صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

به بهانه ثبت جهانی «هنر آینه‌کاری در معماری ایران» (قسمت اول) | آینه در آینه تاریخ

  • کد خبر: ۳۷۹۷۸۶
  • ۲۷ آذر ۱۴۰۴ - ۱۵:۳۹
آینه یا آیینه، همان وسیله‌ای که هر‌روز از آن استفاده می‌کنیم، به‌قدری در فرهنگ ما جا باز کرده است که می‌شود برایش فصلی جداگانه در ادبیات هم در نظر گرفت.
هادی دقیق
خبرنگار هادی دقیق

به گزارش شهرآرانیوز؛ انسان‌ها در زندگی روزمره‌شان از ابزار استفاده می‌کنند. برخی از این ابزار‌ها برای زندگی ضروری‌اند، برخی کمکی‌اند و بعضی‌ها هم جنبه تجملی دارند. شاید کمی غیرمعمول باشد، ولی برخی ابزار‌ها در هر سه دسته می‌گنجند؛ یعنی اگر نباشند، جایی کارمان لنگ می‌ماند، جایی کارراه‌اندازند و جایی دیگر هم اسباب تزیین هستند.

شکل رفتار ما با این ابزار‌ها بخشی از فرهنگمان را می‌سازد؛ فرهنگی که نسل‌به‌نسل گشته و پروار شده تا به امروز رسیده است. شاید تصور نکنیم که از دل برخی از این ابزار‌ها چه اطلاعات فرهنگی عجیب‌غریبی می‌شود درآورد، اما پژوهشگران بی‌شماری این اطلاعات فرهنگی را می‌بینند و ثبت و تحلیل می‌کنند.

یکی از این ابزار‌ها که هر روز از آن استفاده می‌کنیم، اما خیلی در عمق فرهنگش غرق نمی‌شویم و معمولا کارمان را که راه انداخت، از کنارش رد می‌شویم، آینه است. تاریخ آینه قطعا خیلی دور و دراز است. یعنی می‌شود قدری با اطمینان گفت از روزی که بشر چشم باز کرده، به دیدن تصویر خودش مشتاق بوده و حتی برای تماشای نقش خودش بر آب، کنجکاو. در نتیجه، اولین تصویری که انسان از خودش دیده، در آب زلال آینه‌سان بوده است.

بعد‌ها و با گذر زمان، بشر برای دیدن خودش به چیزی بیشتر از نگاه‌کردن به آب زلال راکد نیاز پیدا کرد. در عصر آهن که انسان استفاده از آهن و نرم‌کردن دل سنگش را یاد گرفت، از صیقل‌دادن آن به‌عنوان شیوه‌ای برای ابزارسازی استفاده کرد. معلوم نیست در این بین، کی و چگونه، یک نفر آن‌قدر آهن را صیقل داده تا تصویر خودش در آن افتاده است. به قول فردوسی و به نقل از «شاهنامه»: «به‌ساعت از آن آهن تیره‌رنگ/ یکی آینه ساخت روشن چو زنگ». رواج آینه‌های آهنی تا زمانی که بشر با شیشه آشنا شد، خیلی به انسان کمک کرد.

آینه و فرهنگ

وقتی از تاریخ آینه حرف می‌زنیم، نمی‌شود فرهنگ‌سازی آینه را نادیده گرفت. آینه یا آیینه، همان وسیله‌ای که هر‌روز از آن استفاده می‌کنیم، به‌قدری در فرهنگ ما جا باز کرده است که می‌شود برایش فصلی جداگانه در ادبیات هم در نظر گرفت، هرچند کاربرد آن در سده‌های نخستین اسلامی اندک باشد. با وجود این، آینه در شعر شاعران بعدی آن‌قدر پرکاربرد می‌شود که شفیعی‌کدکنی کتابی دارد درباره بیدل دهلوی و سبک هندی، با نام «شاعر آینه‌ها».

شاهد از حافظ: «حُسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد/ این همه نقش در آیینه اوهام افتاد» یا «روزگاری است که دل چهره مقصود ندید/ ساقیا آن قدح آینه‌کردار بیار». به اینها اضافه کنیم داستان «آینه جام» را که پای ادبیات را به عرصه‌های دیگر فرهنگمان باز می‌کند. در کل، همه اینها برای آینه نمادی از دیدن خود است، البته نه خودبینی. 

در نتیجه آینه‌ها بازتاب تصویر ما هستند. به قول مولانا: «ای نسخه نامه الهی که تویی/ وی آینه جمال شاهی که تویی/ بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست/ در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی». یا به قول نظامی در «مخزن‌الاسرار» در بخش «داستان پادشاه ظالم با مرد راست‌گو»: «آینه، چون نقش تو بنمود راست/ خود شکن، آیینه شکستن خطاست».

