به گزارش شهرآرانیوز، راههای زیادی برای معروف شدن در رسانههای اجتماعی وجود دارد، اما همه آنها به یک شکل ایجاد نمیشوند. شاید یک حساب کاربری متعلق به یک برند محبوب یا یک فرد مشهور باشد که تعداد دنبالکنندگان آنلاین او از پیش تضمین شده و نیازی به تلاش ندارد. شاید هم شهرت اینترنتی یک نفر به سختی به دست آمده باشد و نتیجهی تلاش برای جذب دنبالکننده در یک شبکه اجتماعی خاص بوده است، همانطور که امیلی ماریکو در سال ۲۰۲۱ در تیکتاک به موفقیت بزرگی دست یافت و با ویدیوهای بیصدای آشپزی کاسههای برنج ماهی سالمون و موارد مشابه، تعداد بینندگانی را که اکنون به دوازده میلیون نفر رسیده است را رقم زد.
شاید هم یک حساب کاربری به عنوان منبعی از تخصص قابل اعتماد در یک حوزه خاص، مانند آدام توز، مورخ اقتصادی، که بیش از دویست هزار دنبالکننده در ایکس دارد به شهرت دیجیتالی رسیده باشد. با این حال، در بسیاری از موارد، امروزه مخاطبان زیاد میتوانند از نظر اشتیاق انسانی معنای چندانی نداشته باشند. اکثر دنبالکنندگان ممکن است رباتها، دنبالکنندگان نفرتپراکن و پروفایلهای مرده باشند، همانطور که از تعامل کم در پستهای واقعی کاربر مشهود است. علاوه بر این، اکنون که رسانههای اجتماعی بیش از یک دهه بر فرهنگ مردم تسلط داشتهاند، بسیاری از حسابهای کاربری بزرگ متعلق به چهرههای دوران اولیهی بدنامی اینترنت هستند؛ و آنها بیشتر از اینکه پیشگام باشند، افراد صاحب نفوذ هستند.
جک آنتونوف، تهیهکنندهی موسیقی، که اوج خلاقیت خود را در دههی بیست زندگیاش تجربه کرد، بیش از نیم میلیون دنبالکننده در X دارد، در حالی که نوازندهی تحسینشده و نوظهور گروه Nourished by Time کمی بیش از سه هزار دنبالکننده دارد، اما شاید دوست داشتنیتر هم باشد. اعداد بزرگ دیگر دقیقاً همان معنایی را که قبلاً به عنوان نشانهای از ارتباط یا نفوذ داشتند، ندارند، زیرا رسانههای اجتماعی قدیمیتر، دستکاریشدهتر و توسط هوش مصنوعی خودکارتر شدهاند.
همانطور که اعتماد به تعداد زیاد دنبالکنندگان دشوارتر شده است، برعکس دنبالکنندگانی که به طرز آشکاری کم هستند به جایگاه خاصی دست یافتهاند. امیلی ساندبرگ، نویسنده، در شمارهی اخیر خبرنامهی پر سر و صدای خود یعنی Feed Me، از جولیا ویتاله، سردبیر جدید نشریهی Air Mail، به خاطر اینکه کاربر فعال رسانههای اجتماعی نیست، تمجید کرد.
ساندبرگ نوشت: «من به تعداد دنبالکنندگان زیر ۵۰۰ نفر او در اینستاگرام خصوصیاش احترام میگذارم.» در شمارهای از خبرنامه مد Blackbird Spyplane با عنوان «حالا اینطور پست میگذاری»، نویسنده آن یعنی جونا واینر، به طور مشابه از طراح لباس زبردست یعنی لوتا ولکووا، به خاطر پستهای بینظم و ترتیب در اینستاگرام و نترسیدن از اینکه عکسهایش یا یک منظره رودخانهای معمولی است یا فقط یک ردیف کمد فقط چند صد لایک یا دوازده نظر دریافت کنند، تمجید کرد. این موضوع زمانی برای حسابی با تقریباً نیم میلیون دنبالکننده شرمآور تلقی میشد.
