پرحاشیهترین فیلمهای سینمای ایران در ۴ دهه اخیر ، فیلمهایی هستند که مشکل ممیزی داشتند و حتی توقیف شدند. در حقیقت سینمای ایران درکنار تمامی اتفاقهای خوب و بدی که طی دههها فعالیت مستمر خود داشته، توانمندی بالایی در خلق و پردازش حاشیه بهدست آورده است، تا جایی که در مقاطعی، این حواشی بر متن چیره شده است.
به گزارش شهرآرانیوز، سینمای ایران درکنار تمامی اتفاقهای خوب و بدی که طی دههها فعالیت مستمر خود داشته، توانمندی بالایی در خلق و پردازش حاشیه بهدست آورده است، تا جایی که در مقاطعی، این حواشی بر متن چیره و سبب شده مسائل درون خانواده به بیرون درز کرده و به موضوع ملتهب روز تبدیل شود، مانند تعطیل شدن خانه سینما. آنچنان این حاشیه را پررنگ کرده بودند که پای رئیسجمهور وقت هم برای ورود به این مساله باز شد و دیگر کمتر ایرانیای بود که در جریان کشوقوسها و حواشی متعدد این اتفاق قرار نگرفته باشد. با اینحال، حجم این حواشی دامن بسیاری از فیلمها را نیز گرفت؛ از فیلمهایی که مشکل ممیزی و توقیف داشتند تا فیلمهایی که روی پرده و بهصورت ناگهانی دچار حاشیه شده و تبعات بسیاری را پدید آوردند. در ادامه به چهار فیلم مهم خواهیم پرداخت که بیشترین حواشی را طی ۴۰ سال اخیر رقم زدهاند.
برزخیها و حضور بازیگر پیش از انقلاب
«برزخیها» حاصل یک دوران عجیب از وضعیت کاری ایرج قادری بود. دورهای که او احساس میکرد دیگر نمیتواند موفقیتهای سالهای پیش از انقلاب خود را اینبار در پس از انقلاب تکرار کند. خیلی محتاطانه برزخیها را در سال ۶۰ و با محوریت انقلاب جلوی دوربین برد و با ربط آن به جنگ تحمیلی درصدد تطهیر و خودی نشان دادن خود و بازیگران فیلم (محمدعلی فردین، سعید راد، ناصر ملکمطیعی، حسین شهاب و محمدعلی کشاورز) در پیشگاه مدیریت فرهنگی آن زمان برآمد. هرچند این تطهیر در وهله نخست به مذاق مهدی کلهر بهعنوان نخستین معاون سینمایی خوش نیامد و وی مستقیما این فیلم را توقیف کرد تا برزخیها اولین فیلم توقیفی تاریخ سینمای پس از انقلاب ایران باشد؛ توقیفی که پرواضح است بهدلیل سوابق بازیگران و کارگردان آن اتخاذ شده. هرچند کلهر بعدها در گفتوگویی از نقش پررنگ میرحسین موسوی و محسن مخملباف در این توقیف یاد کرد. پس از این توقیف بود که عبدالمجید معادیخواه بهعنوان وزیر ارشاد وقت نزد رئیسجمهور (آیتالله خامنهای) میرود و ایشان را درجریان توقیف فیلم و فشارها قرار میدهند. آیتالله خامنهای همان زمان اعلام میکنند که نباید بهصرف حضور یک بازیگر پیش از انقلاب، جلوی نمایش یک فیلم گرفته شود و اگر فیلم مشکل محتوایی ندارد، نباید آن را بهدلیل حضور بازیگران پیش از انقلاب توقیف کرد. با این نظر صریح رئیسجمهور، برزخیها در سال ۶۱ تنها در تهران بهروی پرده رفت. البته این اکران چندان دوام نیافت، چراکه معترضان به این فیلم به اندازهای دایره فشار را تنگ کردند که معادیخواه از سمت خود برکنار و یکی از آن معترضها یعنی میرحسین موسوی بهجای وی سکاندار وزارت ارشاد شد. نخستین اقدام موسوی نیز کاملا قابلحدس بود؛ توقف اکران برزخیها. همین توقیف سبب شد ارتباط بسیاری از بازیگران پیش از انقلاب که گمان میرفت میتوانند در سالهای پس از انقلاب در سینما فعالیت داشته باشند، قطع شود و عدهای از آنها خانهنشین شدند و عدهای دیگر به خارج از کشور رفتند. حرکتی که میتوانست منجر به آشتی سینما با این بازیگران شود، سبب شد برای بیش از چهاردهه، آن بازیگران و طرفداران آنها را مقابل سیستم فرهنگی کشور قرار داده و جریان خودی و غیرخودی را بهوجود بیاورد. با این حال فیلم در همان زمان کوتاهی که تنها در تهران نمایش داده شد یعنی در کمتر از یک ماه، هشت میلیون تومان فروخت این رقم در تقسیم متوسط قیمت بلیت آن سال که پنج تومان بود، نشان میدهد بیش از یک میلیون و ۶۰۰ هزار تهرانی در آن سال به تماشای این فیلم نشستند.
