صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

«۳ روز در مشهد» | با عباس مسعودی به مشهد ۱۳۱۱ سفر کنید

  • کد خبر: ۴۲۷۷۰
  • ۲۳ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۴:۵۳
عباس مسعودی، مؤسس روزنامه اطلاعات، سال ۱۳۱۱ به مشهد سفر کرد. رفت و برگشت او ۱۰ روز طول کشید و از این زمان، ۳ روزش را در شهر مشهد گذراند. بعد از بازگشت، سفرنامه اش را به صورت سریالی در روزنامه منتشر کرد.
استاد | شهرآرانیوز؛ برخی کلمات و جمله‌ها از زمانی که متولد می‌شوند تا وقتی به قالب کتاب درمی آیند، زمانی طولانی را سپری می‌کنند. جمله‌ها و عبارات کتاب «۳ روز در مشهد» از این دسته است. بین تولد واژه‌های این کتاب تا انتشارش ۸۴ سال فاصله است.

ماجرا از این قرار است که عباس مسعودی، مؤسس روزنامه اطلاعات، سال ۱۳۱۱ به مشهد سفر کرد. رفت و برگشت او ۱۰ روز طول کشید و از این زمان، ۳ روزش را در شهر مشهد گذراند. بعد از بازگشت، سفرنامه اش را به صورت سریالی در روزنامه منتشر کرد و روحش هم خبر نداشت که ۸۴ سال بعد، نوشته هایش از لابه لای ورق‌های تاریخ گذشته بیرون کشیده می‌شوند و در قالب کتاب، در معرض خوانش مردمان عصر دیجیتال قرار می‌گیرند.
یادداشت‌های عباس مسعودی به کوشش سید مهدی سیدقطبی فراهم آمده است و یقینا این پژوهشگر مشهدی، تیزبینی و ذکاوت خاصی داشته که از میان مطالب متعدد روزنامه اطلاعات، این سفرنامه را برگزیده و منتشر کرده است.

در هر صورت، کتاب «۳ روز در مشهد» سال ۱۳۹۵ منتشر شد تا علاقه‌مندان به تاریخِ این شهر را به خود فراخواند. این سفرنامه از لحظه شروع حرکت مسعودی از تهران تا بازگشتش به این شهر را در بر می‌گیرد. او در بخش زیادی از یادداشت هایش به مشکلات حمل ونقلی ایران در آن دوره پرداخته است. مسعودی در مسیر رفت، به همراه چند مسافر دیگر که از گاراژ تهران به او می‌پیوندند، با اتومبیل «هورسن» راهی مشهد می‌شود و در طول راه سختی‌های زیادی را متحمل می‌شود، از خرابی پی درپی خودرو گرفته تا دعوا و مشاجره مسافر‌ها با شوفر، نامناسب بودن کافه‌ها و مهمان خانه‌های بین راهی و ازدحام و سرگردانی مسافر‌ها در گاراژ‌های بین مسیر. همه و همه با جزئیات توصیف می‌شود. این مشکلات هم در ابتدای سفرنامه و هم در انتهای آن که مسعودی شرح حال بازگشتش را گفته، بیان شده و میانه سفرنامه نیز به روز‌های سکونت او در مشهد اختصاص یافته است. البته این روزنامه نگار آن چنان که باید و شاید نتوانسته است نگاهی همه جانبه به مشهد داشته باشد و در نوشتن از این شهر، کمتر جزئی نگری کرده است.

مسعودی پس از اینکه از پیشرفت و تغییر زیاد مشهد طی چند سال اخیر اظهار شگفتی می‌کند، از خیابان‌های امروزی این شهر می‌گوید، از اینکه دیگر کوچه‎های اطراف حرم کثیف و تاریک و مخروبه نیست و خیابان «فلکه» -احتمالا منظورش خیابان امام رضای امروزی است که به فلکه آب می‌رسد- تمیز و شیک و عریض است. نعمت فراوانی و وضع مالی خوب مشهدی‌ها از دیگر نکاتی است که مسعودی آن را در مقایسه با مردمان دیگر شهر‌های ایران مطرح می‌کند و به نظرش با بهبود وضعیت حمل ونقل و صادرات محصولاتی که در خطه خراسان به عمل می‌آید، این سرزمین به پیشرفت بسیار بیشتری می‌تواند برسد.

این روزنامه نگار در ادامه به فعالیت‌های چند سال اخیر آستان قدس می‌پردازد و آن را تحسین می‌کند. پیش از همه، از مریض خانه حضرت صحبت به میان می‌آورد که منظورش همان بیمارستان امام رضاست و ساختمان‌ها و بخش‌های متعدد این مریض خانه را باشکوه به تصویر می‌کشد. حتی آن را شهری مجزا قلمداد می‌کند.
موزه، کتابخانه، یتیم خانه حضرت، مدارس دخترانه و پسرانه‌ای که آستان قدس ساخته است، صحن‌های تمیز، پاکیزه و روشن حرم در این سفرنامه با توصیفاتی دقیق تجسم یافته اند، اما نکته اینجاست که نگاه مسعودی از این‌ها فراتر نرفته است. او فرهنگ مردم را درک نکرده، از آن ننوشته، از دیگر خیابان‌ها و ساختمان‌های مشهد چیزی به تصویر نکشیده و از امکانات این شهر سخنی به میان نیاورده است.

البته شاید هم سفر سه روزه اش مجالی برای این‌ها به او نداده است. در هر صورت، از یک روزنامه نگار بیش از این‌ها توقع می‌رود. جالب اینجاست که این توقع مختص مخاطبان امروز نیست. همان موقع که مسعودی یادداشت هایش را منتشر می‌کند، چند نفری پیدا می‌شوند که به روزنامه اطلاعات نامه می‌نویسند و با بیان این حرف که نوشتن از شهر مشهد کامل نبوده است، خودشان به توصیف و توضیح کامل دیگر ابعاد این شهر می‌پردازند. البته یکی در جواب دیگری برمی خیزد و در چندین نامه، علیه هم برمی خیزند. هرچند خواننده امروزی تا اندازه‌ای متوجه می‌شود که اظهارنظر‌های کدام نویسنده بی اساس وپایه است.

انتشار این یادداشت‌های تکمیلی در روزنامه اطلاعات، در درجه اول، «آفرینی» برای عباس مسعودی به دنبال دارد که با وسعت نگاهی که داشته به مخاطبانش اجازه اظهارنظری ولو انتقادی داده و یادداشت‌های آن‌ها را به چاپ رسانیده است. پس از آن هم باید از سید مهدی سیدقطبی تشکر کرد که با افزودن این یادداشت‌ها به انتهای کتاب «۳ روز در مشهد»، این اثر را خواندنی و جذاب کرده است. باشد که مشهد قدیم را بهتر و بیش از قبل بشناسیم.

بیان این نکته هم احتمالا لازم باشد که داخل کتاب، عکس‌هایی از مشهد ۸۴ سال قبل و همچنین خودرو‌هایی که مردم با آن‌ها رفت و آمد می‌کردند وجود دارد که در نوع خودش، بسیار دیدنی و منحصربه فرد است.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.