به گزارش شهرآرانیوز، آفتاب بیرمق ۲۳ آذر ۱۳۵۷ در میانه آسمان بود که روز سیاه مشهد در بیمارستان امامرضا(ع) رقم خورد. راهروهایی که گوششان به صدای گامهای پزشکان، پرستاران و حرکت چرخ تختهای بیمارستانی آشنا بود، ناگهان پر از هیاهوی فریاد شدند. صدای گلوله در راهروهای بیمارستان پیچید، هراس به دل همراهان افتاد، بیماران روی تختها جا ماندند و کادر درمان میان وظیفه و وحشت مردد شدند. بخش اطفال بیمارستان امامرضا(ع)، جایی که همیشه امنترین نقطه شهر بود، به میدان جنگی شبیه شد که در آن، مزدوران رژیم طاغوت وحشیانه یورش آورده بودند و مردم مسلمان مشهد، مظلومانه بر زمین میافتادند. امروز ۲۳ آذر است؛ سالروز حمله عوامل رژیم پهلوی به بیمارستان امامرضا(ع)، روز شکستن حرمت جان و گلولهباران پناهگاهی که آخرین سنگر انسانیت است.
در نگاه کلی، خیلی واضح است که حمله به یک بیمارستان و بهخصوص بخش اطفال آن میتواند خشم عمومی را تا نقطه انفجار تحریک کند. با این حال، اینکه چرا چنین جنایتی رقم خورد و عوامل ساواک با چه روحیه و انگیزهای توانستند چنین خطقرمزی را زیرپا بگذارند، موضوعی است که برای واکاوی آن باید به سراغ شاهدان عینی حادثه برویم.
علیاصغر نعیمآبادی که از راویان نهضت مردم مشهد در انقلاب اسلامی است، در گفتوگو با شهرآرانیوز میگوید: برای واکاوی دلایلی که باعث شد این فاجعه انسانی رقم بخورد، باید به حدود یک ماه قبل رجوع کنیم؛ در واقع، هفتم و هشتم آبان ۱۳۵۷ که پزشکان و اساتید دانشگاه مشهد در محوطه بیمارستان شهناز اعتصاب غذا کردند. همین جرقه باعث شد تا مردم مشهد که از مظالم تاریخی رژیم طاغوت به ستوه آمده بودند، به اعتصابکنندگان بپیوندند. اندکی بعد، آقای خامنهای و شهید هاشمینژاد در جمع مردم حاضر شدند، برایشان سخنرانی کردند و از آن روز، بیمارستان شهناز به عرصه تقابل مردم و رژیم تبدیل شد.
وی میافزاید: تقریباً میتوانم بگویم که ماجرای بیمارستان شهناز رو به آرامش بود تا اینکه در آخرین تجمع مردم در محوطه بیمارستان که ۳۰ آبان برگزار شد، عوامل ساواک ناگهان حمله کردند، دوتن از اساتید دانشگاه را دستگیر کرده و با خود بردند. همین موضوع باعث شد آتش زیر خاکستر مشهدیها دوباره شعلهور شود. درهای بیمارستان را بستند، مردم با مطالبه آزادی دستگیرشدگان تحصن کردند و آنقدر فشار به فرماندهان ساواک آمد که ناچار شدند بعد از دو روز، دستگیرشدگان را آزاد کنند.
به گفته نعیمآبادی، اگرچه کل این فرایند حدود ۴۸ ساعت طول کشید، اما به نشانه صادقی پیش چشم مردم مشهد تبدیل شد که «مطالبه» اگر «فراگیر» باشد و مردم «یکصدا» فریاد بزنند، رژیم ناچار به عقبنشینی خواهد شد. علاوه بر این، بیمارستان شهناز قدیم هم به یکی از میدانهای راهبردی مبارزات سیاسی و نهضت مردمی بدل شد.
حقیقت بعضی رویدادها را نمیشود فقط در لابهلای ورقهای کتاب تاریخ جستوجو کرد. ناگفتههای چنین موضوعاتی را باید از زبان کسانی شنید که چشم و گوش بیواسطه ماجرا بودهاند. ناگفتههای دکتر حسین فتاحیمعصوم، روایت روزی است که خشونت افسارگسیخته سلطنتطلبان، بیمارستان امامرضا(ع) را به صحنه کودککشی بدل کرد.
