صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

دغدغه امنیت

  • کد خبر: ۴۱۲۵
  • ۰۶ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۱:۵۹
سایه سنگین ناامنی بر خیابان‌های منطقه مردم را نگران کرده است

محمد کاملان
خبرنگار شهرآرا محله

مردمِ قاسم‌آباد این روزها جدای از همه دل‌مشغولی‌های اقتصادی خاصه افزایش اجاره‌بها و در نتیجه فکر پیدا کردن خانه‌ای برای سکونت، دغدغه مهم‌تری به نام امنیت دارند. چند ماهی هست که زورگیرها امنیت را در کوچه و خیابان شهروندانِ این بخش شهر کمرنگ کرده‌اند. از زن‌ها و بچه‌ها گرفته تا مردهای جوان و سن و سال‌دار این روزها پایشان را با استرس از در خانه بیرون می‌گذارند و حضورشان در فضاهای عمومی کم‌رنگ‌تر از قبل شده است. دلیلش هم ترس از زورگیرهاست. آن‌هایی هم که به ترسشان غلبه می‌کنند یا اینکه مجبور هستند پیاده طی طریق کنند،
همین که صدای موتور به گوششان می‌خورد یا آدمی را می‌بینند که مشکوک است و قیافه‌اش به خلافکارها می‌خورد و دارد به آن‌ها نزدیک می‌شود، قبض روح که می‌شوند بماند، خودشان را آماده می‌کنند تا موبایل و بقیه دار و ندارشان را بی‌حرف پس و پیش تقدیم زورگیر کنند چون امکان ندارد که از بین در و همسایه‌هایشان کسی قربانی زورگیرها و کیف‌قاپ‌ها و موبایل دزدها نشده باشد. زورگیرها در این چند ماه اخیر امنیت روانی را هم از شهروندان قاسم‌آباد گرفته‌اند و عجیب نیست خیلی‌ها در این اوضاع و احوال که آسایش و امنیت روانی از آن‌ها زوال آمده است، به جایی کوچ کنند که دست‌کم با خیال راحت و بدون استرس از خانه بیرون بیایند و مدام فکرشان درگیر زورگیرها نباشد. خلاصه اینکه قاسم‌آباد به اذعان اهالی‌اش امنیت ندارد و نیازمند نگاه ویژه‌تری در این زمینه است.

 

برخورد نزدیک با یک زورگیر!
بی‌اغراق نیست اگر بگوییم که در این مدت از هر 10نفر در قاسم‌آباد 3 یا 4 نفر یا خودشان طعمه زورگیرها بوده‌اند یا اینکه از نزدیک شاهد یک زورگیری و کیف‌قاپی و موبایل‌دزدی بوده‌اند. جالب اینجاست که این دزدی‌ها و زورگیری‌ها نه فقط در یک محدوده خاص بلکه در بسیاری از نقاط قاسم‌آباد در حال وقوع است. البته بیشتر دست روی مکان‌هایی می‌گذارند که راه در روی خوبی دارد. محمدرضا نیری‌زاده که هم خودش قربانی موبایل‌دزدها شده و هم از نزدیک شاهد این اتفاق بوده است، تعریف می‌کند: تقریباً یک‌ماه پیش بود درست سرچهارراه نادرشهر و در شلوغ‌ترین ساعت روز، اول از همه صدای جیغ و داد یک خانم را شنیدم و بعد هم دیدم که یک موتور مثل فشنگ خیابان را خلاف جهت طی کرد و رفت. چند دقیقه بیشتر نشد همان خانمی را که داد می‌زد و کمک می‌خواست را با لباسی خاکی و ابروی شکسته دیدم که در یکی از مغازه‌ها نشسته بود تا حالش جا بیاید. دقیق یک هفته پس از این واقعه، در همان چهارراه نادرشهر خودم قربانی شدم و گوشی موبایلم در کسری از ثانیه به سرقت رفت. این‌قدر سریع که تا 6-5 دقیقه مات و مبهوت مانده بودم که چه اتفاقی افتاده است؟
غیر از نیری‌زاده که با ما هم‌کلام می‌شود، کسبه‌های این محدوده هم بارها و بارها شاهد موبایل‌دزدی‌های متعدد بوده‌اند. دزدی‌هایی که همکار خودِ ما در شهرآرامحله چندی پیش یکی از قربانیان آن‌ها بود.