واینر خلاصه میکند که «چه کسی اهمیت میدهد؟ نوعی جایگاه اجتماعی وجود دارد که از نادیده گرفتن نشانههای معمول موفقیت آنلاین ناشی میشود و حسادتی که از کسانی که میتوانند بدون فشار اجرا در رسانههای اجتماعی، حرفه خود را توسعه دهند، الهام میگیرد. ساندبرگ میگوید: «در زمانی که مردم دائماً برای جلب توجه، همه چیز را در مورد زندگی خود به صورت آنلاین منتشر میکنند، تقریباً کمی ناامید میشوید که کسی میتواند بدون انجام این کار موفق باشد.» در مقابل، قرار گرفتن بیش از حد در معرض دید دیگران، باعث شرمساری میشود. واینر، که یک حساب کاربری شخصی در اینستاگرام با حدود سیصد دنبالکننده دارد، میگوید: «اگر احساس میکنید نه تنها غرورتان، بلکه معیشتتان نیز به این پلتفرمها وابسته است، ممکن است یک ثبات مالی رشکبرانگیز را به همراه یک ثبات عاطفی رشکبرانگیز، به کسی که اصلاً از آنها استفاده نمیکند، القا کنید.
چه زمانی داشتن تعداد زیادی دنبالکننده جذابیت ذاتی خود را از دست داد؟ این یک پدیده پس از همهگیری کرونا محسوب میشود. در اوج کووید، تعداد دنبالکنندگان آنلاین افزایش یافت، زیرا افراد در سراسر کره زمین زمان بیشتری را صرف تماشای صفحه نمایش میکردند. تیکتاک، که به تازگی در ایالات متحده محبوب شده است، یک فید الگوریتمی توربوشارژ داشت که امکان به دست آوردن میلیونها دنبالکننده را به معنای واقعی کلمه یک شبه فراهم میکرد. اینستاگرام این استراتژی را با ریلز تکرار کرده و الهامبخش انبوهی از تولیدکنندگان محتوای جدید و موفق بوده است. اما با گذشت زمان، توجه مخاطبان به شدت کاهش یافته است. از آنجایی که کاربران بیشتر به توصیههای الگوریتمی تکیه کردهاند، به جای جستجوی عمدی حسابهای خاص، به جایی که فید شبکه اجتماعی آنها را میبرد، عادت کردهاند.
این بدان معناست که بهینهسازی محتوا برای سوءاستفاده از الگوریتم آسانتر است. گریس کلارک، رئیس بخش جامعه در یک شرکت بزرگ فناوری تجارت الکترونیک، میگوید: «جمعآوری مخاطب در واقع دیگر سخت یا کمیاب نیست و بازی دادن مخاطب هم آسان است.» در عین حال، کاربران به سمت پلتفرمهای انتشار دیجیتال شخصیتر، از یوتیوب گرفته تا پاترئون، جذب شدهاند، جایی که مخاطبان کوچک و فداکار میتوانند دور سازندگان مورد نظر خود جمع شوند. طبق تحلیلی که برای فایننشال تایمز انجام شده است، زمان کلی صرف شده در رسانههای اجتماعی سنتی در سال ۲۰۲۲ به اوج خود رسید و از آن زمان تاکنون کاهش یافته است. در همین حال، بزرگترین پلتفرمها عمدتاً توسط مصرفکنندگان منفعلی اشغال شدهاند که به اندازه کافی اهمیت نمیدهند کسانی را که دیگر به آنها علاقهای ندارند، آنفالو کنند. خودِ شما آخرین باری که دوستان فیسبوک خود را حذف کردید یا لیست دنبالکنندگان خود را در X ارزیابی کردید، کی بوده است؟
یکی از گردانندگان حساب شبکههای اجتماعی یک شرکت بزرگ معتقد است جذابیت ضد شهرت آنلاین، قانونی را یادآوری میکند که مدیران حرفهای رسانههای اجتماعی باید حسابهای شخصی نامرتب و بهینهسازی نشده داشته باشند. او میگوید: «داشتن عکسهای بد و محتوای بیکیفیت نوعی خودنمایی است.» شما میتوانید محتوای بینقص تولید کنید، اما این بدان معنا نیست که باید این کار را در ساعات غیرکاری خود انجام دهید. در واقع، عدم تلاش زیاد ممکن است به طور متناقضی شما را حرفهایتر و قابل اعتمادتر نشان دهد، زیرا درگیر کامل کردن پروفایل خود نیستید. حرفهای شدن خود رسانههای اجتماعی دلیل بزرگی است که چرا جمعآوری تعداد زیادی دنبالکننده اکنون میتواند نشانهای از بیسلیقه بودن به نظر برسد.
