صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نگاهی به مستند «جایی برای فرشته‌ها نیست» اثر سام کلانتری

  • کد خبر: ۳۸۵۲۴
  • ۲۲ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۳:۴۶
یکی از مستند‌های خوش‌ساخت ماه‌های اخیر که مورد توجه مخاطبان هم قرار گرفت، «جایی برای فرشته‌ها نیست» نام داشت که با محوریت تیم دختران هاکی اسکیت ایران ساخته شده بود. این مستند یک مستند ورزشی به شمار می‌رود که نیمه دومش این نام‌گذاری را کاملا تأیید خواهد کرد.
محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - شمایل کلی و سبک ساخت  مستند «جایی برای فرشته‌ها نیست» شباهت زیادی به مستند موفق «در جستجوی فریده» دارد. در این شکل از مستندسازی که ظاهرا در‌حال‌تبدیل‌شدن به گونه محبوب مستند در ایران است، خبری از نریشن، مصاحبه‌های مستقیم مستندساز با افراد و استفاده از آرشیو‌ها نیست؛ بلکه مستندساز گوشه‌ای از صحنه مستقر می‌شود و سعی می‌کند از دریچه لنز دوربین، وقایع را به مخاطب نشان دهد. اما جدای از سبک و شیوه مستندسازی، «جایی برای فرشته‌ها نیست» به وضوح یک مستند ورزشی به شمار می‌رود که نیمه دوم اثر این نام‌گذاری را کاملا تأیید خواهد کرد.
 
 
 

«جایی برای فرشته‌ها نیست» با یک افتتاحیه آرام و بدون موسیقی شروع می‌شود؛ به طوری که مخاطب از راه دور موضوع مستند را درمی‌یابد و می‌فهمد که قرار است وارد اردوی یک تیم خسته و بدون اعتماد‌به‌نفس شود. ادامه مسیر، اما به آشنایی با مربی خارجی تیم هاکی اسکیت ایران و تغییراتی مربوط می‌شود که حاصل تلاش‌های مثلث مربی، مدیر و روان‌شناس هستند. نبوغ و خلاقیت تأمل‌برانگیز و چشمگیر مستندساز به استفاده از همین ضلع سوم بازمی‌گردد؛ جایی که کارگردان «جایی برای فرشته‌ها نیست» به درستی تصمیم می‌گیرد آشنایی مخاطب با اعضای تیم و پرداخت شخصیت آن‌ها را از دریچه حضور در اتاق گفت‌وگوی روان‌شناس با تک‌تک این افراد تحقق بخشد. علاوه بر این، حضور یک تیم موسیقی و سرود که بناست سرودی انگیزشی و ملی را برای این تیم آماده کنند، زمینه‌ای را فراهم می‌کند تا هویت تیمی این گروه هم برای مخاطب پرداخته و ملموس شود؛ بنابراین ایده بکر و جالب توجه کلانتری در پرداخت دو وجه شخصیت فردی و تیمی افراد گروه، همین استفاده موازی از روان‌شناس و گروه موسیقی برای صیقل زدن این دو وجه است.
 

از سوی دیگر، نحوه اجرای این ایده‌های خوب و باکیفیت، به یکی از نقاط ضعف مستند تبدیل می‌شود؛ چرا که در بخش‌های متعددی رنگ و بوی نمایشی بودن به خودش می‌گیرد. صحبت‌های روان‌شناس تیم با اعضا، در حد مجموعه‌ای از شعار‌های زرد که در کتاب‌های انگیزشی یافت می‌شوند، به نظر می‌رسند و بیشتر از اینکه تحول شخصیت فردی و تیمی اعضا را منطقی جلوه دهند، به یک نوع تبلیغ درباره مسائلی از جنس خودباوری، اعتماد‌به‌نفس، بی‌توجهی به قضاوت‌های دیگران و. شباهت دارند.
 
