صلاحی در اوج حوادث سیاسی سال ۸۸ با انتصاب محمود احمدینژاد راهی خراسان شد و در آبان سال ۹۱ با حکم مجدد احمدینژاد برکنار! این برکناری را به ائتلاف سیاسی او با قالیباف قبل از انتخابات دور دوم ریاستجمهوری احمدینژاد تعبیر کردند.
محدثه شوشتری | شهرآرانیوز؛ برخی او را با درجه خدمتش در سپاه، «سردار» صدا میزنند. آنهایی که در بسیج سازندگی و دوران فعالیتش در مناطق آزاد کشور با او کار کردند، مهندس خطابش میکنند. همرزمانش در جنگ، اما او را همان آقای فرمانده میشناسند. در محافل و جلسات رسمی، او را جناب دکتر میخوانند، اما خراسانیها محمود صلاحی را بهعنوان استاندار به یاد دارند.
استانداری که در اوج حوادث سیاسی سال ۸۸ با انتصاب محمود احمدینژاد راهی خراسان شد و در آبان سال ۹۱ با حکم مجدد احمدینژاد برکنار! این برکناری را به ائتلاف سیاسی او با قالیباف قبل از انتخابات دور دوم ریاستجمهوری احمدینژاد تعبیر کردند. هرچند او این ائتلاف را آن زمان رد کرد، بعدها با انتصابش بهعنوان معاون قالیباف در حوزه برنامهریزی توسعه شهری و امور شورای شهرداری تهران، این تعبیرها رنگوبوی واقعیتری گرفت.
محمود صلاحی متولد اردکان یزد است. از فرماندهان دوران جنگ بوده و مسئولیت سازمان بسیج سازندگی را برعهده داشته است. سال ۷۰ درجه سرداری را گرفته است. معاون تحقیق و بازرسی نیروی زمینی سپاه، مؤسس و مدیر مرکز امربهمعروف و نهیازمنکر بسیج کل کشور، در دولت احمدینژاد قائممقام وزیر تعاون، عضو هیئتمدیره صندوق تعاون و دبیر شورایعالی مناطق آزاد و ویژه بود و از سال ۸۸ بهعنوان استاندار خراسان رضوی همکاری خود را با دولت دهم ادامه داد. آخرین پست اجرایی او هم به ریاست سازمان فرهنگیهنری شهرداری تهران در دوره قالیباف برمیگردد.
در کارنامه سه سال و ۵۵ روزه سکانداری صلاحی بر خراسانرضوی، رویدادها و حوادث و حواشی مختلفی دیده میشود. رویدادها و تصمیمگیریهایی که شاید در آن زمان خیلی به آنها نقد جدی وارد نمیشد، اما بعدها برخی از این سیاستگذاریها و تصمیمها جنجالی شد و هنوز هم بعضی از این جنجالها به خط پایان نرسیده است. کلنگزنی و آغاز فروش سهام پروژه پدیده، توسعه مشهد و ساختوسازهای غیرمجاز در مرزهای نامعلوم حریم مشهد با طرقبه و شاندیز، معطلی سهساله تصویب طرح جامع و مجوزهایی که در کمیسیون ماده ۵ استانداری برای تغییر کاربری صادر شد، برخی از این سیاستگذاریهاست. البته درکنار نقدهایی که به او در دوران استانداری اش وارد میشود، از اقداماتی نظیر ایجاد ردیف بودجه زیارت، طرح خانواده پایدار، توسعه روستاها و گازکشی به آنها و اهمیت به مسائل اقتصادی استان، بهعنوان کارهای خوب صلاحی یاد میشود.