خانه پدری و مسئله خشونت ذاتی
حواشی «خانه پدری» خیلی جدید است و دیگر همه در جریان کموکیف آن هستند. نمایش فیلم در جشنواره فجر سبب شد زمزمههایی مبنیبر خشونت ذاتی فیلم بهگوش رسیده و بحث توقیف فیلم جدی شود. نتیجه این توقیف آن شد که فیلم طی ۹ سال برای سه بار از پرده پایین کشیده شد تا در این زمینه در تاریخ سینمای ایران رکورددار باشد؛ نخستین توقیف فیلم در سال ۸۹ اتفاق افتاد که فیلم تنها برای چند سانس محدود بهروی پرده رفت و بهسرعت پایین کشیده شد. بار دوم در سال ۹۴ و برای مدت سه ساعت بود که معترضان دوباره آن را پایین کشیدند و بار سوم اوایل آبان سال گذشته بود که فیلم تنها سه روز نمایش داده شد و با دخالت عناصری خارج از وزارت ارشاد توقیف شد. بهانه آنها لحاظ نشدن ممیزیهایی بود که قرار بود در تدوین از فیلم حذف شود. با رعایت این موارد خانه پدری برای چهارمین بار بهروی پرده رفت و تنها برای سه هفته در سینماهای تهران جا خوش کرد. فیلم کیانوش عیاری توانست در این مدت، حدود یکمیلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان فروش داشته باشد. بهانه معترضان در تمامی این سالها وجود صحنه خشن کشته شدن دختر بهدست پدرش است و اینکه این اتفاق از جانب یک فرد متشرع بهوقوع میپیوندد. معترضان حتی به نمادشناسی روی آوردند و به شمشیر مورد استفاده در سکانس زیرزمین که آن را به شمشیر تعزیه ارجاع داده بودند و البته نشانههای دیگر بسط دادند. در این میان هرچه عیاری توضیح داد که فیلم در ارج و قربگذاری انقلاب به زنان است، افاقهای نکرد تا فیلم با حذفیات کوتاهی نمایش داده شد تا پروندهاش برای همیشه مختومه شود. البته فیلم در آخرین اکران خود با کیفیت بسیار بالایی قاچاق شد و نسخههای باکیفیت آن به بازار رسید. این آخرین اقدام برای فیلمی بود که طی حدود یک دهه انواع و اقسام حاشیه و ضربههای روحی، معنوی و مالی را بهجان خرید و بالاخره به شکلی ناقص بهروی پرده رفت.
مارمولک و ابراز تاسف روحانیون
اغراق نیست اگر «مارمولک» را پرحاشیهترین فیلم تاریخ سینمای ایران بنامیم؛ فیلمی که با گرتهبرداری از فیلمهایی، چون «زائر» و «ما فرشته نیستیم» به قلم پیمان قاسمخانی نگارش یافت و هرچند در مراحل ساخت با سکوت خبری همراه بود، اما حواشی آن بلافاصله پس از دریافت پروانه نمایش آغاز شد. فیلم در جشنواره فجر بیستودوم نمایش داده شد و تنها سیمرغ بهترین فیلمنامه را برای قاسمخانی بهارمغان آورد. از همان زمان، صف موافقان و مخالفان فیلم شکل گرفت. کمال تبریزی که وضع را اینگونه دید بلافاصله برای اکران نوروزی فیلم اقدام کرد و توانست آن را درمیان موجی از موافقان و مخالفان، از دوم اردیبهشت بهروی پرده بفرستد. مخالفان عمده فیلم روحانیون بودند، ازجمله حسن روحانی که در آن سال دبیر وقت شورایعالی امنیتملی بود و ضمن ابراز تاسف از ساخت و نمایش این فیلم عنوان کرد که حتی در رژیم شاه هم که دشمن روحانیت بود، کسی جرات و جسارت ساختن فیلم موهنی، چون مارمولک را نداشت. حتی این نقلقول از زبان کمال تبریزی مشهور است که روحانی چشمدرچشم وی گفته که این فیلم باید توقیف و با شماها برخورد شود! با بیشتر شدن حجم مخالفتها تبریزی فیلم را برای رهبری نمایش داد و ایشان همچون همیشه در مقام حامی برآمدند و اعلام کردند که