نقطه های کور
بعد از چهارراه نادرشهر سراغ حجاب و امامیه می‌رویم که در این چند ماه بیشترین خبری که از زورگیری و مخابره به دستمان رسید از همین محله‌ها بوده است. اولین سوژه‌مان برای مصاحبه پسر جوانی است که همان اول گفت‌وگو رد قمه زورگیرها را روی دستش نشانمان می‌دهد و خیلی خلاصه می‌گوید: در پیاده‌روی حاشیه بولوار حجاب داشتم راه می‌رفتم که یک موتوری از پشت سر صدا زد که فلانی تویی؟ من ایستادم که ببینم چه می‌گوید دیدم یک نفرشان قمه به دست به طرفم آمد و با همان ضربه‌ای به دستم زد و تلفن‌همراه را به زور گرفت و رفت. یکی از کسبه محله حجاب که علاقه‌ای به ذکر نامش ندارد، دستمان را می‌گیرد و یک ‌راست می‌برد سراغ نقطه‌ای کور و تاریک در محله که بلای جان اهالی شده است و خیلی‌ها دقیق همان‌جا اسیر دست زورگیرها شده‌اند. او تعریف می‌کند: ساعت 8شب همین‌جا پسر جوان مردم را خفت کردند. تا جایی که خورد کتکش زدند و بعد کیفش را دزدیدند و بردند. 2،3 روز بعدش هم با قمه دست یک نفر را زخمی کردند و فقط توانستند تلفن‌همراهش را بدزدند. به 110 هم که زنگ زدیم تقریباً 20،30 دقیقه بعد از حادثه رسید و فرمی پُر کردند و رفتند. دیروز هم دوباره در همین نقطه تاریک و کور کیف و تلفن‌همراه زنِ مردم را دزدیدند و رفتند. بنده خدا کاری هم از دستش برنمی‌آید.


قتل پسر 21 ساله
زورگیری‌ها و دزدی‌های اخیر در قاسم‌آباد از زمانی به دغدغه اصلی مردم تبدیل شد که طی یک دزدی یا بهتر بگوییم زورگیری، جوانی 21 ساله کشته شد. «امیر اسدی» جوان 21 ساله که از قضا تک پسر خانواده بود، درست یک ‌ماه قبل در داخل فضای سبز خطی در انتهای امامیه 81 مشهد مورد هجوم دزدان گوشی قاپ قرار گرفت. این پسر جوان که به همراه دوستش روی نیمکت پارک خطی نشسته بود در برابر تیغه قمه موتورسواران خشن مقاومت کرد ولی دزدان با ضربات قمه، شاهرگ گردنش را بریدند. آن‌طور که دوست امیر تعریف می‌کند زورگیرها ابتدا ضربه‌ای به شاهرگ گردن امیر وارد می‌کنند تا گوشی تلفنش را رها کند! اما او به مقاومت در برابر زورگیران خشن ادامه می‌دهد که در نهایت دزد بی‌رحم، دو ضربه دیگر به قفسه سینه و پشت وی می‌زند و امیر که خانه‌شان همان حوالی بوده، بیشتر از 30قدم نمی‌تواند، حرکت کند و بر اثر خونریزی توان حرکتش را از دست می‌دهد و همان‌جا روی زمین می‌افتد و تا اورژانس از راه می‌رسد، به علت خونریزی شدید جانش را از دست می‌دهد. البته چند روز بعد با ردزنی‌های گسترده پلیس باند موسوم به گربه‌های وحشی که عامل قتل امیر اسدی و یکی از باندهای زورگیر و عوامل نا امنی قاسم‌آباد بودند دستگیر شدند و امروز و فردا به سزای اعمالشان خواهند رسید.