 
 
 

از منظر مستندسازی، حضور سام کلانتری و دوربینش در صحنه‌های مختلف بیش از حد پررنگ است و جایگاه مستندساز را به رخ مخاطب می‌کشد. در واقع دخالت زیاد مستندساز و تلاشش برای اثرگذاری بر دریافت مخاطب از سوژه، میزان باورپذیری سوژه برای مخاطب را کاهش می‌دهد و اجازه نمی‌دهند که بیننده بتواند همراه با مستند به عمق کاراکتر‌ها سرک بکشد. کلوزآپ‌های پرتعداد «جایی برای فرشته‌ها نیست» بالأخص در چهره بازیکنان تیم، آن هم درست در زمانی که مشخص است آن‌ها تعمدا به حضور دوربین بی‌اعتنایی نشان می‌دهند، هم هویت تیمی آن‌ها را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و هم از شدت صمیمیت در اتمسفر صحنه‌ها می‌کاهد. به همین دلیل است که اتفاقا جذاب‌ترین و جاافتاده‌ترین برش‌های مستند همان بخش‌هایی هستند که به واسطه بالا بودن هیجان صحنه، افراد حضور دوربین را از یاد می‌برند و حواسشان به هیچ چیز جز همان موقعیت نیست. خوشبختانه هرقدر به سمت پایان‌بندی فیلم می‌رویم، به واسطه قرار گرفتن تیم در شرایط مسابقه، از میزان توجه به دوربین و تأثیر آن کم می‌شود و مستندساز می‌تواند به اثرگذاری خوبی دست یابد. بدین ترتیب، نیم ساعت پایانی «جایی برای فرشته‌ها نیست» به غایت مؤثر و کوبنده ظاهر می‌شود و می‌تواند طیف گسترده‌ای از مخاطبان را به شوق آورد.
 
 
حتما یکی از عوامل مؤثر در صلابت و جذابیت بخش پایانی «جایی برای فرشته‌ها نیست»، تسلط کلانتری بر مدیوم مستند و آگاهی فرمی او از نحوه پیش بردن روایت در این بخش است. با این حال، چیزی که در این بخش و حتی در کل مستند به چشم می‌آید و کمک شایانی به کیفیت آن می‌کند، حضور دو چهره کاربلد و درجه یک سینمای ایران در این پروژه است که مؤثر و مفید ظاهر شده‌اند.
 
 
«جایی برای فرشته‌ها نیست» در حالی در بخش پایانی اوج می‌گیرد که تأثیر دو عنصر تدوین و موسیقی لحظه به لحظه در آن پررنگ‌تر می‌شود. هایده صفی‌یاری که یکی از بهترین تدوینگران سینمای ایران است، با دقت و ظرافت تک‌تک نما‌ها را کنار هم چیده و به طور خاص در ترکیب صحنه‌های مسابقات با سایر تصاویر، تبحر خودش را به نمایش می‌گذارد. حبیب خزایی‌فر نیز، در جایگاه آهنگ‌ساز، به خوبی فضای عاطفی و ملی اثر را دریافته. او با تدارک موسیقی برانگیزاننده‌ای که با نزدیک شدن به مسابقات لحظه به لحظه حجیم‌تر می‌شود و انگار از ساحت فردی به ساحت تیمی گذر می‌کند، بار دیگر ارزش‌های خودش را نشان می‌دهد.

در روایت اما، ریتم نیمه اول مستند به شدت کُند است و حتی در برهه‌هایی ممکن است حوصله مخاطب را سرببرد. عملکرد گزینشی مستندساز در پرداختن به عمیق‌ترین لایه‌های شخصیتی برخی اعضای تیم و بی‌توجهی به برخی دیگر از آن‌ها که در ظاهر نکته سینمایی درخور ذکری در زندگی خود ندارند، از دیگر نقاط ضعف این اثر است که جنبه هویت تیمی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و باعث می‌شود که مخاطب، حتی تا لحظات پایانی هم، برخی از اعضای تیم را به چهره نشناسد. گویی فیلم‌ساز تعمدا تصمیم گرفته برخی اعضای تیم را به نماد‌ها یا ستون‌های اصلی آن تبدیل کند و دیگران را صرفا به عنوان سربازانی در کنار آن‌ها به تصویر بکشد.
 
 
 

روشن است که سام کلانتری در ساخت مستند «جایی برای فرشته‌ها نیست» نگاهی به حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی داشته‌است. اما خوشبختانه فیلم‌ساز حواس خود را جمع کرده تا به وادی فمینیسم و طرح موارد پرتکرار و شعاری گام نگذارد. «جایی برای فرشته‌ها نیست» با رویکردی مثبت و امیدوارانه که لازمه چنین اثری است، خیلی زود باب گله کردن را نیز می‌بندد و به جای اینکه وقت خود را صرف انتقاد از مسئولان کند، پویش و تکاپویی شورمندانه از سوی یک اقلیت دوست‌داشتنی و بااراده از جامعه ایرانی را در قالب سینمای مستند به مخاطب معرفی می‌کند.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.