فرنود فغفور مغربی
خبرنگار شهرآرا محله
سوژه این هفته این دو صفحه هم روحانی است و هم آموزشوپرورشی. پدرش امام جماعت بود و در همان سالهای اولیه انقلاب جذب حوزه علمیه شد و در جهاد سازندگی شرکت داشت. حجتالاسلام نصیری از آنجا به آموزشوپرورش معرفی شد و الان حدود سه دهه است که در کار فرهنگ و آموزش جوانان این آبوخاک است.وجهه همه تلاشهای او در چند جمله خلاصه میشود. او دوست دارد قرآن را از مهجوریت بیرون آورد و به عنوان کتابی برای زندگی امروزه همه اقشار معرفی کند. میگوید آیات مرتبط با زندگی و کسب و کارتان را بخوانید و به آنها بیندیشید بقیه آیات قرآن پیشکشتان باشد. حلال و حرام را بیاموزید و به آنها پایبند باشید اما نگران مستحبات و حاشیهها هم نبودید، مهم نیست. مطمئن باشید از شما درباره آنها سؤالی نخواهند پرسید.
او اول صبحها و شبها در مسجد گوهرشاد برای زائران علاقهمندی که دوست دارند قرآن بیاموزند کلاس خوانش قرآن برگزار میکند. میگوید ورزش و قرآن دو چیز جدا از هم نیستند و باید وزارت ورزش و علوم و ارشاد یککاسه شوند تا هم دولت کوچک شود و هم تصدیگری این امور به دستاندرکاران واقعی آن سپرده شود و مهمتر اینکه همه این موارد در کنار هم میتواند نتیجهبخش باشد و هرکدام بدون دیگری فرد را به فردی کامل تبدیل نمیکند. وقتی از او میپرسم دشمنانش چه کسانی هستند میگویند مقلدان شیطان دشمنان او هستند. آنها کسانی هستند که تکخوری و تکگویی میکنند و نمیگذارند صدای خدا به مردم برسد و در برابر او میگویند من! در ادامه با روحانی پرشور منطقه بیشتر آشنا میشوید.زمین پاک محصولی پاکیزه میدهد و خانوادههایی که اعتقادات دینی دارند فرزندانی به جامعه تحویل میدهند که منشأ برکات میشوند. نصیری از خانوادهای مذهبی است و درس طلبگی خوانده و از بضاعتی که آن سالها جمع کرده سالها تغذیه معنوی افراد بیشماری را برعهده گرفته است. او با قرآن از کودکی عجین بوده و حالا سالهاست بیادعا و منت مربی کلام وحی است.
لطفاً اشارهای به سوابق تحصیلی و فعالیتهای اجتماعیتان داشته باشید.
مهدی نصیری شهری، طلبه و معلم آموزش و پرورش در مقاطع مختلف آموزشی هستم. در تشکلهای مختلف فرهنگی و ورزشی و هیئتهای مذهبی عضویت و حضور مؤثر دارم. مدرک دانشگاهیام، کارشناسی امور تربیتی از دانشگاه فرهنگیان است و سطح یک تحصیلات حوزوی (لمعتین) را به اتمام رساندم. 20 سال است که در خیابان ابوذر غربی(طالقانی) ساکن هستم و با نواحی حاشیهای و کم برخوردار شهر ارتباط کاری و اجتماعی دارم. در خانوادهای مذهبی بزرگ شدم. پدرم امام جماعت مسجد منطقهای بود که در آن زندگی میکردیم. آشناییام با قرآن نه به درسهای مدرسه بلکه به مسجد محله و جلسات قرآن برمیگردد. زمانی با قرآن و فضای معنوی آن آشنا شدم که هنوز مدرسه نمیرفتم. 5 رتبه کشوری مسابقات قرآنی را کسب کردهام و جزو نفرات برتر دانشآموزی آموزشوپرورش و دانشگاهها و حوزهها و نیروهای مسلح شدم. پدرم به من توصیه کرده بود که وارد سلک روحانیت شوم. اوایل انقلاب بود که به مدرسه مرحوم آیتا... مروارید (سعادت) میرفتم. این مدرسه علمیه در حدفاصل فلکه آب تا چهارراه خسروی بود.