ترسی که به اشتراک گذاشته می‌شود
دقیق پس از این ماجرا شهروندان شهرک غرب مشهد هرجا دور هم می‌نشینند از ناامنی گله‌ و روایت‌های موبایل‌قاپی را دورهمی مرور می‌کنند و یک‌جورهایی ترسشان را با هم به اشتراک می‌گذارند تا هم‌دردی پیدا کنند و استرس و اضطرابشان کمتر شود. حالا مدتی هست که موضوع بیشتر جلسات شورای اجتماعی تمامی محلات این منطقه از مشهد، ناامنی است و نماینده‌های مردم دورهم فقط به مرور راهکارها می‌پردازند، حرف‌های شهروندان را به گوش مسئولان می‌رسانند و فعلا تصمیمی عملی گرفته نشده است. اما نکته جالبی که از دل این جلسات بیرون می‌آید این است که همه این زورگیری‌‌ها یک ویژگی مشترک دارند و آن هم این که دقیق در جایی از محلات حجاب و امامیه و اندیشه اتفاق می‌افتند که نور مناسبی در پارک‌های خطی ایجاد نشده و از طرف دیگر درختان و بوته‌های شمشاد هرس نشده مکان دنجی برای مخفی شدن زورگیرها فراهم کرده‌ است.
کاظم درستکار در این باره بیان می‌کند: زورگیرها معمولاً جایی را انتخاب می‌کنند که نور درست و حسابی نداشته باشد. خیلی از پارک‌های قاسم‌آباد و همین پارک خطی‌هایی که در امامیه و اندیشه و حجاب درست کرده‌اند به همین مرض مبتلا هستند و امنیت مردم را به خطر می‌اندازند. جوانِ دسته‌ گل مردم را همین‌جا کشتند. این شمشادهای بلند، که زبانمان مو درآورد بس که به شهرداری گفتیم هرس کنند و نکردند و تیرچراغ برق‌هایی که نور درست و حسابی ندارند و درخت‌هایی که جلو همان نور پیزوری را هم گرفته‌اند، مکانی مناسب برای آقایان دزد فراهم کرده‌اند. نه فقط در حجاب که در امامیه و اندیشه و شاهد اوضاع همین‌طور است. این شهروند محله حجاب ادامه می‌دهد: این دیگر معادله چند مجهولی نیست که نشود حلش کرد. یک دودوتا چهارتای ساده است. وقتی در یک منطقه‌ای بیش از جاهای دیگر دارد زورگیری و دزدی اتفاق می‌افتد، حتماً شرایط برای این کار مهیاست. من نمی‌دانم چرا نهادهای متولی همین مسئله ساده را نمی‌فهمند.