وی در گفتوگو با شهرآرانیوز میگوید: اگرچه بیمارستان امامرضا(ع) از همان ابتدا یکی از میدانهای اصلی نهضت مردم مشهد بود، اما تقریباً از نیمه آذرماه ۱۳۵۷، شرایط به شکل افسارگسیختهای به خشونت کشیده شد. در پاسخ به حمله عوامل رژیم به مسجدجامع کرمان در ۱۵ آذرماه، پزشکان مشهدی در یک اقدام صنفی و خودجوش تصمیم گرفتند دیگر بیماران ژاندارمری را ویزیت نکنند. همین موضوع، خشمی را در جمعیت عوامل وابسته به رژیم ایجاد کرد.
فتاحیمعصوم میافزاید: سلطنتطلبها فهمیدند ساواک و ژاندارمری، توان مقابله با موج مردم مشهد را ندارند. به همین دلیل دستبهکار شدند؛ عدهای چماقبهدست را اجیر کردند تا با شعار «جاوید شاه» به پزشکان و پرستاران حمله کنند. این درگیریها هم بهصورت پراکنده ادامه داشت تا اینکه ۲۲ آذر، چماقبهدستها خود را به بیمارستان ۶ بهمن سابق (۱۷ شهریور فعلی) رساندند، عکسهای امام(ره) را پاره کردند و با چوب و سنگ به جان نگهبانان افتادند. پاسخ پزشکان مشهدی هم یک اعتصاب غذا و تحصن ۷۲ساعته در محوطه بیمارستان امامرضا(ع) بود؛ حرکتی که بهسرعت توسط پزشکان بیمارستانهای دیگر و عموم مردم مشهد موردحمایت قرار گرفت.
به گفته این پزشک مشهدی، اینگونه شد که در نخستین روز از این تحصن ۷۲ساعته یعنی ۲۳ آذر ۱۳۵۷، حمله چماقبهدستهای رژیم طاغوت به تحصن پزشکان و پرستاران مشهدی در بیمارستان امامرضا(ع) به شهادت شهید «محمدعلی منفرد» کارگر بیمارستان و یک کودک شیرخواره انجامید تا خون مشهدیها را به جوش بیاورد.
اگرچه واقعه ۲۳ آذر ۱۳۵۷ در مشهد، یکی از تلخترین روزها در حافظه تاریخی شهر و نهضت اسلامی ملت ایران است، اما نباید از یاد برد که این جریان توانست انسجامی در ساختار اجتماعی مشهدیها ایجاد کند که کمتر از پنجاه روز بعد به ازاله کامل حکومت نظامی و نابودی ارکان رژیم طاغوت در شهر امامرضا(ع) منجر شد.
شاهدان روایت کردهاند وقتی خبر بین مردم پیچید که «چماقبهدستها به بیمارستان شهناز حمله کردهاند و دارند بچهها را میکشند»، سیل جمعیتی به سمت بیمارستان روانه شد که تا آن زمان مشاهده نشده بود. تا مدتها بعد هم نماز جماعت مردم مشهد در محوطه باغ بیمارستان امامرضا(ع) اقامه میشد، بازاریان مشهد مسئولیت پشتیبانی تحصنکنندگان را برعهده گرفته بودند و سخنرانیهای انقلابی و روشنگرانه، خون تازه در رگ نهضت اسلامی مردم میدمید.
«چرا ۲۳ آذر مهم است؟» حالا پاسخ این پرسش را میدانیم. ۲۳ آذر ۱۳۵۷ روز ایستادگی خونین مردم مشهد است. هر قطره خون ریختهشده در آن روز، ترس را از دلها شست و جای آن همبستگی و اراده نشاند. از آن روز، مشهد دیگر سکوت نکرد. شهر امامرضا(ع) یکصدا فریاد شد و قدم به قدم، مسیر سقوط ارکان رژیم را طی کرد. به عبارت دیگر، امروز نه بازخوانی یک فاجعه بلکه پاسداشت لحظهای است که اراده مردم بر خشونت و چماق غلبه کرد و تاریخ شهر و حتی کشور را برای همیشه تغییر داد.