آزیتا حسینزاده عطار | شهرآرانیوز؛ هنوز فکرش مشغول دیروز است، درگیر دختری که هنوز یک ماه بیشتر از آشناییشان نگذشته، بیدلیل گذاشت و رفت. کمی دقیقتر که میشود و گذشته را رصد میکند، آدمهای بسیاری به زندگیاش آمدند و رفتند که فقط دلیل انتخابش یک وجه از شخصیت آنها بوده است. خوب یادش هست چقدر آن ابتدا که ارتباطشان را شروع کردند، آمال و آرزو در سرش بافته بود. چقدر فکر میکرد رابطههایش تا آخر با همین فرمان پیش میرود.
همان اول همه را زن زندگی دیده بود و روز شماری میکرد که روز موعود برسد و پیشنهاد ازدواجش را مطرح کند. برای اغلب افراد پیش میآید به سمت افرادی جذب شوند که هیچ سنخیتی با آنها ندارند. شاید هر کسی از بیرون به این ارتباط نگاه کند، هیچ وجه مشترک ظاهری یا اخلاقی بین آنها نبیند، اما انگار یک نیروی نامرئی، بسیاری از ما را به سمت افرادی سوق میدهد که اصلا فرد مناسبی نیستند، اما ما در ابتدا برای انتخاب آنها بسیار مطمئنیم.
این پدیده، بسیار شایعتر از آن است که فکر میکنید و دلایل روانشناسی پیچیدهای دارد. در گفتوگو با دکتر رضا زیبایی، روانشناس بالینی و زوجدرمان به بررسی عمیق دلایل این پدیده و راهکارهایی برای تغییر الگوهای روابط خواهیم پرداخت.
جاذبه افراد اشتباه برای ما، یک پدیده پیچیده است که دلایل روانشناسی مختلفی دارد. با شناخت این دلایل و استفاده از راهکارهای مناسب، میتوان الگوهای روابط را تغییر داد و به سمت ارتباطات سالم و پایدار حرکت کرد.
۱. جبر حضور در گروههایی با افراد نامناسب
۲.فشار همسالان و اجبار شبیه آنها بودن
۳. قرار گرفتن در محیطهای ناسالم
گاهی زندگی عاطفیمان دائم مانند یک فیلم سینمایی تکرار میشود. شاید بازیگران آن تغییر کنند، اما فیلمنامه، دیالوگها و پایان غمانگیز آن ثابت خواهد ماند. هر بار که با خود عهد میبندیم این بار پایاننامه روابطتمان طور دیگری باشد، باز هم نمیشود.
بر اساس تحقیقات علوم اعصاب و روانشناسی شناختی، اگر هوشیار نباشیم، مصداقهای جذابیت آدمها برای ما توسط طرحوارهها یا همان تلههای زندگی دیکته میشود. این مسئله الگوی پیچیدهای است که مغزمان برای بقای عاطفی طراحی کرده است. اما راهکارهایی وجود دارد که تلههای ذهنی را شناخته و در پی اصلاح شرایط کنونیمان باشیم.
در کودکی دائم در این تلاش بوده تا پدر و مادرش را که همیشه از رفتارهای او ناراضی بودهاند، راضی نگه دارد. آنها باید برای او مظهر عشق و محبت باشند، اما نیستند. ولی در ناخودآگاه ذهنش، والدین عزیزترین افراد در زندگیاش هستند و در بزرگسالی هم افراد شبیه آنها برای او جذاب به نظر میرسند.
حتی اگر فضای خانه در کودکی سرشار از انتقاد، ناامنی، یا برخوردهای بد بوده باشد، مغز آن محیط را به نام خانه میشناسد. روبهرو شدن با فردی که ویژگیهای رفتاریاش با والدین آسیبرسان مشابهت دارد، سبب میشود ناخودآگاه چراغ سبز به او نشان دهید و جذب او شوید. شاید بهتر است به جای جذب آدمهای اشتباه بگوییم جذب آدمهای آشنایی میشوید که متأسفانه اشتباه هستند.
گاهی ناخودآگاه جذب فردی میشوید که شبیه پدر یا مادر مستبدتان هستند، با این امید که این بار بتوانید او را تغییر دهید و گرم و مهربانش کنید. با این تصور که فکر میکنید اگر بتوانید آن آدم اشتباه را درست کنید، بالاخره ثابت میکنید که دوستداشتنی هستید اما این نبردی است که از قبل باختش قطعی است. در ادامه چهار تیپ شخصیتی والدین را معرفی میکنیم و از شرایط روابط فرزندانشان در زمان انتخاب دوست میگوییم.
فرزندان این والدین: اغلب جذب افرادی میشوند که بسیار مهرباناند یا حتی خیلی مستبدند. شاید یک نوجوان پانزده ساله از منظر ظاهری فردی را مهربان تشخیص دهد درصورتی که فرد اصلا آن ویژگی را نداشته باشد و ظاهرسازی کند.
فرزندان این والدین: زمانی که فردی کوچکترین توجهی به آنها کند جذب او میشوند. مهم نیست این ویژگی واقعی باشد یا نه.
فرزندان این والدین: جذب کسانی میشوند که خیلی سختگیرند و جدی هستند. کسانی که اعتماد به نفس بالایی دارند. مدیرند و تدبیر میکنند و نگرانی ما از این است که این فرزند بر مبنای ناکامی تصمیم میگیرد و مبنای او برای انتخاب آگاهی نیست.
فرزندان این والدین: به دلیل احساس تنهایی در انتخاب دوست عجله میکنند. جذب کسی میشوند که آنها را کسی تحقیر، تهدید و بیارزش نمیکند و احترامشان را در ظاهر حفظ میکند. چون بر حسب ناکامی تنهایی احتمالش بسیار زیاد است که دچار تشخیص اشتباه شوند.