چرا زورگیرها فقط برخی از محلات را انتخاب کرده‌اند؟
اما از نگاه مردم محله‌های حجاب و امامیه و اندیشه انتخاب این خیابان‌ها برای زورگیری و کیف‌قاپی و موبایل دزدی عامل مهم دیگری دارد. محمود جمال‌زاده به ما می‌گوید: بیشتر زورگیری‌ها در نقاط اتصال این 3 خیابان با بزرگراه میثاق رخ می‌دهد. چرا؟ چون راه فرار برایشان مهیاست. دزدها و زورگیرها به قدری زرنگ هستند که من مطمئنم چندین روز پشت سرهم منطقه را وجب به وجب گشته‌اند و مطمئن‌ترین و بی‌خطرترین خیابان‌ها را برای دزدی انتخاب کرده‌اند و می‌‌دانند که وقتی طعمه بخت برگشته را مورد سرقت و آزار و اذیت قرار دادند، از کدام کوچه و فرعی فرار کنند که دست هیچ‌کس حتی پلیس به آن‌ها نرسد. وگرنه همه مردم می‌دانند که خیابان‌های قاسم‌آباد به اصطلاح‌ غریب‌گز است. یعنی اگر جایی را بلد نباشی نمی‌توانی به راحتی از قاسم‌آباد خارج شوی. نه تنها جمال‌زاده که وقتی با بقیه اهالی محله حجاب هم صحبت می‌کنیم به همین موضوع اشاره می‌کنند. بسیاری از فرعی‌های خیابان حجاب که به بزرگراه میثاق راهی دارند، با همان میله‌های زرد رنگ معروف بسته شده‌اند که راه را برای خودروها و شاید موتوری‌ها بند بیاورند. حالا همین میله‌گذاری به راه فراری برای دزدها تبدیل شده است. اینکه چطور یک موتور با دو سرنشینِ دزد از بین میله‌ها عبور می‌کند را از زبان یک مالباخته و شاهد عینی بخوانید. رضایی برایمان تعریف می‌کند: نزدیک غروب بود که از ابتدای بولوار حجاب از سمت بزرگراه میثاق از تاکسی پیاده شدم و داشتم از پیاده‌رویی که شهرداری به پارک خطی تبدیلش کرده است به سمت خانه می‌رفتم. داشتم با موبایلم وَر می‌رفتم که یک‌ نفر ناگهان از پشت آمد و موبایلم را قاپید و تَرک موتوری نشست که حاشیه خیابان پارک بود و به سرعت دور شدند. یک همشهری دل‌سوز، که خدا خیرش بدهد، با ماشین دنبالشان کرد و او برایم تعریف کرد که موتورسوارها وارد یکی از کوچه‌های فرعیِ با میله بن‌بست، شده و بعد هم فرار کرده‌اند. انگار که این‌ها از قبل آمده و محله را خوب رصد کرده‌اند و می‌دانند که از کجا باید فرار کنند.محمدرضا انوری هم ماجرایی مشابه برایمان نقل می‌کند و می‌گوید: یادم هست یک روز در همین بولوار حجاب یک موتورسوار مثل فشنگ از کنار گوشم رد شد و از آن طرف هم ماشین پلیس آژیرکشان داشت دنبالش می‌کرد. موتورسوار انگار کوچه پس کوچه‌ها را بلد بود و همین که به خیابان حجاب رسید، چشم‌بسته وارد کوچه‌ای شد که شهرداری با میله انتهایش را بسته است و فقط راه باریکی در کنار آن وجود دارد که یک موتور یا دوچرخه به زور می‌توانند از آن عبور کنند. موتورسوار از همان راه باریک وارد بزرگراه شد و فرار کرد و پلیس‌ها نتوانستند دستگیرش کنند.وقتی همه این صحبت‌ها و روایت‌های شاهدان عینی را کنار هم می‌گذاریم، تنها یک فرضیه از دل آن بیرون می‌آید آن هم این است که زورگیرها و کیف‌قاپ‌ها با علم و اطلاع قبلی و جست‌وجو و گشت‌و‌گذارهای فراوان پا به قاسم‌آباد و برخی از محله‌های خاص آن گذاشته‌اند و خوب می‌دانند که کجا بهترین مکان برای تلکه کردن مردم، کشتن جوانِ بی‌گناه یک خانواده یا دزدیدن کیف و تلفن‌همراه زن و بچه مردم است. خلاصه اینکه احتمالاً پشت زورگیری‌های اخیر مکان‌یابی و جست‌وجوهای بسیار زیادی برای پیدا کردن جایی مناسب نهفته است.


