به گزارش شهرآرانیوز، تلاش نکنید! خیلی وقت است دیگر کسی در مترو و اتوبوس کتاب دستش نمیگیرد. حقیقت این است ما آنقدر سرگرم صفحهنمایشها شدهایم که حتی نفهمیدیم چهطور کتاب از زندگیهایمان فاصله گرفت. سالهاست کارشناسان هشدار میدهند و میگویند جامعهای که کتاب نمیخواند، بهتدریج قدرت تحلیلش را از دست میدهد، حوصلهاش برای فکرکردن کم و تصمیمگیریهایش سطحیتر میشود؛ البته برای ما خیلی هم این حرفها ناآشنا نیست و در گفتوگوهایمان در تاکسی و گوشهگوشه شهر، نمونههای این وضعیت را زیاد دیدهایم. حالا به بهانه فرارسیدن هفته کتاب و کتابخوانی، قرار است یکبار دیگر از مطالعه بگوییم؛ پدیدهای که میتواند دلیل تکامل شخصیتها باشد و البته باید از اساس در تعریف آن بازنگری کنیم.
براساس آماری که اخیراً وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرد، امروزه ۵۹ درصد از ایرانیان اصلاً کتاب غیردرسی نمیخوانند و همین موضوع باعث شده تا سرانه مطالعه در کشور به ۱۲.۵ دقیقه در شبانهروز برسد. البته این آمار، ناگفتههای مهمی دارد؛ بیگانگی حدود ۶۰ درصد از مردم ما با مطالعه یعنی حدود ۵۱ میلیون نفر از جمعیت کشور اصلاً در تغییر سرانه مطالعه نقشی ندارند و آن ۳۴ میلیون نفر باقیمانده هستند که بار کل کشور را به دوش میکشند.
خبر تلخی بود، نه؟ البته در محاصره این تلخکامیها باید بدانیم ۱۲.۵ دقیقه مطالعه برای ۸۵ میلیون نفر که درعمل فقط توسط ۳۴ میلیون ایرانی انجام میشود، یعنی هرکدام از این هموطنان فرهیخته و کتابخوانمان بهطور متوسط در هر روز بیش از ۳۱ دقیقه کتاب میخوانند؛ آماری که براساس گزارش رسمی پایگاه جهانی گذران وقت (www.timeuse.org) از سرانه بسیاری از کشورها از جمله انگلیس، فرانسه، ایتالیا، استرالیا و ژاپن بیشتر است.
البته منطق حکم میکند که در بحث مطالعه، خیلی هم روی آمار سرانه مطالعه حساب نکنیم. چرا؟ مظاهر بابایی، معاون کتاب و فرهنگ خانه کتاب ایران، در گفتوگو با شهرآرانیوز این موضوع را بیشتر توضیح داده و میگوید: من اول همینجا یک بحث را روشن کنم: واقعیت این است ما اصل موضوع را رها کردهایم و فقط به حواشی میپردازیم. یک عدد به نام «سرانه مطالعه» دستمان گرفتهایم و میخواهیم همهچیز را با همان بسنجیم. اینطور که نمیشود! وقتی میگوییم آمار خرید از نمایشگاه کتاب تهران هرسال بیشتر از پارسال است، میگویند آمار خرید کتاب ملاک نیست و مثلاً خیلیها کتاب را برای ژست و نمایش میخرند. وقتی میگوییم نرخ کاربری پلتفرمهای فروش و کرایه مجازی کتاب افزایش یافته است، باز میگویند کتاب مجازی در آمار محاسبه نمیشود. پس چکار کنیم؟ بگوییم مردم بیایند جلوی چشم شما کتاب بخوانند تا باور کنید؟
وی میافزاید: واقعیت این است که در عصر دیجیتال، بدیهی است مطالعه نباید منحصر در ورقزدن کتاب کاغذی بماند. وقتی نسل جدید ترجیح میدهد کتاب الکترونیک بخواند یا حتی نسخه صوتی بشنود، دیگر نمیشود محدود به کتاب کاغذی باشیم. حالا یک عده هم هستند که میگویند «نه! حسوحال ورقزدن کتاب کاغذی چیز دیگری است!» خب بله، من هم قبول دارم، اما این سلیقه ما دههپنجاهیها و دههشصتیهاست. باور کنیم نسل جدید سلیقهاش فرق میکند.
به گفته معاون کتاب و فرهنگ خانه کتاب ایران، اصل باید انتقال مطلب باشد و اگرهم کتب درسی براساس استاندارد جهانی پذیرفتهشده، از سازوکار محاسبه سرانه مطالعه حذف میشود، باید در سایر حوزهها نگاهی عامتر و رویکرد بخشندهتری داشته باشیم.
نیاز به گفتن نیست. ما هم قبول داریم که سالهاست کتاب از متن زندگیهایمان به حاشیه و حتی فراتر از آن رانده شده و دلایلش را نیز همه میدانیم؛ افزایش تصاعدی قیمت کتاب، سبک زندگی مدرن، گسترش شبکههای اجتماعی و مشکلات اقتصادی که شغلهایمان را دوشیفته و سهشیفته کرده است. با این حال، خوب است گره ابروهایمان از مشکلات موجود را با اخبار خوب باز کنیم.
حسین نوربخش، سرپرست نهاد کتابخانههای عمومی خراسان رضوی، در گفتوگو با شهرآرانیوز با اشاره به فعالیت ۲۳۹ کتابخانه در استان، از عضویت ۱۶۷ هزار نفر در این کارخانههای بینش و فرهنگ خبر داده و تأکید میکند که سرمایه فرهنگی کتابخانههای استان، بیش از سه میلیون و ۵۰۰ هزار جلد کتاب است.
علاوه بر این، حسین خسروی، معاون کتابخانههای سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی هم در گفتوگو با شهرآرانیوز از ۳۸ میلیون جلد کتاب مشتمل بر نسخ خطی، چاپ سنگی، تألیفات و منابع دیجیتال میگوید که هماکنون در گنجینه کتابخانه امامرضا(ع) وجود دارد و زمینهساز حفظ ارتباط بیش از ۳.۵ میلیون نفر عضو بهصورت ثابت و فعال از سراسر کشور با دنیای کتاب و کتابخوانی است.
حرفِ آخر اینکه اگر فقط اعداد رسمی را ببینیم، البته که سرانه مطالعه جامعه ما پایین به نظر میرسد، اما کافی است نیمنگاهی به نسل جدید و شیوههای نوین مطالعهشان بیندازیم. به نظر میرسد داستان به آن تلخی که همیشه گفتهشده، نیست و مطالعه هرگز آنطورکه فکر میکردیم، از زندگیهایمان دور نبوده است. شاید فقط شکلش تغییر کرده است! برای باورکردنش، کافی است نگاهی تازه بیندازیم.