داستان مصور کودک | من و دوست عزیزم، کتاب

تا حالا به این فکر کردین اگه کتابا نبودن دنیا چه شکلی بود و ما چطور زندگی می‌کردیم؟ فکر کردن به دنیای بدون کتاب واقعا سخته. چرا؟ خب معلومه. اگه کتاب‌ها نبودن، علم و دانش و سواد، و پیشرفت و این همه امکانات و فناوری هم نبود.

درست مثل اینه که معلمی نباشه؛ خب وقتی معلم نباشه چطور بچه‌ها باسواد بشن و برن پایه بالاتر؟ اگه کتاب نباشه، رشد فکری هم وجود نداره‌. پس باید خدا رو شکر کنیم که در دنیایی زندگی می‌کنیم که کتاب‌ها هستن و سبب پیشرفت ما و جهان میشن.

کتاب فرقی نمی‌کنه از جنس کاغذی‌ باشه یا مجازی‌. مهم اینه که مناسب فکر و سن ما باشه. اون وقته که با مطالعه از لحظه‌های زندگی‌مون لذت می‌بریم.

سلام بچه‌ها اسم من نازنین‌زینب کاظمیانه و پایه سوم دبستان مدرسه نسیم ظهورم. من عاشق مطالعه کتاب‌های خوبم. یه چیز میگم و یه چیز می‌شنوین. نمی‌دونین که خوندن کتاب چقدر احساس آرامش‌بخشی داره.

سرانجام بعد از مدت‌ها صبر و تلاش من هم کتابخونه‌دار شدم. درسته که کتابخونه‌ام کوچیکه اما برام اندازه دنیا ارزش داره.

از پول توجیبی‌ها میشه چشم‌پوشی کرد و ‌جای اون همه خوراکی‌‌ و هله‌وهوله به فکر غذای خوش‌مزه روح بود. وقتی درسا و تکالیف مدرسه‌ام تموم میشه، تازه میرم سراغ خوندن کتابای جدیدی که تمومشون نکردم.

کتاب از نگاه من بهترین گزینه برای هدیه دادنه. من معمولا به دوستان و عزیزانم در مناسبتای خاص کتاب کادو میدم.

کتابای خوب رو باید به هم معرفی کنیم چه به بچه‌های هم‌سن‌وسال خودمون توی فامیل، چه به دیگران که دوستای مدرسه‌مونن. 

یکی از نشونه‌های عزیز بودن چیزا و آدما برای ما‌، توجه کردن به اوناست. من همیشه کتابا و کتابخونه‌ام رو گردگیری می‌کنم. کتابا از تمیزی و توجه خوششون میاد.