امنیت روانیِ به خطر افتاده
اما دهان به دهان چرخیدن خبر زورگیری و موبایل‌دزدی و بعد از آن قتل امیر اسدی به دست یک دزد جانی و در حین یکی از همین زورگیری‌ها، اوضاع و احوال روانی بسیاری از مردمِ قاسم‌آباد را پریشان کرده است و حس ناامنی، که گاهی اوقات بخشی از آن هم حاصل القائات و پیاز داغ زیاد برخی از خبرهاست، یک‌جورهایی وجودشان را فراگرفته است. در همان محله‌هایی که بیشتر از جاهای دیگر زورگیری اتفاق افتاده، حضور مردم در خیابان به طرز محسوسی کمتر از قبل شده است و خیلی‌ها خودشان را در خانه حبس کرده‌‌اند و جز برای کار ضروری بیرون نمی‌آیند. البته فقط در ساعت‌های شلوغ! آن‌هایی که خبرها را دنبال می‌کنند و در فضای مجازی و حقیقی ماجرای زورگیری‌ها را شنیده‌اند، همین که غریبه مشکوکی می‌بینند همه وجودشان استرس می‌شود و آماده می‌شوند که تلفن‌همراهشان را بی‌حرف پس و پیش تقدیم زورگیر کنند؛ و خدا نکند که از پشت سر و صدای موتور بشنوند. بدون شک اولین چیزی که به ذهنشان می‌رسد این است که موتورسوارها دزد و زورگیر هستند و باید پا به فرار بگذارند یا خودشان را داخل مغازه‌ای بیندازند که خطر به صورت موقتی از او دور شود و قس علی هذا... همه این‌ها یعنی که در این چند ماه اخیر نه تنها امنیت برخی از کوچه و خیابان و پارک‌ها که امنیت روانی اهالی قاسم‌آباد هم خدشه‌دار شده است. مریم صاحبی از اهالی محله امامیه در گفت‌و‌گو با شهرآرامحله می‌گوید: از روزی که متوجه شدم پسر جوانی را اینجا به خاطر تلفن‌همراه کشته‌اند، دیگر پشت دستم را داغ کرده‌ام که از اینجا رَد شوم. کرایه بیشتری می‌دهم اما دست‌کم امنیتم تأمین است. خانم‌های خانه‌دار هم با خبرهایی که به گوششان رسیده است، تنها راه موجود را حبس کردن خودشان در خانه می‌دانند. معصومه گرجی بیان می‌کند: تا قبل از این ماجراها خودم هر ساعت از شبانه‌روز که دلم می‌خواست خرید می‌رفتم اما راستش الان جرئت نمی‌کنم. همه را سپردم به شوهرم . نه فقط من که خیلی از خانم‌های همسایه‌ دیگر هم جز برای کارهای ضروری از خانه بیرون نمی‌روند. چون می‌ترسند که اسیر دست زورگیرها شوند و حرمتشان شکسته شود. راستش را بخواهید می‌ترسیم. ما حتی بچه‌هایمان را هم در خانه حبس کردیم و اگر بخواهند بیرون بروند تلفن‌همراه و بقیه چیزهای ارزشمندشان را از آن‌ها می‌گیریم. البته حبس در خانه و تغییر مسیر تنها راهکار اهالی برای تأمین امنیتشان نیست و بعضی‌ها با دیدن این شرایط در قاسم‌آباد به فکر فروش خانه و کوچ از این محله افتاده‌اند. مسئله‌ای که برخی از بنگاه‌دارهای منطقه با اکراه آن را تأیید می‌کنند و می‌گویند مشتری‌هایی دارند که از ترس زورگیرها و به دلیل حفظ امنیت خود و زن و بچه‌شان خانه‌شان را حتی زیر قیمت برای فروش گذاشته‌اند که از این محله بروند!