چطور شد از فضای طلبگی وارد دنیای معلمی شدید؟
مشغول تحصیلات حوزوی بودم و سربازی هم رفتم و در جبهههای جنگ هم شرکت کرده بودم. راستش رفته بودم جبهه تا خبری از برادر بزرگترم که زمانی طولانی در خطوط مقدم بود بیاورم که پابند جبهه شدم و چند وقتی هم خدمتگزار جبهه و رزمندگان بودم. بعد از بازگشت از جبهه شنیدم آموزش و پرورش معلم استخدام میکند و به معلم تربیتی نیاز دارند و چون پیش از آن برای تشکلها درس قرآن میدادم موقعیت از همه جوانب مناسب شد که آموزشوپرورشی شوم.
حوزه و ورزش
گاهی ممکن است اینگونه برداشت شود که زی طلبگی مساوی است با بیتحرکی. این آموزه چندان درست نیست. بزرگان دینی ما با عموم مردم حشر و نشر داشتند و در تحرکات اجتماعی مانند ورزش (چه بهعنوان تماشاگر و گاهی بهعنوان ورزشکار) حضور داشتهاند. اصولاً همین همراهی است که روحانی را در دل مردم جا میدهد و سخنش را شنیدنی و عملش را پذیرفتنی میکند.
آن سالها حوزه با ورزش چه میانهای داشت؟
طلبهها مستقلاً به ورزش میپرداختند. گاهی فوتبال بازی میکردند و گاهی به کوه میرفتند؛ اما این فعالیتها رسمی و از طرف حوزه نبود و اگر از لحاظ زمانی با دروس دینی تضاد نداشت کسی ایراد نمیگرفت. این کارها به انگیزههای فردی طلبه برمیگشت. الان هم متأسفانه سلامتی و کار آموزش از هم جدا هستند. این جدایی در همه اماکن ورزشی و علمی اعم از دانشگاه و حوزه دیده میشود. هرچند هم در دانشگاهها و هم مدارس علمیه بخشهایی هست که به ورزش پرداخته میشود اما اگر دین و سلامتی را درست میشناختیم بیشتر از اینها به ورزش پرداخته میشد. قرآن به تعبیری کتاب ورزش و عمل است. در قرآن همهجا وقتی بحث ایمان مطرح میشود پشت سرش بحث عمل صالح مطرح میشود. الان در حوزه برنامههای فوقبرنامه دارند و بخشی از کارهایشان در بخش ورزشی است.
نظرتان درباره فوتبال چیست؟
بزرگترین، سازندهترین و وحدتآفرینترین تشکیلات و ورزشهای دنیا را فوتبال میدانم. بهصورت عینی میبینیم حتی در کوچهپسکوچههای محلاتی که کم برخوردارترینها هم در شهر و کشورمان هستند و حتی خانههایشان به جای در آهنی یا چوبی با پرده پارچهای از خیابان جدا میشود، «فوتبال» نقش دارد و توانسته بچههای آن محلات را با توپی گرد و چند تیر دروازه به هم نزدیک کند. این خود نشاندهنده نوع خلقت خداوندی است چراکه واقعاً نوع آفرینش ما نه جداجدا بلکه اجتماعی و گروهی است. حالا اینکه وضعیت امروزی جامعه ما چطور شده است و چرا بیشتر از اینکه کارهای جمعی تشویق شود به انزوا و تکنفره بودن پرداخته میشود حرف دیگری است که مطمئناً با شیوه خلقت انسانها همسو نیست.جوانهایی که اهل ورزشهای گروهی هستند و به فوتبال یا دیگر ورزشهای گروهی میپردازند بیشتر و بهتر از آنهایی که در خانه تردمیل استفاده میکنند اهل رشد و تبحر در مناسبات اجتماعی میشوند.
خانواده قرآنی
تبلیغ برای بیشتر موضوعها بیشتر از آنکه گفتاری باشد، مقولهای انجامدادنی است؛ یعنی که رفتار مبلغ نشاندهنده تقید عملی او به موضوعی باشد که آن را برای دیگران تبلیغ میکند. درباره دین و آموزش دین در خانواده هم چنین است. والدینی که تقدیات دینی دارند و در عمل پایبند به امور معنوی هستند و زمینه رفتارهای مذهبی را در خانواده بدون فشار یا سختگیری فوق طاقت فراهم میآورند عموماً فرزندانی متدین دارند که آموزههای دینی تا همیشه همراه آنها خواهد بود.