با او که حالا ۸ سال از رفتنش از خراسانرضوی میگذرد، درباره وقایع آن سالهای مشهد گفتگو کردهایم. اینکه آیا خیلی از مسائلی را که آن زمان گفته میشد پشت پرده خاصی دارد، حالا میشود واکاوی کرد و درباره آنها سخن گفت یا نه؟ اگر در آن زمان میگفتند در خیلی از عزل و نصبهای استان، مرحوم آیتا... واعظطبسی، تولیت آستان قدس رضوی، نقش داشتند یا در مدیریت استان و تصمیمگیریها در پشتپرده نقش داشتند، چقدر صحت دارد؟
بحث دیگر، همزمانی دوره استانداری صلاحی با شهرداری پژمان بود. حالا از مجوزهای آن دوره برای توسعه مشهد، ساختوسازها در بافت پیرامون حرم رضوی و طرحهای اجراشده در این بافت با نقدهای فراوان صحبت میشود، درصورتیکه در آن زمان، فراوانی حجم پروژههای مختلف در شهر، بیشتر تمجید میشد تا نقد.
آنچه در ادامه میخوانید، حاصل گفتوگوی ما با محمود صلاحی است که در آن، درکنار طرح مباحث مختلف، ناگفتههایی از مشهد سالهای ۸۸ تا ۹۱ هم وجود دارد.
آقای صلاحی! ابتدا بگویید شما را چه صدا کنیم؟ دکتر صلاحی، سردار صلاحی، به قول دوستانتان در بسیج سازندگی، آقای مهندس یا همانند همرزمهایتان در جنگ، آقای فرمانده؟ البته برای خراسان رضوی، سه سالواندی آقای استاندار بودید.
بالاخره مسئولیتها میآیند و میروند. الان من فقط محمود صلاحی هستم. (میخندد).
بحث را از همین دوره استانداریتان شروع کنیم. خودتان هم تصور میکردید که خیلی از مسائل درمورد مشهد، سالها بعد از رفتن شما از استانداری، سروصدا بهپا کند یا به تعبیری مسئله شود؟ مثل پدیده شاندیز که در زمان مسئولیت شما آغاز شد و حتی خودتان آن زمان از این پروژه حمایت کردید و از آن بهعنوان یک کار اقتصادی بزرگ یاد کردید، اما بعدها این پروژه دردسرساز شد. یا پروژه بهسازی اطراف حرم، ساختوسازها در ارتفاعات جنوب مشهد، طرح جامع شهر و... که بعدها بهنوعی به همه انتقاد شد. این مسائل به دوران مسئولیت شما هم برمیگردد. بهطور خاص اگر به عقب برمیگشتید، بهعنوان استاندار بازهم حامی سرمایهگذاری پدیده بودید یا از همان ابتدا جلوی آن را میگرفتید؟ حمایت اولیه شما، بعدها حاشیههای زیادی برایتان ایجاد کرد.
اصولا اگر بخواهیم هر نقطه کشور و هر استان پیشرفت کند، باید از سرمایهگذار حمایت کنیم. بحث حمایت از سرمایهدار نیست، بحث حمایت از سرمایهگذار است که سرمایهاش را زمین میگذارد تا اشتغال و رونقی در کسبوکارها ایجاد شود. طبیعی است که اگر اشتغال ایجاد شود، بیکاری کاهش مییابد و به همان نسبت آسیبهای اجتماعی هم کاهش مییابند. در این میان مسئول استان، استاندار و سایر مدیران باید مراقب باشند که سوءاستفاده و انحرافی در هر سرمایهگذاری صورت نگیرد. زمانی که من استاندار خراسان رضوی بودم و پروژه پدیده کلید خورد، این سرمایهگذاری هیچ مشکلی نداشت. دقت میکردیم که از سرمایهگذار حمایت کنیم، منتها مطابق قانون. حالا ممکن است هزار تا پروژه اجرا شود، اما در یک پروژه در حق سرمایهگذار، کوتاهی شود یا برعکس سرمایهگذار خطا کند. من سال ۹۱ از استانداری رفتم. سالهای بعد برای پدیده مشکل بهوجود آمد و من دیگر در مسئولیت استانداری خراسان نبودم که دقیق بدانم چه شد و چه کاری میشد انجام داد تا پدیده به اینجا نرسد. در حال حاضر نیز معتقدم باید از سرمایهگذاری که سرمایهاش را زمین میگذارد تا اشتغال و رونقی ایجاد شود، حمایت کرد. درواقع اولویت من دربین مسائل استانداری، اقتصاد بود. حالا ممکن است جایی اشکالاتی هم ایجاد شدهباشد. خود پدیده و سرمایهگذاریاش، آن موقع خوب بود، ولی باید در مسیر نظارت میشد تا به انحراف و اشکال نرسد.