تجربه‌های تلخ!
خیلی از آن‌هایی که تجربه تلخ دزدی و زورگیری را پشت سر گذرانده‌اند، تا مدت‌ها درگیر فشار روانی پس از حادثه هستند و بعضی‌ها متأسفانه کارشان به قرص و دوا و دکتر روان‌پزشک می‌کشد تا حادثه‌ای که از سرگذرانده‌اند، هضم کنند. بانویی که تجربه موبایل دزدی را از سرگذرانده و دوست ندارد نامی از او در گزارشمان برده شود، می‌گوید: حدود 2ماه پیش مورد حمله قرار گرفتم و زورگیرها تلفن‌همراهم را دزدیدند. این‌کار به قدری روی من فشار روانی ایجاد کرد که یک‌ماه و اندی بیرون رفتن از خانه برای من به کابوس تبدیل شده بود و پشت در حیاط که می‌رسیدم، استرسی شدید و غیرقابل کنترل همه وجودم را فرامی‌گرفت. همین الان هم که از خانه بیرون می‌روم با دیدن موتورسوار یا آدم‌های غریبه‌ای که در فاصله نزدیک، در پشت سرم راه می‌روند دچار استرس می‌شوم و باورتان نمی‌شود که از آن روز به بعد در خیابان کیف و بقیه وسایلم را طوری در بغلم سفت می‌گیرم که بقیه فکر می‌کنند دیوانه‌ام یا چیزی دزدیده‌ام! یکی دیگر از اهالی محله حجاب که از قضا او هم قربانی زورگیرها بوده و هم جراحت جسمی برداشته و هم روحی، برایمان تعریف می‌کند: آسیب‌های روحی زورگیری خیلی بدتر از چاقویی بود که در دستم فرو کردند. آن زخم نهایت یکی دو هفته‌ای خوب شد، اما فشار روانی پس از حادثه تا همین دو سه ماه پیش با من بود و مدت‌ها اسیر قرص و دواهای اعصاب و ضد استرس بودم.
اهالی قاسم‌آباد خواسته پیچیده‌ و سختی ندارند. فقط می‌خواهند که امنیت محله زندگی‌شان تأمین شود تا با استرس و اضطراب قدم درخیابان نگذارند و هر روز نه خبر زورگیری از فلان همسایه و دوست را بشنوند و نه اینکه با دیدن موتورسوارها و شنیدن صدای گاز دادن موتور، قبض روح شوند. زنده‌دل از قدیمی‌های محله امامیه به ما می‌گوید: گشت پلیس باید محله را برای زورگیرها ناامن کند. این‌ از خدا بی‌خبرها ساعت گشت زدن پلیس‌ها را بلد هستند و می‌دانند که چه ساعتی بیایند برای دزدی که خبری از پلیس نباشد.قاسمی‌پور، از ساکنان محله حجاب هم بیان می‌کند: الان چند وقتی است که شب‌ها بچه‌های بسیج در کوچه و خیابان‌ها گشت می‌دهند و محله را تقریباً برای دزدها ناامن کرده‌اند که خوب است و دستشان هم درد نکند. اما آن‌ها هم زرنگ‌تر از این حرف‌ها هستند و می‌دانند که گشت‌ها از چه ساعتی تا چه ساعتی خواهد بود. مدتی است در ساعت‌هایی موبایل‌دزدی می‌شود که گشت‌ها پایان یافته و شهر برای دزدها در امن و امان است. حسنی هم از دیگر شهروندان محله حجاب می‌گوید: ما اینجا کمبود پلیس داریم. باور کنید ما اهالی قاسم‌آباد در این مدت یک گشت درست و حسابی از پلیس ندیده‌ایم. آن دزدی که می‌آید و کوچه و پس‌کوچه‌های فرعی را برای فرار شناسایی می‌کند، حتماً می‌داند که در قاسم‌آباد گشت پلیسی وجود ندارد و با خیال راحت شاهرگ جوانِ مردم را می‌زنند یا اگر هست نهایت از اول صبح تا نزدیکی‌های ظهر با خودرو یا موتور چرخی در برخی از کوچه و خیابان‌ها می‌زنند و تمام. سال‌هاست که هر وقت این موضوع را به مسئولان پاسگاه قاسم‌آباد می‌گوییم، جواب می‌دهند که نیرو نداریم. واقعا قاسم‌آباد با این حجم از جمعیت و تعداد محلات زیادی که دارد باید فقط و فقط یک پاسگاه با تعداد نیروی محدود داشته باشد که فضا این‌طور برای سارقان و مزاحمان نوامیس مردم مهیا شود؟
امنیت به پارک‌های خطی برمی‌گردد
باوجود اینکه شهرداری متولی امنیت محله نیست، اما از آنجا که بخشی از این نا امنی‌ها به واسطه پارک‌های خطی احداث شده به وسیله شهرداری منطقه10 اتفاق افتاده است، به قول معروف پای این مجموعه هم در این داستان دخیل است، اقداماتی در این زمینه انجام داده‌اند. علی خان‌محمدی، معاون اجرایی شهرداری منطقه10، در این باره به شهرآرامحله می‌گوید: درباره بوستان‌های خطی و پارک‌هایی که از آن‌ها ناامنی گزارش شده است با بسیج و سپاه مذاکراتی داشته‌ایم تا به صورت مستمر گشت‌هایی را در این پارک‌ها داشته باشند که درصورت مشاهده نا‌امنی یا هرخلاف دیگری برخورد لازم انجام شود و محیط برای خلافکاران نا‌امن شود.خان‌محمدی ادامه می‌دهد: درباره روشنایی کم پارک‌های خطی که مورد اعتراض مردم قرارگرفته بود، تعداد پایه چراغ‌ها را افزایش دادیم و درخت‌هایی که جلو نور لامپ‌ها را هم گرفته بودند، هرس کردیم. با وجود اینکه الان فصل هرس درختان و بوته‌های شمشاد نیست، با این حال شمشادهای حاشیه اندیشه و امامیه و حجاب که محل امنی را برای سارقان به وجود آورده بودند، مقداری هرس شد تا از وضعیت قبلی خارج شود.


