجتمع بتنی عظیمی قرار دارد که بخش زیادی از نمای کوچه را گرفته است و به گفته اهالی تا پیش از سردرآوردنش، گنبد حرم به‌خوبی از خانه‌های مقابل این بنا دیده می‌شده است. مهم‌تر اینکه اینجا کارخانه فرش «عمواوغلی» معروف بوده است؛ پرآوازه‌ترین نام در قالی‌بافی معاصر ایران و به‌ویژه مشهد.

«عمواوغلی» لقب محمد کهنمویی، اهل روستای کهنمو بوده است که با اشتغال در حرفه نساجی، ابریشم‌بافی و تجارت به یکی از تولیدکنندگان صاحب‌نام تبدیل می‌شود.

او در سال۱۲۵۰ پس از مهاجرت به مشهد شهرت خود را از کهنمویی به عمواوغلی تغییر می‌دهد و جالب است بدانید به همت او روزگاری روبه‌روی مسجد کرد‌ها (مسجد حمزه کنونی واقع در ابتدای کوچه رضوان ۱۱) کارخانه‌ای با سقف‌های بلند و سازه‌ای بسیار محکم و زیبا بنا شده بود که از اواخر دوره قاجار تا اواسط دوره پهلوی شکوهمندترین قالی‌ها ازجمله قالی‌های ابریشم شاه‌عباسی موجود در گنجینه آستان قدس رضوی، قالی ۱۴۵ متری شیخ‌صفی در موزه ملت و قالی‌هایی در کاخ سعدآباد، نیاوران و موزه فرش ایران در تهران و قالی کوزه‌کنانی در آن بافته می‌شد.

محمدجواد عمواوغلی دو پسر به نام‌های عبدالمحمد و علیخان داشت که پس از فوت پدر در سال ۱۳۱۴ خورشیدی ادامه‌دهنده راهش شدند. از ویژگی‌های بارز فرش‌های آنان وزن اندک، لطیف‌بودن، استفاده از رنگ‌های طبیعی، بافت ریز قالی و تعداد گره فراوان با دو مدل فارسی‌باف و ترکی‌باف است.

شاهکار علیخان در رنگرزی، به‌دست‌آوردن رنگ سورمه‌ای با جلا و شفافیت بی‌نظیر بود. در این کارخانه پنجاه بافنده مشغول به کار بودند و همه امور ریسندگی، رنگرزی و بافندگی را انجام می‌دادند. دهه ۳۰، پس از فوت علیخان، کارخانه فروخته شده و تا مدت‌ها کاربری انبار داشته و اکنون کل بنا تخریب و سازه‌ای بتنی در حال ساخت است.

خانه تاریخی اکبرزاده؛ نیمه‌جان، اما پرابهت

دیگراثر تاریخی ارزشمند در این مسیر، خانه تاریخی «اکبرزاده» است؛ خانه‌ای در انتهای بهجت ۵ (کوچه معروف ساسان) که در اواخر دوره قاجار به سفارش عبدالجواد چارق‌دوز و توسط معمار معروف روسی ساخته شد. گره‌چینی نمای ورودی بسیار زیباست و در آن آجرمهری‌های دوره قاجاری به چشم می‌خورد. خانه دو حیاط (اصلی و میانی) دارد که در دیوار‌های صحن حیاط میانی و حتی هشتی خانه هم آجرمهری استفاده شده است.

این خانه بعد‌ها توسط کشتی‌گیر و باستانی‌کاری به نام غلام‌حسین اکبرزاده خریداری می‌شود. دهه ۷۰، هنگامی که هنوز خانواده اکبرزاده در این خانه می‌زیستند، یک آتش‌سوزی اتفاق می‌افتد و کمر بنا خم می‌شود. بسیاری از تزیینات خانه در همین زمان از بین می‌رود و آنها نیز خانه را برای همیشه ترک می‌کنند.

این خانه در سال ۱۳۸۳ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده و اکنون متعلق به ورثه مرحوم اکبرزاده است، اما وضعیت مطلوبی ندارد و تنها و خسته رها شده است. نه فروخته می‌شود و نه توانی برای بازسازی‌اش از سوی مالکان کنونی وجود دارد.