در بحث توسعه مشهد بهسمت جنوب شهر نیز مسئله، مشابه پدیده بود. در زمان تصدی شما در استانداری خراسان رضوی، نگاهها و حساسیتها به این موضوع زیاد پررنگ نبود، اما بعدها و حتی هنوز هم یکی از مسائل مشهد، همین توسعه بهسمت جنوب مشهد و دستاندازی در ارتفاعات شهر است. جناب صلاحی! مجوزهای ساختوساز و تغییر کاربریها باید در کمیسیون ماده ۵ استانداری مجوز میگرفت. توضیح میدهید آن زمان مجوزها چگونه صادر میشد؟ آیا توصیهای از جانب محیطزیست یا کارشناسان شهری به کمیسیون ماده ۵ نمیشد که دست نگه دارند و این مجوزها را ندهند؟
ما برای توسعه هر شهر از اسناد بالادستیای که وزارت راهوشهرسازی و شورایعالی شهرسازی مصوب میکنند، تبعیت کردیم. در خراسان رضوی هم اگر هر طرح توسعهای تدوین میشود، باز هم باید شورایعالی شهرسازی در تهران تاییدش کند تا سند بالادستی برای توسعه شهرها داشته باشیم. حتی جمعیتپذیری هر شهر را هم شورایعالی معماری و شهرسازی مشخص میکند. نهایتا مانور شهرداری در طرحهای تفصیلی است، لذا توسعه مشهد در دوران استانداری من اگر به هر سمتی از شهر رفته، قطعا اسناد بالادستی را داشته است. کمیسیون ماده ۵ استانداری در زمان استانداری بنده هم بر مبنای همین اسناد بالادستی مجوزها را صادر کرده است. اینکه پشتپرده صدور مجوزها چیزی بوده است، صحت ندارد.
واقعا این کمیسیون ماده ۵ استانداری در ادواری، جعبه سیاه خیلی از تغییرکاربریها در مشهد بوده است. چطور این همه باغ در مشهد نابود شدند و جای آن، مال و مجتمع تجاری سبز شد یا ارتفاعات شهر، نابود شدند تا ساختوساز و برجسازی شود؟ واقعا تکتک پروژهها را شما بررسی کارشناسی میکردید تا مجوزی به ضرر مشهد صادر نشود؟
واقعا خیلی دقیق میخواندم. خیلی از طرحها را برگشت میدادم. حتی چندبار ایراد میگرفتم و برگشت میدادم و درنهایت تایید میشدند. به آقای حسینپور که آن موقع معاون فنی و عمران استانداری بودند، میگفتم که در کمیسیون ماده ۵ دقت کنند و مسیر قانونی برای مجوزها درست طی شود.
ولی جناب صلاحی! براساس آنچه امروز در مشهد میبینیم، مجوزهای کمیسیون ماده ۵ دفاعپذیر نیستند.
بالاخره در برههای، مجوزها داده میشود و اثر آن مجوز بعدها با ساخت برای آینده شهر بهجا میماند.
