«نخستین گاو» یکی از فیلمهای تحسینشده امسال است که از ارتباط نابهنجار انسان و طبیعت حرف میزند.
مهدی حسینی | شهرآرانیوز- پس از سال۲۰۰۰ و با اوج گرفتن جنبشهای فمینیستی، نسلهای جدیدی از مخاطبان نوجوان شکل گرفتند که میخواستند چهره جدیدی از زن را در سینما شاهد باشند. هالیوود هم مانند هر خط تولید تجاری دیگر بلافاصله به ذائقه مشتری تن داد. اول از همه دیزنی دست به کار شد و تقریبا همه انیمیشنها و فیلمهای کلاسیک خود را اینبار با محوریت زنان بهروزرسانی کرد. به این ترتیب گرتل در داستان «هانسل و گرتل» بهجای آنکه قربانی ساحره پیر باشد، به شکارچی و قاتل جادوگران تبدیل شد. در فیلم «ملفیسنت» شاهزاده سوار بر اسب نجاتدهنده «زیبایخفته» نبود، بلکه خود جادوگر او را برگرداند. نقطه اوج این داستان انیمیشن «یخزده» است که در آن عشق نجاتبخش نهایی، علاقه ٢خواهر به یکدیگر است و مردان قصه کلا در حاشیه هستند.
همین الگو در فیلمهای دیگر دیزنی همچون «شجاع»، «موآنا» و حتی «داستان اسباببازی۴» تکرار شد. در کنار اینها فیلمهای ابرقهرمانی همچون «زن شگفتانگیز»، «بیوه سیاه» و «کاپیتان مارول» راهی پرده نقرهای شدند. پدیدهای به نام «لوسی» پرفروش شد و فیوریوسا در «مکس دیوانه: جاده خشم» رسما بیانیه داد که مردان، جهان را به نابودی کشاندند و جهان آینده باید دست زنان باشد. فارغ از نقدهایی که به این نگاههای افراط و تفریطی وارد است، باید بگوییم حالا که همه کارگردانهای زن به زعم خود، دنبال گرفتن حق چندهزارسالهشان از مردان هستند و واقعا با افراط در این موضوع حال هر بینندهای را خراب کردهاند، کلی رایکارد بهعنوان یک کارگردان مستقل بر خلاف جریان رود شنا کرده و همین مضمون رابطه بین انسان و طبیعت در گذشته و حال را دستمایه فیلم جدید خود یعنی «نخستین گاو» قرار داده است.
کوتاه از داستان فیلم
اول فیلم این جمله بر صفحه تیره نقش میبندد: «پرنده برای بقا به آشیانه، عنکبوت به تار تنیدن و انسان به دوستی نیاز دارد.» عالیه شوکت همراه با سگش در حال گشتزنی در اطراف رودخانه اوریگون آمریکاست که چیزی روی زمین توجه سگش را جلب میکند. عالیه با کندن محل به ٢ اسکلت میرسد که کنار یکدیگر دراز کشیده اند. از اینجا داستان به ۳۰۰سال قبل و اوایل کشف قاره آمریکا برمیگردد و داستان دوستی آن ٢ اسکلت را میبینیم. کوکی بهعنوان آشپز، همراه گروهی از شکارچیان پوست است که بهطور اتفاقی و درحالیکه مشغول جمع کردن قارچ است، با مردی چینی به نام اوریون لی روبهرو میشود. اوریون در حال فرار از دست یک گروه روس است که میخواهند او را بکشند. کوکی او را مخفی میکند و به وی غذا و لباس میدهد. کوکی پس از رسیدن به فورت از گروه خود جدا میشود. این بار اوریون است که به او سرپناه و غذا میدهد. این نقطه آغاز همکاری آنهاست. کوکی آشپز قابلی است و اوریون ذاتا یک آدم بازاری است. وقتی ارباب فاکتور نخستین گاو را به منطقه وارد میکند تا از شیرش خامه درست کند، اوریون و کوکی به فکر کاسبی جدیدی میافتند و...
طعم مادرانه
«نخستین گاو» را اگرچه یک زن کارگردانی کرده است، ولی شما را به یک جهان کاملا مردانه میبرد؛ جهان شکارچیان پوست، اربابان و طبیعتی دستنخورده. همانطور که اوریون هم در مکالماتش با کوکی میگوید: «همه جاهای دیگه دستخوردهان. اینجا تازه ست. تاریخ هنوز به اینجا نرسیده و ایندفعه ما زود رسیدیم و میتونیم همهچیز رو بهصورت درست خودش انجام بدیم.»، اما انسانهایی که در قصه میبینیم با این جای تازه چه میکنند؟ شکارچیان پوست بیوقفه در حال شکار حیوانات و فرستادن پوست آنها به پاریس و لندن برای دوخت لباسهای پوستی هستند که مردان و زنان جوان با آن به هم پز میدهند. ارباب فاکتور برای آنکه اندکی از زندگی لندن را با خودش به اوریگون بیاورد، ٢گاو را از نژادی اصیل به منطقه میآورد که البته گاو نر در بین راه تلف میشود. درواقع همه آدمهای فیلم در حال سوءاستفاده از زمین و طبیعت هستند. این زمین است که تولیدکننده است و نعمتهایش را بیدریغ در اختیار نوع انسان قرار میدهد. درواقع در بین تمام کسانی که در فیلم میبینیم، تنها آن گاو و کوکی هستند که یکی تولیدکننده است و دیگری با هنر آشپزی خود، موهبتی را که از طبیعت گرفتهاست، به چیزی بهتر ارتقا میدهد که به قول یکی از مشتریانش شبیه طعم غذاهای مادر است و به قول ارباب فاکتور طعم لندن را میدهد.