خانوادهتان تا چه اندازه قرآنی هستند؟
فرزندانم مشغول تحصیلات تکمیلی در مقطع کارشناسی ارشد علوم قرآنی هستند. راستش من فعالیت خاصی برای قرآنی کردن خانواده انجام ندادم. فقط فضا را قرآنی کردم. اصولاً هر کار دیگر فضای تصنعی به وجود میآورد. من وقتی فرزندانم کودک بودند ممانعتی از برنامههایی که مناسب آن سنین است نداشتم اما فرزندانم میدیدند که بزرگترهایشان نه در حد حرف بلکه هم در بخش قرائت و هم در بخش عمل به قرآن کوشا هستند. حالا که فرزندانم به سن رشد و تشخیص رسیدند هم همین روش را پی گرفتهاند. باید به خاطر داشته باشیم که اگر بهعنوان مثال میخواهیم فرزندی داشته باشیم که به نظافت دندانهایش اهمیت بدهد باید خودمان پیشرو باشیم. با گفتن و دستور و فشار هم کار جلو نمیرود. رفتارهای ما هستند که میتواند الگو باشد و نه حرفهایمان.
نکته تکمیلی که در این بخش دارم این است که اگر میخواهید فرزندتان در آینده، اهل قرآن باشد باید زمینههای قرآنی شدن او را حتی قبل از به دنیا آمدنشان ایجاد کنیم. باید خودمان اهل قرآن باشیم تا در آینده هم انتظار قرآنی شدن فرزندمان را داشته باشیم. سید محمدحسین طباطبایی (اعجوبه حفظ قرآن) چون در خانوادهای قرآنی به دنیا آمد توانست در 5 سالگی حافظ قرآن باشد. وقتی میبینید بچهای هنوز راه نیفتاده اما دستهایش را بهصورت خاصی تکان میدهد معلوم است که مادرش بیشتر از آنکه اهل حیات و قرآن باشد به مجالس عروسی زنانه علاقه داشته است...
هرچند دنبال آمار و سریع خواندن قرآن نیستم اما سعی میکنم که در هر هفته و حداکثر هرماه یکمرتبه قرآن را در جلسات آموزشیام همراه با شرکتکنندگان بخوانم.
چه خانوادهای را می پسندید؟
تابع نظر مراجع دینی هستیم. همینکه آدمها اهل انجام واجبات و ترک گناهها باشند برایم بس است. مستحبات و مکروهات بهصورت خودکار در ادامه درست خواهند شد.
طرح قرآن و ورزش
جوانب روحیات و فرهنگ فردی با هم مرتبط هستند. فردی که الگو است هم در بخش دینی سرآمد است و هم در فعالیتهای جسمی تواناییهای لازم را دارد. برای همین است که گفتند «عقل سالم در بدن سالم.»
ورزش و آموزش دروس دین از یکدیگر هنوز جدا هستند؟
بله! متأسفانه همینگونه است. باید وزارتهای ورزش و ارشاد و دفاع و علوم یکی شوند یا لااقل ارتباط واقعی و درهمتنیدهای داشته باشند. مگر سیاست اصلی کوچکتر کردن دولت و دادن کار به عموم مردم در عین نظارت عالیه نیست؟ شورای قرآن و ورزش راه بیندازند میتواند مدیریتی جامع در سطح بینالمللی داشته باشد و در سطح خُرد هم از توانمندی دستاندرکاران و فعالان محلی استفاده کنیم.
طرح قرآن و ورزشی که پیگیر آن هستید چه محتوایی دارد؟
این طرح هم مانند دیگر طرحهای وزارتخانهها و عرف اداری است. طرح ورزش قرآنی، عصاره 600 طرح کشوری در عرصه آموزش قرآن است و از تجربیات قرآنی طرحهای زیادی بهره برده است که مراحل آمادهسازی را در بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی و بهصورت آزمایشی در مدارس آموزشوپرورش استان خراسان پشت سر گذاشته است.
حرف من این است که قرآن، ورزش و ورزیدگی لازم دارد. اگر کسی قرآن را با ورزیدگی گرفت، کار اساسی را انجام داده است. من میگویم هر قشر از جامعه ساعتی را برای نشست با قرآن بهصورت اختصاصی و ویژه نیازهای کاری و صنفیاش داشته باشد. من هم حاضرم برای هر صنفی در هر نقطه کشور کلاسهای لازم را برگزار کنم. میتوان کلاسهای ویژه خبرنگاران، پزشکان، مهندسان، بازاریان و ورزشکاران برگزار کرد و در هر کلاس محتوایی اختصاصی که مناسب نیازهای همان فرد ویژه است، ارائه کرد. اینگونه کار و زندگی هر فرد با توجه به تفاوتهای موجود در مشاغل و صنوف رنگ و بوی دینی و قرآنی میگیرد.
