صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

گفت‌وگو با هنرمند مجسمه‌ساز مهاجر: هر آجر گلشهر بخشی از هویت مهاجران است

  • کد خبر: ۳۸۲۸۸
  • ۲۰ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۴:۵۶
مهدی رضایی‌صدر سال‌ها است که در گلشهر زندگی می‌کند، او معتقد است که محله گلشهر به بخشی از هویت مهاجران تبدیل شده و هر آجر این محله خطی از هویت مهاجران است.
عطایی- هاشمی | شهرآرانیوز؛ مهدی رضایی‌صدر متولد ۱۳۷۰ و فرزند چهارم خانواده است، شغل پدرش آزاد است و مادرش خانه‌دار است. آن‌ها ۳۰ سال پیش و از ولایت غور افغانستان به ایران آمدند و سال‌ها است که در گلشهر زندگی می‌کنند.
 
او درباره خانواده‌اش می‌گوید: «به جز من، برادرانم نیز دستی در طراحی دارند. برادر بزرگم از دوره راهنمایی طراحی می‌کرد، بدون اینکه دوره یا کلاسی دیده باشد. کارهایش خوب بود و حرفی برای گفتن داشت. بزرگ‌تر که شد، به کلاس طراحی رفت تا کارهایش قوی‌تر شود. برادر کوچکم نیز می‌تواند طراحی کند و او هم کلاسی نرفته است و به دلیل علاقه‌اش به طراحی، گاهی اثری خلق می‌کند. پدر و مادرم هنرمند نیستند، ولی رگه‌هایی از ذات هنری در کار‌های روزانه‌شان دیده می‌شود.»
 
مهدی در ادامه می‌گوید که سال ۹۱ در رشته معماری قبول شد و تا ترم هفت ادامه دادم، بعد تصمیم گرفتم دانش تئوری خود را با ورود به بازار کار عملیاتی کنم. یک سال از دانشگاه مرخصی گرفتم و بعد دوره کارشناسی را به پایان رساندم.
 
 
 
او که نزدیک به ۱۰ سال است مجسمه‌سازی می‌کند به هنر‌های مفهومی و چیدمان علاقه‌مند است و تاکنون ۴ نمایشگاه چیدمان برگزار کرده است. او درباره مشکلاتی که با آن‌ها روبرو است می‌گوید: «از مهم‌ترین مشکلات هنرمندان مجسمه‌ساز، فضای کار آن‌هاست. هنرمند فضایی نیاز دارد تا آزادانه به ساخت مجسمه مشغول شود. علاوه بر این، ابزار و مواد اولیه نیز جاگیر هستند. مجسمه‌ساز باید بتواند گچ، چوب، سنگ و گل را در فضایی نگه دارد. هر لحظه ممکن است به ماده اولیه خاصی نیاز باشد و هنرمند تصمیم بگیرد اثرش را ترکیبی بسازد. درمجموع مجسمه‌ساز کارگاه شخصی نیاز دارد. موضوع بعدی، هزینه‌های زیاد این هنر است. یا باید حامی مالی داشته باشید یا خودتان هزینه‌ها را تأمین کنید. این هزینه‌ها بسیار زیاد است و از عهده بسیاری از مهاجران خارج است.»
 
او اولین هنرمند مهاجری است که نمایشگاه انفرادی حجم برگزار کرده است. نمایشگاه او در نگارخانه آرتین مشهد و در اواخر سال ۹۱ برگزار شد. بعد از آن ۲ نمایشگاه طراحی در سبزوار و در دانشگاه حکیم برپا کرد که از آن هم استقبال خوبی شد و ۲ سال قبل نیز نمایشگاه چیدمان برگزار کرد.

بعد از گذشت ۴۰ سال هنوز مهاجریم

این هنرمند مهاجر درباره گلشهر می‌گوید: «محله گلشهر به بخشی از هویت مهاجران تبدیل شده است و اینجا رنگ و بوی فرهنگ و سبک زندگی افغانستان را دارد. بعد از گذشت ۴۰ سال، ما هنوز اینجا مهاجریم. با اینکه خود من اینجا به دنیا آمده‌ام و بزرگ شده‌ام، در مدارس اینجا درس خوانده‌ام و لهجه و زبانم هیچ تفاوتی با ایرانی‌ها ندارد، ولی درونم احساس می‌کنم مهاجرم. همین حس درونی باعث می‌شود که ما مهاجران دوست داشته باشیم کنار یکدیگر باشیم. خاطراتی که در گلشهر شکل گرفته و فضایی که اینجا وجود دارد، بازتابی از هویت مهاجران است.»
 
او با اشاره به رنج و سختی مهاجران در گلشهر افزود: «بیشتر مهاجران کارگر هستند. از اول صبح تا شب کار می‌کنند و بعد از دادن خرجی خانه، با پول کمی که برایشان می‌ماند، چند آجر می‌خرند و به آجر‌های قبلی اضافه می‌کنند تا خانه‌ای بسازند. تک‌تک این آجر‌ها برای آن‌ها روح دارد و حاضر نیستند به هیچ قیمتی خانه را بفروشند و همین‌ها به گلشهر هویت می‌دهد.»
 