نقد نظام سرمایهداری
کلی رایکارد در فیلم «نخستین گاو» نقدی هم بر نظام سرمایهداری و اصول اولیه شکلگیری کشور آمریکا دارد. همانطور که پیشتر گفتیم، همه شخصیتهای دیگر در فیلم مشغول غارت منابع طبیعی برای دستیابی به پول هستند، اما پول آنقدر غیراصیل است که همه آن مردان طماع وقتی با طعم شیرینیهای کوکی روبهرو میشوند، حاضرند پولی را که با هزاران زحمت به دست آوردهاند، به پایش قربانی کنند. رایکارد بهعنوان یک زن مدرن این نکته را به کل جامعه آمریکا گوشزد میکند که تا چه حد غرق در معادلات سرمایهای شدهاند و تا چه میزان از ارزشهای انسانی و لذتهای حقیقی فاصله گرفتهاند. حتی اوریون که از کوکی بازاریتر است، در انتهای فیلم یک لحظه وسوسه میشود که با پولها فرار کند، اما هنوز آنقدر انسانیت در وجودش مانده که پشت دوستی که جانش را نجات داده است، خالی نکند.
فیلم مخاطب صبور
نخستین گاو و بهطور کلی فیلمهای رایکارد مثل دیگر آثار هالیوودی با ریتم تند و داستانهای خارقالعادهای همچون جنگهای باشکوه، داستان سرقتهای پیچیده، حمله بیگانگان فضایی یا داستانهای عشق اساطیری میانهای ندارد. دوربین رایکارد در همه نماها ثابت است و هیچ حرکتی به عمق، تراولینگ، زوماین و زوماوت در بین نیست. ما از یک پنجره ثابت به هر صحنه نگاه میکنیم. چون طبیعت در فیلمهای رایکارد نقش محوری دارد و طبیعت تا به امروز پایدار مانده است، دوربین رایکارد هم بر این ایستایی تأکید میکند. گویی طبیعت و آن لوکیشن ماندنی است و این حیوانات و آدمهایی که وارد این کادر ثابت میشوند یا از آن خارج میشوند، میرا و گذرا هستند. چیزی که در نمای نخستین فیلم که حرکت کشتی را بر رودخانه نشان میدهد هم وجود دارد. آن رودخانه همان است که اوریون و کوکی ۳۰۰سال قبل برای نجات خود به آن زدند و حالا عالیه شوکت دارد به آرامی در کنار آن با سگش قدم میزند. «نخستین گاو» در موسیقی هم بسیار گزیدهکار عمل میکند و بیشتر از صداهای طبیعی برای ساخت فضای خود بهره میبرد. هیچ اتفاق خارقالعادهای رخ نمیدهد تا آنجا که یکی از منتقدان نوشته بود اگر «نخستین گاو» را فیلمی در زیرژانر سرقت تصور کنیم، این آرامترین سرقتی است که تاکنون در سینما به تصویر کشیده شده است.
همه روابط سر فرصت و به آرامی شکل میگیرند و صحنههای دلهرهانگیز هم بیشتر به این دلیل موفق هستند که ما نمیبینیم چه اتفاقی میافتد. چنانکه نمیفهمیم سرنوشت نهایی فیلم چیست. با وجود این، قصه دوستی ٢شخصیت اصلی در همان لحظهای که اوریون تصمیم میگیرد برای پول کوکی را ترک نکند، به پایان میرسد و یک وجد انسانی لذتبخش به مخاطب خود تزریق میکند. مخاطبی که صدالبته باید برای بهره بردن کامل از این لذت، صبور باشد و بداند با یک فیلم هالیوودی صرفا سرگرمکننده طرف نیست. «نخستین گاو» بیجهت در فهرست تمام منتقدان در صدر بهترین فیلمهای۲۰۲۰ قرار نگرفته است.
تریلر فیلم «نخستین گاو»
نخستین گاو
کارگردان: کلی رایکارد
محصول ۲۰۱۹
سینمای آمریکا
بازیگران: عالیه شوکت، جان ماگارو، کینگ لو، توبی جونز