مارمولک، نهتنها نکته منفی ندارد، بلکه نکات مثبت آن ملموس است. آیتالله جنتی هم نظر مساعدی نسبت به فیلم داشت، اما دامنه فشارها از بیرون وزارت ارشاد بهاندازهای بود که فیلم طی سه هفته از پرده پایین کشیده شد، هرچند در همین مدت کوتاه صفهای طولانی مقابل سینماها تشکیل میشد. فیلم توانست با حدود یک میلیون و ۷۰۰ هزار مخاطب، یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان بفروشد و به دومین فیلم پرفروش سال ۸۳ تبدیل شود. این استقبال در شرایطی رقم خورد که نسخه باکیفیت فیلم در همان روزهای اکران بهدست مردم رسید و با استقبال قابلتوجهی ازسوی آنها مواجه شد. هرچند تبریزی بعدها به اشتباه در نامگذاری فیلم اذعان کرد و اعتراف کرد که شاید اگر نام فیلم مارمولک نبود، شاهد این حجم از مخالفتها نبودیم. وی حتی پیش از اکران، پیشنهاد تغییر نام فیلم به «آدرس خدا» را به وزارت ارشاد میدهد، اما آنها گفتند که نیازی به تغییر نام فیلم نیست. تبریزی معتقد بود که سه جبههگیری دربرابر مارمولک بهوجود آمده بود؛ مخالفان شدید فیلم، طرفداران فیلم که مردم بودند و مخالفان باهوش نظام.
شوکران و ممیزیهای بی پایان
ایده اولیه «شوکران» توسط محمدعلی زم، رئیس وقت حوزه هنری در سال ۷۴ ارائه شد و بهروز افخمی که در زمان ارائه این سوژه در کارگاه فیلمنامهنویسی حوزه حضور داشت، آن را گرفت و فیلمنامه آن را چندسال بعد که فضای اجتماعی کشور بازتر شد، نوشت. فیلمنامهای که تم و دنیای زنانه آن چندان ملموس نبود و بههمین دلیل مینو فرشچی در بازنویسی به گروه اضافه شد. فیلمنامه نهایی نوشته شد و اینبار پایانبندی آن بهدلیل روحیه لطیف هدیه تهرانی بدون هیچگونه خشونت بصری و بهشکل ترک خانه نشان داده میشود. البته برخی مخالفتهای کارگردان با تهیهکننده کار (سیدضیاء هاشمی) سبب طولانی شدن پروسه فیلمبرداری شد و این آغاز حاشیههای شوکران بود. ممیزیهای اندکی به فیلم خورد و شوکران بهروی پرده رفت. هنوز چند روزی از نمایش فیلم نگذشته بود که جمعی از پرستاران با تجمعاتی محدود خواستار پایین کشیدن فیلم و برخورد با سازندگان آن شدند. استدلال آنها این بود که پیش کشیدن بحث صیغه آن هم از جانب بازیگری که آن زمان حرفوحدیثهای بسیاری راجع به او مطرح شده بود (تهرانی)، توهینی مستقیم به ساحت پرستاران است. این نخستین برخورد صنفی جامعه با یک فیلم ایرانی بود که بعدها برای فیلمها و سریالهای دیگر نیز تکرار شد؛ شاید همین «اولبودن» سبب شد نام شوکران اینچنین بر سر زبانها بیفتد. حتی مشهور است که فیلم در چهار، پنج روز اول مخاطب چندانی نداشت و درست زمانی که این اعتراضها رسانهای شد، شاهد هجوم مردم برای تماشای این فیلم بودیم. البته سازندگان معتقد بودند بخشی از این اعتراضها ساختگی بوده و به موضوع نماینده مجلس شدن افخمی و فشار جریانهای رقیب ربط پیدا میکند. تمام این اعتراضها سبب شد جمعیت زیادی به تماشای فیلمی بنشینند که اگر روال معمول خود را میپیمود، احتمالا در گیشه شکست میخورد، اما درنهایت شوکران بهمدد این اعتراضها و حاشیههایش، نوروز ۷۹ بهروی پرده رفت و توانست دو میلیون و ۷۵۰ هزار نفر را به سینماها بکشاند و ۸۰۰ میلیون تومان بفروشد. افخمی بعدها اعلام کرد که گیشه شوکران سود ۵۰۰ درصدی هزینه تولید را درپی داشته است.
منبع: فرهیختگان