همان نگاه اول در خواستگاری طوری عاشق پسر شد که چشمانش را روی همه چیز بست. هر کسی میگفت چرا این قدر زود تصمیم گرفتی، میگفت همه معیارهای لازم برای ازدواج را دارد. در فکرش این میچرخید که هر کدام از دوستانم این پسر را به عنوان همسر من ببیند، میگوید چه خوشتیپ، پولدار و برازنده است و بقیه مسائل هم، اگر وجود داشته باشد، قابل حل است.
هر چه همه گفتند پیش مشاور برو و ببین این ظاهری که از این پسر میبینی با باطنش یکی است، در سرش فرو نمیرفت. همهچیز خیلی سرسری گذشت تا اینکه خود را در موقعیت انتخاب مردی دید که بر خلاف تصورش بود. آن مرد زیبا و مرفه و باوقار، در حقیقت تفننی مواد مصرف میکرد و رفیق باز بود و حرف دیگران را قبول نداشت و نمیگذاشت کسی با او مخالفت کند.
خیلی پیش میآید که افراد برحسب ظاهر تصمیم میگیرند. یک بخش از این ماجرا برای این است که نگاه واقعبینانه ندارند یعنی یا والدین به نگاه شناختی آنها ضربه زدهاند یا اینکه خودشان دنبال خودشناسی نبودهاند یا گرفتار طرحوارههای کودکیشان هستند. در صورتی که در رابطه عاطفی سه ضلع وجود دارد که هر سه لازم و ملزوم یکدیگرند و در هر رابطه هر سه بعد را باید مدنظر قرار دهیم.
تعهد
به او خیانت نکنیم
اشتیاق
شوق جنسی، چهره، اندام و گزینههای زیبایی شناختی را شامل میشود.
صمیمیت
چقدر با او حس خودمانی بودن داریم.
چه در ازدواج و چه در دوستی، ارتباط با فردی که بیشترین احساس صمیمیت و راحتی را با او دارید بسیار اهمیت دارد. اگر شما میتوانید در ارتباط خود واقعیتان باشید مشخص میکند که آن آدم شما را همین طور که هستید انتخاب کرده است. این اصلا اتفاق خوشایندی نیست که برای مورد پسند کسی قرار گرفتن، خودتان نباشید یا تغییراتی در خلق و خو و ظاهرتان داشته باشید. خواستن طرف مقابل همانگونه که هست، یعنی پذیرش و این بهترین مصداق برای انتخاب آدم درست در زندگی است.
آسیب دیگری که انتخاب آدمهای اشتباه برای شما دارد این است که ناچارید خود را مدام تغییر دهید و این مسئله احساس غم، سرخوردگی و شکست را در پی خواهد داشت. عمده کسانی که برای روابط به مشاوران مراجعه میکنند مشکلشان این است که دیگر خودشان نیستند و از خود واقعیشان فرسنگها فاصله گرفتهاند چون خواستهاند برای تحمیل خودشان به طرف مقابل به ساز رضایت او زندگی کنند.
فرد خودشیفته : دائم باید باب دل او رفتار کنید.
فرد مستبد : دائم باید تحت فرمان او باشید.
فرد پارانوئید : دائم به شما سوءظن دارد و برچسب میزند.
فرد سهلگیر : شما را رها میکند و گاهی تصور میکنید اصلا اهمیت ندارد که شما کجا هستید و چه میکنید.
رابطهای صحیح است که در آن احترام جاری است و اگر ناخودآگاه مسائلی شبیه بیاحترامی روی دهد، بلافاصله دو طرف شروع به ترمیم آن و تلاش به عذرخواهی میکنند.
گاهی وقتی میپرسیم که آیا طرف مقابل یا همسرت را آدم محترمی میشناسی، بلافاصله میگوید:« بله» یعنی آن طرف انسان درستی است.
گاهی پیش میآید که همان انسان محترم هم تغییر میکند و نامحترم میشود. مثلا زمانی که شما منزلت فرد را رعایت نکنید یا اینکه مهارت حفظ آن رابطه خوب را نداشته باشید. این مسئله سبب میشود که آن طرف نیز شما را ترک کند.
قابل درمان است وبخشی از این درمان به میزان پذیرش شخص برمیگردد.
افرادی که آسیبهای جزئی دیدهاند یا بر مبنای آگاهی و مطالعه متوجه میشوند که نیاز به کمک دارند راحتتر کمک میگیرند.
بهترین راه، مشورت گرفتن از مشاور حاذق است که با هر دو طرف صحبت میکند و از دو طرف تست میگیرد و برای هر دو طرف تمام مسائل رابطه را بازگو میکند و با آگاهی کامل به آنها مشورت میدهد.
نوشتن معیارها بسیار مهم است.
باید مصداقهای دقیقی داشته باشیم؛ مثلا ننوشته باشیم پول به اندازه کافی.
باید بنویسیم شغل درآمدزای خوبی به نسبت هزینههای الان داشته باشد یا مثلا جهیزیهاش کامل باشد.
وقتی با تصمیم به ازدواج وارد رابطهای میشویم معیارهایی که فرد برای یک عمر زندگی مشترک باید داشته باشد بیشترند، اما در بحثهای ابتدای دوستی معیارها متفاوت است و طرفین خیلی سخت نمیگیرند.
تحقیقات نشان داده است که در روند رشد، تکامل و تربیت فرزند بیشترین تأثیر را والدین دارند. پنج سال اول زندگی هر کودک، مهمترین سالهایی است که شکلگیری ساختار شخصیت او توسط مادر شکل میگیرد. رویکرد رفتارگرایانه اما میگوید این رفتارها تا انتهای عمر رخ میدهد.