معماری گلشهر دلی‌ساز است

او درباره معماری گلشهر می‌گوید: «معماری اینجا دلی‌ساز است و اینجا نمی‌شود نمای خاصی زد. اوایل که جوان‌تر بودم، فکر می‌کردم چرا نما‌های خانه را تغییر نمی‌دهند یا مگر پول ندارند که نما را تغییر بدهند، ولی بعد متوجه شدم حق دارند. اینجا در بی‌نظمی نظم دارد و این یکی از تئوری‌های هنر و معماری است. سادگی در پیچیدگی و پیچیدگی در سادگی را می‌توانید به‌وفور در اینجا ببینید. هویت اصلی گلشهر در آشفتگی ساخت خانه یا متنوع بودن آن‌ها نیست، بلکه در وجدان تک‌تک آن‌هایی است که خانه را ساخته‌اند و روی یکدیگر هم تأثیر گذاشته‌اند.»
 
وی ادامه داد: «با رفتن هرکدام از ساکنان اینجا، هویت هم با آن‌ها می‌رود. خانه همسایه بخشی از خانه خود ماست و احساس شناخت به ما آرامش می‌دهد. تفاوت خانه‌های روستایی با شهری در این است که همسایگان از هم شناخت دارند و دیوار کشیدن را نیاز نمی‌دانند. گلشهر مثل روستا نیست، ولی مردم از هم شناخت دارند و نیاز نیست دیوار‌های بلند بکشند یا حفاظ بزنند.»
 
او درباره معماری مشهد و ایران می‌گوید: «مسئولان شهرسازی در دنیا با توجه به فضایی که هر محله دارد، نوع ساخت و فضای آن را مشخص می‌کنند. ممکن است کشور‌های بزرگ اروپایی یا آمریکایی برج‌های بزرگ تجاری و مسکونی داشته باشند، اما فضا‌های امن نیز دارند. ما مشهد را با حرم و فضای معنوی آن می‌شناسیم و باید فضای این محدوده را حفظ کرد. مرکز ثقل حرم مطهر گنبد و بارگاه آن است و باید در برابر دید عموم قرار گیرد، اما ساخت‌وساز‌هایی که در سال‌های گذشته در این محدوده انجام شده است، تنها جنبه تجاری و مالی دارد و مرکزیت را از حرم مطهر گرفته است. در اصل باید این بافت حفظ می‌شد. در تمام کشور‌های دنیا بافت‌های قدیمی را حفظ می‌کنند و اجازه تخریب نمی‌دهند، حتی حق اضافه کردن به بافت یا بازسازی را هم نمی‌دهند یا ممکن است اجازه دهند با معماری جدید آن را ترکیب کنند، ولی تخریب هرگز. کشور‌های بزرگ اروپایی که معماری قوی دارند، بافت مشخص دارند، ولی معماری در ایران سردرگم است و هویت ندارد.»
 
 
 
 
این مهاجر افغانستانی در رابطه با اینکه چرا مهاجران بیشتر در حاشیه شهر‌ها زندگی می‌کنند می‌گوید: «وقتی انسان‌ها از قید و بند رها باشند، کسانی را پیدا می‌کنند که به خودشان نزدیک باشند و کنار آن‌ها زندگی می‌کنند. همین سبک ساخت‌وساز را در هرجا تغییر می‌دهد و به همین دلیل محلات با یکدیگر تفاوت دارند. اگر قانون و چهارچوبی وجود داشته باشد، براساس همان ساخت‌وساز شکل می‌گیرد، ولی وقتی قانونی وجود نداشته باشد یا ضعیف عمل کند، ساخت‌وساز‌ها سلیقه‌ای و متفاوت می‌شود. اکنون سلیقه‌ها و فرهنگ بومی قبل از شهرنشینی، فضای یک محله حاشیه شهر را شکل می‌دهند.»
 
او درباره آینده معماری مشهد می‌گوید: «از لحاظ معماری آینده خوبی برای مشهد نمی‌بینم. اگر همین‌طور به ساخت‌وساز ادامه دهیم، هرج‌ومرج زیادی در مشهد خواهیم دید. این هرج‌ومرج به مردم سرایت می‌کند و در رفتار و کنش آن‌ها تأثیر می‌گذارد. بنا‌ها و تفاوت آن‌ها روی رفتار مردم اثر می‌گذارد و ممکن است آن‌ها را پرخاشگر یا ناآرام کند. اکنون معماری و نمای بیرون بسیاری از منازل در راستای رفاه صاحب‌خانه نیست و بیشتر قصد خودنمایی دارد. بخشی از آن به ناآگاهی مردم و کم‌کاری معماران مرتبط است. باید راهی را برای آگاهی‌بخشی به مردم پیدا کنیم. علاوه بر این، بخشی از آن به مسئولان دولتی برمی‌گردد که این راه را برای معماران هموار کنند و چهارچوب‌های مشخصی را برای ساخت‌وساز تدوین کنند. بخشی از آن هم به خود افراد برمی‌گردد. باید بدانند سلیقه شخصی آن‌ها می‌تواند روی دیگران تأثیر منفی به‌جای بگذارد. داخل خانه را می‌توان بر حسب سلیقه تغییر داد، اما نمای بیرون متعلق به همه شهروندان است و باید طوری ساخته شود که اثر مثبت روی دیگران بگذارد و نباید تنها به سلیقه خودمان رجوع کنیم. انجمن‌ها و گروه‌های معماری به‌تن‌هایی نمی‌توانند کاری کنند و به نهادی رسمی در این رابطه نیاز دارند تا اثرگذار باشند.»
 
 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.