برگردیم به تاریخ. آینه‌های شیشه‌ای از وقتی جیوه‌مالی شدند، تصویرشان هم واضح‌تر شد. این یعنی یک روی شیشه را با لایه‌ای از جیوه می‌پوشاندند تا آن روی شیشه تصویر مقابلش را بازتاب دهد. با همه اینها، تا همین مدت‌ها پیش، نه شیشه‌ها کیفیت خوبی داشتند و صاف بودند، نه جیوه‌ها آن‌قدر درست‌وحسابی که زودبه‌زود نریزند.

حتی پس از مدتی که سمی‌بودن جیوه مشخص شد، قلع هم به این ترکیب افزوده شد. در نتیجه، شکلی که از آینه‌های شیشه‌ای حتی در عکس‌های دوره قاجار می‌بینیم، با وضعیتی که آینه‌های امروز دارند، متفاوت است. این بدان معنی است که تا روزگار معاصر، هیچ‌کس خودش را این‌گونه که ما در آینه می‌بینیم، ندیده است، حتی آن پادشاهی که نیمی از دنیا را تسخیر کرده بود. با وجود این، تاریخ آینه‌های شیشه‌ای خیلی کوتاه است و بیشتر آن چیزی که سراغ داریم، آینه فلزی است.

آینه و تاریخ

رومن گیرشمن، باستان‌شناسی فرانسوی (درگذشته‌۱۹۷۹ میلادی/ ۱۳۵۸ خورشیدی) که متخصص تاریخ تمدن ایران بود و کاوش‌های فراوانی در ایران انجام داده است، از تپه سیلک کاشان شواهدی برای استفاده از آینه کشف کرده بود. مردم سیلک کاشان در هزاره چهارم پیش از میلاد از آینه‌های مسی گرد و محدب استفاده می‌کرده‌اند.

آینه‌های مسی دسته‌داری نیز در کاوش‌های دشت لوت به دست آمده که متعلق به هزاره سوم پیش از میلاد است. با آغاز عصر مفرغ یا برنز (حدود ۳ هزارو‌۵۰۰ تا‌۱۵۰۰ پیش از میلاد) آینه‌های مفرغی جایگزین آینه‌های مسی شدند. یافته‌های مربوط به املش یکی از این نمونه‌هاست. املش در استان گیلان، تمدنی قدیمی دارد که به همین نام مشهور است. 

این تمدن از هزاره اول و دوم پیش از میلاد آغاز شده است و حوزه غرب دریای خزر را در برمی‌گیرد و اشیای نفیسی تاکنون از آن کشف شده است. یکی از اشیای جذاب یافت‌شده از املش، آینه است. گزارش‌های املش حاکی از آن است که در سده‌های ۲ و ۳ میلادی و هم‌زمان با دوره ساسانی، آینه‌های برنزی کاربرد داشته‌اند که روکشی از نقره روی آن می‌افزوده‌اند.

هرچه در تاریخ جلوتر می‌آییم، تزیینات قاب، پایه یا دسته آینه‌ها بیشتر می‌شود. دامنه این تزیینات شگفت‌انگیز خیلی گسترده است، اما از آنجا که در زمینه هنر فلزکاری و تزیینات چوبی می‌گنجند، از شرح آن خودداری می‌کنیم. آینه‌های فلزی اگر در جای نمناک می‌ماندند، زنگ می‌زدند. در نتیجه، این آینه‌ها معمولا در آینه‌دان یا پوششی از نمد نگهداری می‌شدند. آینه زنگارگرفته را آینه‌گر باید دوباره جلا می‌داد. به کسانی که زنگ از آینه می‌زدودند، آینه‌افروز، آینه‌پیرا، آینه‌پرداز و... می‌گفتند.

تقریبا از اواخر دوره ساسانی، نوعی آینه شیشه‌ای هم به تاریخ دنیا اضافه شد که سازندگان آن، صنعتگرانی در منطقه لبنان کنونی بودند. این آینه‌ها ظاهرا به ایران هم آمده‌اند، اما همچنان آینه‌های فلزی پرکاربردتر بودند. در سده‌های نخست اسلامی، همدان، فارس، خراسان، سیستان و قومس (دامغان) در زمینه فلزکاری شهره بودند. در نتیجه می‌شود احتمال داد که آینه‌های فلزی هم در شهر‌های این مناطق ساخته می‌شده است.

در قرون وسطا، ونیز مرکز آینه‌سازی دنیا شد و ساخته‌هایش به ایران هم می‌رسید، اما، چون گران بود، غیر از استفاده در معماری، کاربرد عمومی چندانی نداشت. یکی از دلایلی هم که برخی پژوهشگران برای این موضوع آورده‌اند، خشکی محیط ایران است. ظاهرا خشکی هوای ایران باعث می‌شده قلع پشت آینه‌ها به‌مرور بریزد و از آنجا که ترمیم این آینه‌های وارداتی در تخصص آینه‌گر ایرانی نبوده، از دسترس عموم خارج می‌شده است.

ادامه دارد...

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.