بالاخره نقد همهجا و در همه تصمیمگیریها و امور مسئولیتی و مدیریتی وجود دارد و ما نقدها را میپذیریم. واقعا کار اجرا با آنچه دیگران کنار گود مینشینند و تحلیل میکنند، خیلی فرق دارد. در اجرا بهناچار باید تصمیمهایی را گرفت. ضمن اینکه تاکید میکنم که کمیسیون ماده ۵ براساس قانون و اسناد بالادستی، مجوزها را صادر میکرد.
بله، کمربندی جنوبی مشهد از همان آخرین سال حضور شما در استانداری، آغاز شد با همین توجیه که اسناد بالادستی دارد، پس آقای صلاحی! شما توسعه مشهد را حداقل در همان بازه سهساله حضور خودتان در این شهر از سال ۸۸ تا ۹۱ اشتباهی نمیدانید یا اینکه گفته میشود شهرفروشی شده است و...؟
ببینید، این حرف شهرفروشی و... را برای تهران هم میزنند. اما واقعا در مواقعی، گریزی از برخی بلندمرتبهسازیها نیست. درمورد توسعه اشتباهی مشهد هم گفتم که ملاک ما براساس اسناد بالادستی بود.
بهطور خاص در بحث اطراف حرم، اقدامات انجامشده را چقدر در همان دوره دفاعپذیر میدانید؟ بالاخره خیلی از امور به استانداری نیز برمیگشت.
عملیات بهسازی اطراف حرم با کندی پیش میرفت، اما گرهی در آن زمان نداشت. زیرساختها خیلی در این بافت مشکل داشتند. هرروز برای انشعابات باید جایی کنده میشد، باز روز دیگر، دوباره نقطهای دیگر. ازطرفی اعتبارات برای این بافت محدود بودند. ساختوساز در این بافت حساسیتهای زیادی را میطلبد. خود گنبد حرم رضوی باید نگین باشد و سایه ساختوسازها نیز نباید بر آن بیفتد. اطراف حرم رضوی، منطقه دیگری از مشهد یا تهران نبود که بهراحتی بشود عملیات بهسازی را در این بافت جمعوجور کرد. زمینهای اطراف حرم گرانقیمت بودند. طبیعی است سرمایهگذاری که میآمد، میگفت طبقه و تراکم پایین که نمیصرفد، بنابراین یک جای کار بلندمرتبهسازی هم در نزدیک حرم صورت گرفت. ولی درمجموع باید نقد و نظرها را درمورد بهسازی بافت پیرامون حرم رضوی بپذیریم.
درمورد طرح جامع مشهد چطور؟ سه سال این طرح پشت درهای استانداری در زمان شما معطل ماند، اما برای بررسی و تصویب نهایی به شورایعالی شهرسازی ارسال نشد. بعد از گذشت ۸ سال از رفتنتان از استانداری، توضیح میدهید چه پشتپردهای درباره حریم مشهد و طرح جامع شهر بود؟
پشتپردهای نداشت؛ چون نظرها مختلف بود و هر دو طرف ادعا داشتند. برای خیلی از مناطق و اراضی، هم مشهدیها مدعی بودند و هم طرقبهایها. ما باید تکلیف را مشخص میکردیم. در همان بازه چند شهر جدید در استان تشکیل شدند که باید ساختار اداری آنها را شکل میدادیم. پروژه مسکن مهر بود. هدفمندی یارانهها کلید خورد. سهام عدالت بود و... همه اینها تقریبا در یک مقطع بودند و وقت و انرژی زیادی را از ما میگرفتند. برای همین طرحهایی نظیر طرح جامع که نیاز به جلسات متوالی و دقت نظر داشت، به زمانهای بعدی موکول میشد. درواقع تعمدی طرح جامع را به تاخیر نینداختم. واقعا بهدلیل گرفتاریهای متعدد و هم اختلافنظرهای مختلف درباره حریم مشهد با طرقبه و شاندیز بود.
