صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

در ضرورت آشتی سینما و ادبیات

  • کد خبر: ۴۲۳۹۴
  • ۲۰ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۳:۴۶
الهام فلاح
قیاس کردن ادبیات با سینمای امروز ایران قیاسی مع الفارق است، زیرا سینما توانسته است با بهره گیری از فناوری روز و به میان کشاندن پای سرمایه هنگفت و افتادن در مسیر چرخه اقتصادی کلان، به طیف وسیع تری از مخاطب دست پیدا کند، آن هم مخاطب امروز که به یاری اینترنت و ارتباطات هوشمند، چنان به مدیوم‌های سهل الوصول عادت کرده است که خوشایندش این است که داســـــتان یک رمـــــــان دویست وپنجاه صفحه‌ای را در یک فیلم نود دقیقه‌ای ببیند، در حین دیدن فیلم، لم بدهد و تنقلاتش را بخورد و نتیجه گیری از داستان فیلم هم صاف و پوست کنده در اختیارش قرار گیرد. اما سوراخ بزرگ سینمای ایران همان حضور نداشتن سینمای اقتباسی است، شکلی از فیلم سازی که در تمام جشنواره‌ها و جوایز سینمایی برجسته دنیا بخشی درخور را به آن اختصاص داده اند. سؤال مهم این است که چرا ما سینمای اقتباسی نداریم و اگر هم باشد آن قدر ضعیف و کم رنگ است که می‌توان آن را نادیده گرفت. بیشترین میزان ساخت آثار اقتباسی در کارنامه داریوش مهرجویی دیده می‌شود که بدون شک درخشان‌ترین آن همان فیلم «گاو» (اقتباسی از داستانی در مجموعه «عزاداران بیل» ساعدی) است و بین نویسندگان، هوشنگ مرادی کرمانی بیش از هر کسی اقبال ساخت فیلم از روی آثار خود را داشته که «قصه‌های مجید» از مهم‌ترین آن هاست. وقتی اهالی سینما و فیلم سازی با این پرسش روبه رو می‌شوند که چرا ادبیات راهی به دل قصه‌های فیلم‌ها ندارد، گاه این گونه پاسخ می‌دهند که آثار ادبیات ایران بسیار درونی و ذهنی است و کنش لازم برای تبدیل شدن به فیلم در آن‌ها مشهود نیست یا اینکه قصه شان بسیار کم جان است و تمام بار اثر بر دوش زبان بازی و توان نثر نویسنده است که هنگام تبدیل شدن اثر ادبی به فیلم، کمکی به ارتقای محصول سینمایی نمی‌کند. اما آیا واقعا سینماگران ما با ادبیات روز آشنا هستند؟ چند نفر از سینماگران به خودشان زحمت تعقیب ادبیات روز ایران را می‌دهند؟ تعداد سینماگرانی که ادبیات روز را رصد کنند بسیار اندک و نزدیک به صفر است. از سوی دیگر، جریان بیمار سینمای ایران و ایجاد سلبریتی‌های یک شبه توهم توانایی ساخت جهان داستانی را به همه اصحاب سینما القا کرده است.
 
متأسفانه رشد قارچ گونه سینماگرانی که اغلب دچار توهم خودمهم بینی هستند باعث شده است ارتباط سینما با ادبیاتی که نه از چرخه اقتصادی قابل دفاعی برخوردار است و نه از حمایت خاصی از سوی بخش خصوصی یا دولتی، یا کاملا قطع شود و یا به شکل زیرپوستی دچار سرقت‌های ادبی شود. دیده شده است ملغمه‌ای از چند اثر داستانی به ساخت فیلمی انجامیده که نه توانسته در سینما چندان موفق ظهور کند و نه جایی برای شکایت و حق خواهی نویسنده باقی گذاشته است. این میان سیل فیلم نامه‌های فاقد محتوا و ساختار استاندارد، فاقد داستان قابل دفاع و چفت و بست مضمونی وارد چرخه ساخت فیلم می‌شود که تنها نتیجه برآمده از آن تقلیل سلیقه مخاطب و ذائقه هنری اوست. سینماگر به غیر از گیشه و سود اقتصادی، بابت کیفیت خوراک فرهنگی‌ای نیز که برای جامعه مهیا می‌کند مسئول است و چیزی جز آشتی ادبیات و سینما به ارتقای این کیفیت نمی‌انجامد.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.