به تعبیر دیگر من به توضیح و تفسیر اختصاصی برای هر صنف اعتقاد دارم. چراکه قرآن و دیگر کتب آسمانی کتاب رفتار هستند. واضح است کتاب رفتار باید بیانگر کلیاتی برای همه و همچنین بیان جزئیاتی اختصاصی برای بخشهای مختلف جامعه باشد که همینطور هم هست.
ورزش قرآن گرایشی جدید از ورزش صداست و صدا هم عضو جداییناپذیر حیات بشر است که با تعطیلی آن همه اجزا و نهادهای جهان دچار اختلال میشود. در این روش تدریس قرائت و معارف قرآن بهعنوان یک ورزش دنبال میشود و علاقهمندان در 8جلسه، توانایی قرائت آیات قرآن و درک مفاهیم قرآنی را به دست میآورند. اولویت این طرح برای ورزشکاران است؛ زیرا آنها از ریهها و ششهایی سالمتر و آمادهتر و ذهنی خلاقتر برای آموزش قرآن برخوردارند، بنابراین مستعد پیشرفتهای چشمگیرتری در عرصههای مختلف قرآنی، بهویژه قرائت هستند. موفقیت در این طرح جز با ورزیدگی حنجره و داشتن دستگاه تنفسی ورزیده بهعلاوه علاقهمندی مهارت در تلاوت قرآن کریم، به دست نمیآید. باید توجه داشت که ورزش قرآن با استفاده از پژوهشهای روز در حوزه مهندسی صوت، پرورش قاریان توانمند قرآن را دنبال میکند.
شیوهای نو در آموزش قرآن
قرآنآموزی شیوههای متفاوتی دارد. از تحکمهای مکتبخانهای گرفته تا شیوههایی پرانرژی که مخاطب را سر شوق میآورد و سرعت فراگیری را هم بیشتر میکند. نصیری در پی این سرعتبخشی به آموزش قرآن برای عموم مخاطبان خود است.
در کلاسهای قرآنی شما در ظاهر بیشتر از تجوید و جزئیات کار به توانایی در خواندن تأکید دارید.
بله! خداوند با آدمها سخن گفته است و آدمها هم با خدا و همچنین با یکدیگر با صدا سخن میگویند. حتی طبیعت بخشی از پیامهایش را با صدا به ما میرساند. پس ملاحظه میکنید صدا و سخن نعمتهایی اصلی و تأثیرگذار هستند. تراکم کار در بخش صدا مانند هر رشته دیگر ورزیدگی و مهارت میآفریند. حوزه، دانشگاه، اداره ارشاد و صداوسیما بیش از 70 درصد به صدا وابسته هستند. اگر ما به صدا توجه کافی مبذول داشته باشیم میتوانیم تشکلهای باشگاهی، فدراسیونی و حتی در سطح بینالمللی تشکیلات داشته باشیم و در بخشهای مختلف از آن بهره ببریم. پیشنهاد دوم من راهاندازی دانشگاه هنرهای صدایی است. موضوعهایی مثل گفتاردرمانی و گفتمان بین ادیان در همین بخش میتواند مطرح باشد که البته به آن توجه لازم نمیشود.من کتاب قرآن را محور آموزشهایم قرار دادهام و با آن هم محتوای دینی را منتشر میکنم و هم توانایی صدایی افراد را بالا میبرم که خود در بخشهایی که برشمردم میتواند مثمرثمر باشد.
کلاسها و شیوه تدریس ویژهای که دارید چه نتایج مثبتی میتواند داشته باشد؟
ورزش صدا، گفتاردرمانی، پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، افزایش سرعت آموزش، حفظ و قرائت، توانمندی تدریس، مجریگری، آموزش تئاتر نمایش، روابط عمومی، مهارتهای رفتاری (دانشگاهها، نهادها)، نشاط پاک، تدریس کتب آسمانی، وحدت ادیان و مذاهب تنها قسمتی از حوزههایی است که روش من میتواند در آنها مثمرثمر باشد.