موسوی‌نژاد؛ از خانه‌های باشکوه قاجاری

خانه موسوی‌نژاد دیگرخانه تاریخی بافت ته‌پل‌محله است که این بنا هم متأسفانه حال‌وروز خوبی ندارد. با این همه، باید در توصیفش گفت که از خانه‌های قاجاری باشکوه با معماری دو جهت‌ساخت و متعلق به آیت‌ا... موسوی‌نژاد، مؤسس مدرسه علمیه موسوی‌نژاد، است که پس از فوت ایشان وقف طلبه‌های غیرایرانی مدرسه می‌شود؛ طلبه‌هایی که عمدتا پاکستانی و هندی هستند.

نام این خانه هم سال ۱۳۸۴ در فهرست آثار ملی ثبت شده است.

در هر دو جهت این بنا زیبایی نما مشهود است. یک طرف کتیبه «نصر من ا... و فتح قریب» قرار دارد و نحوه آجرچینی کتیبه هم «خفته‌راسته» است با خمیربندی مشکی و ترکیب عنصر تزیینی سنتوری با کاشیکاری معرق که نماد خراسان است و به آن زیبایی بی‌نظیری داده است.

سمت دیگر بنا هم کتیبه «بسم ا... الرحمن الرحیم» جا گرفته است. از تزیینات دیگر خانه چراغ‌دان است که چراغ داخل این فضا، هم موجب روشنایی حیاط بوده و هم اتاق را روشن نگه می‌داشته است.

رنگ و بویی برای جان‌بخشی محله

تخریب ته‌پل‌محله به‌عنوان بافتی در نزدیکی حرم مطهر و همراه با نوسازی از سال ۱۳۸۹ خورشیدی شروع شد. این تخریب گسترده با خاطرات دردناکی برای برخی اهالی همراه است. بماند که خاطرات و روایت‌های بسیاری از این محله زیر آوار مدفون شده است.

به نظر می‌رسد بار دیگر که به محله برویم، تعداد گم‌شدگان بیشتر هم خواهد شد. شاید اهالی مجاورت با حرم مطهر را به بلوک‌نشینی در آپارتمان‌ها و مجتمع‌های آن سوی شهر ترجیح دهند، اما در این مسیر مکان‌هایی را هم دیدیم که نبض شریانشان تندتر می‌زند و عطر خوش‌بودنشان ماندگار است.

خانه تاریخی احمدیان، یادگار دوره قاجار، با معماری متفاوت از خانه مردم عادی آن روزگار، به قدمت ۱۱۰ سال به سنتی‌سرا تبدیل شده است. این خانه در دهه ۳۰ توسط یکی از بنکداران پارچه به‌نام احمدیان‌حسینی خریداری و در سال ۱۳۸۴ ثبت ملی شد. تا حدود سال ۱۴۰۰ هم خانواده احمدیان در آن زندگی می‌کردند، اما اکنون به همت ورثه، سنتی‌سرای رنگارنگی است که هرروز مردم از پیر و جوان مشتاقانه به دیدارش می‌آیند و خاطرات خوشی برای خود رقم می‌زنند و به یکی از مکان‌های توقف و دورهمی در محله تبدیل شده است؛ همان چیزی که توسعه آن را از این محله و بسیاری از بافت‌های قدیمی مشهد گرفته و این بافت‌ها را به محدوده‌هایی بی‌روایت و فقط برای گذر و ردشدن تبدیل کرده است و دیگر جایی برای ماندن و توقف و استراحت و تماشا نیست.

هتل سنتی آب‌میرزا، بنای ماندگار دیگر در ته‌پل‌محله است. این عمارت قاجاری و کمی مدرن از سال ۱۴۰۲ با بازسازی، میزبان مهمانان ایرانی و خارجی است.

خورشید کم‌کم پشت بام‌های قدیمی محله پنهان می‌شود و سایه‌های بلند، قصه‌های دیگری برای فردا و فردا‌ها آماده می‌کنند؛ درحالی‌که هنوز پشت خرابه دیوار‌ها صدای خنده‌های کودکانه شنیده می‌شود و هنوز خشت‌های آوارشده برایمان حرف دارند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.