گشت‌های پلیس
سرهنگ محمد طبسی، جانشین نیروی انتظامی خراسان رضوی، در گفت‌وگو با شهرآرا محله منطقه10 درباره اقدامات گسترده ناجا برای مبارزه با کیف‌قاپی و زورگیری، گفت: قبل از قتلی که در بولوار امامیه اتفاق افتاد، گشت‌های نیروی انتظامی به صورت مرتب در قاسم‌آباد و به ویژه مناطق جرم‌خیز که در اطلس ما موجود است، وجود داشت. اما پس از این حادثه و گزارش‌هایی که از سمت مردم به دست ما رسید، تعداد این گشت‌ها در هفته‌های گذشته بیشتر از قبل شده است و از آنجا که فصل تابستان است و مردم اغلب تا پاسی از شب در خیابان و پارک‌ها حضور دارند، ساعت کاری گشت‌های ناجا و کلانتری هم طبق همین قاعده افزایش پیدا کرده است.جانشین نیروی انتظامی خراسان رضوی ادامه داد: اکنون گشت‌های امنیت محله در جغرافیای مناطق و محلات جرم‌خیز درحال انجام است و موتورسوارهای مشکوک و مظنون به کیف‌قاپی از سوی نیروهای انتظامی متوقف و در صورت اثبات جرم دستگیر می‌شوند و تاکنون موارد بسیاری به همین شیوه شناسایی و تحویل مقامات قضایی شده‌اند. طبسی با اشاره به همکاری‌های بسیج و ناجا برای تأمین امنیت محله‌ها، اظهار کرد: افزون بر اینکه گشت‌های کلانتری قاسم‌آباد به صورت مداوم در محله مشغول فعالیت هستند و یگان امداد هم برای کمک به آن‌‌ها سازمان‌دهی شده است، ما از گشت‌های رضویون بسیج هم در کنار عوامل انتظامی استفاده کرده‌ایم که محله برای دزدها و زورگیران ناامن شود. وی ادعای کمبود نیرو در کلانتری قاسم‌آباد را رد کرد و افزود: در این کلانتری طبق چارت سازمانی و براساس نیاز، نیرو به اندازه کافی وجود دارد و لازم نیست که به تعداد هرخانه در محله یک نیروی ناجا در کلانتری مستقر باشد. همکاران ما در کلانتری قاسم‌آباد کل منطقه را رصد می‌کنند، به طور مرتب گشت دارند و این گشت‌ها و سرکشی‌ها در مناطق جرم‌خیز بیشتر از بقیه نقاط است. جانشین نیروی انتظامی خراسان رضوی در پایان توصیه کرد مردم برای جلوگیری از کیف‌قاپی و زورگیری سعی کنند که تا حد امکان از تردد در مکان‌های خلوت و تاریک یا پارک‌های خطی که نور کافی ندارند، خودداری کنند. گوشی‌های تلفن همراه با ارزش خودشان را در معرض دید عموم در خیابان قرار ندهند و سعی کنند که اشیا و اموال با ارزشی با خودشان حمل نکنند. در ضمن ما از مردم خواهش می‌کنیم که اگر مورد، افراد یا موتورسوار مشکوکی را در پارک‌ها یا خیابان‌ها مشاهده کردند، بی‌تفاوت از کنارش عبور نکنند و حتماً به 110 اطلاع دهند. گشت‌های این نیرو اغلب موتورسوار هستند و در کم‌ترین زمان ممکن به محل حادثه می‌رسند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.