در عمل تا چه اندازه توانستید طرح قرآن و ورزش را اجرا کنید؟
تاکنون حدود 600 گواهینامه تدریس آموزش تخصصی ورزش قرآنی با مهر و امضای دارالقرآن سازمان آموزشوپرورش صادر شده است. این طرح در مدارس قرآن وابسته به آموزشوپرورش و مدارس حوزه علمیه و مساجد در حال اجراست.خوشبختانه مربیان متعددی با همین شیوه من آموزش دیدند و در مناطق مختلف آموزشوپرورش مشهد مشغول به تدریس هستند .هرماه بهصورت میانگین یک تا 4نفر در کلاسهایی که در مسجد گوهرشاد دارم به من میگویند برای اولین بار است که به جلسه قرآن آمدم و برای اولین بار است که قرآن را با صدا و قرائت میخوانم. عموم افرادی که نمیتوانند قرآن بخوانند سواد دارند اما چشم زبانشان با کلمات قرآن آشنا نیست. کلاسهایم به آنها میآموزاند که میتوان بهراحتی با تکنیکهایی که اجرا میکنم این نقیصه را از بین برد. الان هر روز 2ساعت بعد از طلوع آفتاب و 2ساعت پس از غروب آفتاب در صحن مسجد گوهرشاد کلاسهای قرآنیام را برگزار میکنم. کلاسهایم حتی در صبحهای سرد زمستانی بدون بخاری و بلندگو برپا میشود. عموم علاقهمندان هم کسانی هستند که خوشبنیهتر هستند و در مناطق کوهستانی زندگی میکنند یا در رشتههای ورزشی مشغول هستند.
نظرتان درباره کلاسهای عمومی آموزش قرآن چیست؟
من شیوهشان را نمیپسندم. تفکیک کار به کلاس روخوانی، روانخوانی، تجوید، صوت و لحن و... سخت کردن کار است. لااقل در سطح عموم این کلاسها چندان نمیتوانند موفق باشند. به نظرم بهجای همه هزینهها و ساعتهایی که در این کلاسها صرف میشود باید جمعخوانی قرآن راه انداخت. اینطور هم نباشد که قاری بینالمللی بیاورند و او فقط بخواند و بقیه فقط تشویق کنند و غرق زیبایی خواندنش شوند. باید همه بخوانند. استاد و قاری جلسه با صدای بالاتر و همه زیر صدای او بخوانند تا آرام ارتقا پیدا کنند. مهم هم نیست که در ابتدای کار غلط بخوانند. آرام با تقلید از خواندن کسی که درست است هم تجوید فرد کامل میشود و هم موسیقی کلام را درک میکند.
بیشتر از آنکه به قاری بینالمللی نیاز داشته باشیم به قاریانی بینالمللی نیاز داریم که انگیزه خوانش قرآن را در بین همه افراد تقویت کنند. نیازی به جزئیات نداریم.
برنامههایتان چه برایند مالی برای خودتان داشته است؟
امید ما که به بعد از 100سال است (میخندد) اما در همین دنیا هم هزینه را اداره تربیت بدنی پرداخت میکند و برای عموم علاقهمندانی که در کلاسها شرکت میکنند دورههای آموزشی بهصورت رایگان برگزار میشود. آنجا هم خیّرانی هستند که طرح و کاربری مثبت آن را میشناسند و هزینهها را تأمین میکنند.
قرآن برای زندگی بشر چه نقشی دارد؟
میتوان جوابهایی شنیده شده داد و حرف را به آخر رساند اما خود قرآن وقتی میخواهد خودش را معرفی کند میگوید من شفا هستم. شفا برای کسانی که باور دارند و البته برای کسانی که در پی ظلم به دیگران هستند جز خسارت نخواهد داشت. فکر میکنید قرآن برای داعش و داعشیصفتها چه نتیجهای خواهد داشت؟ جز بر بدبختیهایشان اضافه نخواهد کرد. این قول و تعهدی است که قرآن بیان کرده است. به بیان دیگر اگر انگیزههایمان رشد به همراه داشته باشد و منطقی و انسان دوستانه باشد قرآن به ما کمک میکند و اگر جاهلانه باشد نمیتوان از قرآن انتظار هدایت شدن در این حالت داشت. خودرأیها در این بخش قرار دارند.
حرف آخر...
قرآن کتاب عمل کردن است. کتابی که به کار میآید. کتابی که آمده تا خوانده و در مرحله بالاتر عمل شود. سلیقهای عمل کردن را کنار بگذاریم و حتی اگر مردم به سنت پیغمبر بپیوندند خداوند جهنم را تعطیل خواهد کرد.