در حالی که رسانههای اجتماعی در اوایل دهه بیست میلادی بیشتر یک سرگرمی یا یک پروژه اشتیاق شخصی بودند، امروزه رابطه بین دنبالکننده و دنبالشونده به طرز بیحد و حصری کالایی شده است. حسابهای شخصی رسانههای اجتماعی اکنون به عنوان فضاهای تبلیغاتی برای پادکستها، خبرنامههای اشتراکی، صفحات Depop، طرحهای هرمی ارزهای دیجیتال و لینکهای ارجاع خرید عمل میکنند. «ساریم زمان» بنیانگذار استارتاپی که از فناوری برای تسهیل گردهماییهای آفلاین استفاده میکند، میگوید: «انگار همه چیز ناگهان تبدیل به تراکنش شده است.» او به عنوان مثال، به روندی در X اشاره کرد که در آن کاربران با به اشتراک گذاشتن اسکرینشاتهایی از شرطبندیهای خود در Polymarket، سایتی که امکان شرطبندی روی رویدادهای جهانی را فراهم میکند، به تحولات مربوط به اخبار فوری واکنش نشان میدهند.
این پستکنندگان اساساً «حساب و کتاب خود را میکنند» که معنی آن به زبان مالی یعنی روشی که یک سرمایهگذار ممکن است استارتاپی را که در آن سهام دارد تبلیغ کند، و سعی میکند دیگران را به خرید سهم خود از شرطبندی و در نتیجه افزایش سود بالقوه خود ترغیب کند. پرورش مخاطب به طور فزایندهای از تلاش برای کسب سود، جدانشدنی شده است.
به همه این دلایلی که گفته شد، ما آموزش دیدهایم که به حضور بیش از حد آنلاین بیاعتماد باشیم. ما ممکن است ترجیح دهیم که چهرههای مرجع ما بیشتر شبیه «آن کسی که دوستش داریم و بیشتر موقعها آفلاین است» رفتار کنند، چهرهای فرضی که در مقالهای در مجله نیویورک در سال ۲۰۲۲ به خاطر «رسانههای اجتماعی به شدت محدودش» ستایش شده است. به نظر میرسد حسابهای کاربری کم فالوور، به جای آنچه اینترنت میخواهد ببیند، توسط آنچه صاحبانشان میخواهند پست کنند هدایت میشوند. مثلاً مایک ساندی، طراح، پستهایی در مورد زیباییشناسی فناوریهای قدیمی در X به اشتراک میگذارد.
یا کالین تای، تصویرگر، آثار هنری چپگرایانه و عکسهای ساده بارسلونا را در اینستاگرام منتشر میکند. ارین تیلور، شاعر، داستانهایی از مطالعات، میمهای ادبی و نگاهی اجمالی به فرآیند خلاقیت خود در اینستاگرام منتشر میکند. ریحان انور، متخصص سلیقه اینترنتی، با دقت آنچه را که در مورد موسیقی، قهوه، فناوری و عطرها در ذهن دارد، در اینستاگرام به نمایش میگذارد. هیچ یک از این پروفایلها بیش از پنج هزار دنبالکننده ندارند. معمولاً به طرز اسفناکی ناخوشایند تلقی میشود که تعداد افراد بیشتری از شما دنبال شوند، اما انور این «نسبت» معکوس را در حساب خصوصی اینستاگرام خود دارد که دو به یک است.
او میگوید که مخاطبان آنلاین کمشمار را نشانهای از تمایل فرد به «معاشرت بیشتر در دنیای واقعی» میداند. شاید کمحرفی عمدی در اینستاگرام، به نوع دیگری از تلاش اشاره دارد یعنی تلاش برای فرار از جذابیت صفحه نمایش و ایجاد نفوذ در فضاهای فیزیکی. این روزها پایین نگه داشتن تعداد دنبالکنندگان، خود نوعی نظم و انضباط محسوب میشود.