درمورد تغییر ناگهانیتان از استانداری خراسان رضوی هم بحث دوستی با آقای قالیباف مطرح شد؛ اینکه دولت آقای احمدینژاد در پایان دور دوم ریاستجمهوری خود، کسانی را که با رقیب احتمالی همفکرانش پیوند و ائتلاف ایجاد میکردند، از پُستهای دولتی برکنار میکردند. شما را هم همینطور از استانداری خراسانرضوی بهدلیل ائتلاف با آقای قالیباف، در زمانی که نماینده عالی دولت احمدینژاد در خراسان بودید، برکنار کردند؟
خدا گواه است آن دورهای که آقای احمدینژاد به بنده افتخار خدمتگزاری در خراسانرضوی را داده بودند، هیئتدولت همه به من رای مثبت داده بودند و هیچ مخالفی برای انتصاب در استانداری خراسان رضوی نداشتم. هیچ ائتلافی هم با آقای قالیباف نداشتم. یک همایش برای بزرگداشت شهید ساجدیفر در مشهد برگزار شد که آن موقع از بنده نیز دعوت کردند. وقتی من به این همایش رفتم، آقای قالیباف درحال سخنرانی بودند. من به آن همایش دعوت شده بودم. آقای قالیباف هم بهعنوان سخنران دعوت بودند. بعد اینطور تعبیر کردند که ما در مشهد ائتلاف کردهایم.
برگردیم به بحث عملکردتان در دوره استانداری. شما در زمان تصدیتان در استانداری خراسان رضوی، خودتان را استاندار اقتصادی معرفی میکردید. از شعار که بگذریم، به نظر شما خراسان رضوی نیاز به استانداری سیاسی دارد که بتواند همه گروههای سیاسی را زیر یک پرچم جمع کند و تنشهای سیاسی استان را کم کند یا به استاندار اقتصادی نیاز دارد که اوضاع آشفته اقتصاد آن را سامان دهد؟ اگر پاسختان هر دوست، قطعا میدانید که یک چهره نمیتواند هم مدعی تخصص و تجربه و ایدهپردازی در اقتصاد باشد هم مدعی یک چهره سیاسی قدرتمند؟
معتقدم که استاندار خراسان باید جمیع جهات باشد. استاندار، مدیرعالی استان است. استاندار به تعبیری، رئیسجمهور استان است، لذا باید هم جنبههای اقتصادی را بلد باشد، هم امنیتی، انتظامی، سیاسی و مردمی. همه را باید بداند، اما اینکه کدام را در اولویت بگذارد، قطعا اقتصاد مهم است. هم در آن دوره من اولویتم اقتصاد بود و به نظرم هم همین الان، خراسان و کل کشور به اولویت اقتصادی نیاز دارد.
شما بهعنوان یک استاندار اصولگرا جزو چهرههایی بودید که رابطه خوبی با امامجمعه مشهد داشتید. آیا شما مشورتهای خاصی از ایشان برای سکانداری خراسان رضوی میگرفتید؟ یا به تعبیری ایشان هم در تصمیمگیریهای بزرگ برای مشهد، به شما توصیه و تاکیدی میکردند؟
رویکرد من علی بصیره و کل کارهایم بر مدار وحدت بود. من همانطور که با تولیت فقید آستان قدس رضوی هماهنگ بودم، با امامجمعه مشهد هم هماهنگ بودم. با دیگر علما و بزرگان شهر و حوزه علمیه و صاحبنظران نیز تلاش کردم هماهنگ باشم.
اینکه گاهی گفته میشود در تصمیمگیریهای استانداری، دخالتهایی وجود دارد آیا در زمان استانداری شما هم مصداق داشت؟ اینطور تعبیر میشود که به استاندار در استانی مثل خراسان، از این طرف و آنطرف، نکاتی تحمیل یا به شکل قانون نانوشته گفته میشود و بر تصمیمگیریها اثر میگذارد. آیا دوره شما نمونههایی از عزلونصبها، لغو سخنرانیها و مراسمی که درظاهر استانداری اجرا کرده، اما براساس دستور خاصی بوده، دارد. در دوره شما این نمونهها که حالا اسمش را میتوانیم دخالت یا نقش داشتن چقدر مصداق داشت؟
در زمان استانداری بنده که مرحوم آیتا... واعظطبسی تولیت آستان قدس رضوی بودند، هیچ دخالت یا توصیهای درباره عزل ونصبها و تصمیمگیریهای من نکردند. امامجمعه محترم مشهد نیز دخالتی نکردند؛ البته ما از توصیهها، ارشادها و تاکیدهای ایشان استفاده میکردیم، ضمن اینکه ما همیشه حول وحدت هماهنگ بودیم. ازطرفی آقای احمدینژاد و دولت ایشان آن زمان اختیار تام به من در استانداری داده بودند و اینطور نبود که برای اقدامی در مشهد و خراسان اختیاری نداشته باشم.
تاکید میکنم که من با علمای مشهد هماهنگ بودم. به خاطر دارم اختلافی بر سر پاک شدن نقاشیدیواریهای فردوسی در مشهد رخ داد. دیدم شهرداری در روزنامه خودش علیه آستان قدس مینویسد و باز دوستان آستان قدس در روزنامه خودشان، علیه شهرداری. خلاصه از دو روزنامه شهرآرا و قدس، آتش این اختلاف به جاهای دیگر نیز داشت کشیده میشد. شخصا رفتم به نزد آیتا... واعظطبسی. دکتر علوی هم در آن جلسه بودند. آقای طبسی فرمودند که شما را حکم قرار میدهم و اختیار خودم را در این زمینه به شما میدهم. من همان روز بلافاصله در دفتر خودم جلسهای گذاشتم و گفتم آقای دکتر علوی بهعنوان نماینده آقای طبسی و آقای مهندس پژمان بیایند. در آن جلسه، خواستم هر دو بزرگوار از تلفن همراهشان به سردبیرهای خود در روزنامههایشان زنگ بزنند و بگویند از فردا دیگر یک کلمه علیه همدیگر ننویسند. همانجا آقای مهندس پژمان به آقای فیاضی زنگ زدند و آقای علوی به مدیران روزنامه قدس و این اختلاف همانجا تمام شد.
مسائل مشهد و خراسان رضوی را هنوز هم دنبال میکنید؟ اگر دنبال کردهاید، به دوره استانداری خودتان در دوره احمدینژاد در خراسان رضوی، نمره بهتری میدهید یا دوره استاندارهای منتخب دولت روحانی، بر خراسان رضوی؟
مشهد برای هر ایرانی ارزشمند است و بهدلیل علاقه و اهمیتی که برایشان دارد، اخبارش را همیشه دنبال میکنند. من حتی وقتی آقای رشیدیان استاندار خراسان رضوی شدند، رفتم و به ایشان تبریک گفتم و تجربیات خودم از استانداری را در اختیارشان گذاشتم. در حال حاضر که آقای رزمحسینی استاندار خراسان رضوی هستند، زمان انتصاب ایشان نیز رفتم و تبریک گفتم و هم نکاتی را در باب انتقال تجربه از دوره استانداریام گفتم. همه اینها بهدلیل اهمیت مشهد و خراسان است. بهدلیل اینکه از ۱۴ معصوم فقط یک معصوم در کشور ماست و بارگاهش در مشهد واقع شده است، بیشترین زائر خارجی و داخلی را دارد. استانی پهناور است بهدلیل مرزهای مشترک با کشورهای همسایه، استانی با بیش از ۶ میلیون جمعیت که آن را از سایر استانهای کشور متمایز میکند، استانی که سبک ادبیات دارد، فردوسی و توس را دارد، تاریخ و قدمت دیرینهای دارد و چهرههای ماندگاری که هر استاندار باید علاوهبر شمه سیاسی، این پایگاه ادب و تاریخ و فرهنگ و سیاست را دریابد.