احسان عبدیپور در گفتوگوی اختصاصی با شهرآرا میگوید: جستار روایی، مقاله به علاوه آدم است. درواقع ما میخواهیم همه چیز را از رهگذر نگاه آدمها ببینیم. حتی اگر درباره هندسه و اصول جامعهشناسی حرف بزنند.
لیلا کوچکزاده | شهرآرانیوز - احسان عبدیپور از جمله نویسندگانی است که بیشتر او را بهعنوان کارگردان میشناسند. از مهمترین آثار این کارگردان ۴۰ ساله میتوان به فیلم «تیکآف» اشاره کرد که عبدیپور توانست با این اثر در سال ۱۳۹۴ خود را در میان اهالی سینما مطرح کند. از دیگر آثار مطرح او میتوان به فیلم «تنهای تنهای تنها» و هچنین سریال «گرانباری» اشاره کرد.
این کارگردان بوشهری در حوزههایی همچون نویسندگی، نوازندگی و مجریگری در سینما و تلویزیون هم فعالیت داشته است که از مهمترین برنامههای تلویزیونیاش میتوان به «کیوسک» اشاره کرد که برنامهای تخصصی در حوزه فرهنگ و هنر بوده است که فیلمهای روز سینمای ایران را در آن بررسی میکردند.
عبدیپور در سال ۱۳۹۱ فارغالتحصیل فیلمنامهنویسی از دانشکده سینماتئاتر دانشگاه تهران شد و جایزه خلاقیت و استعداد درخشان ویژه فیلمسازان اول را در سال ۱۳۹۲ برای فیلم «تنهای تنهای تنها» کسب کرد. عبدیپور در زمینه نویسندگی نیز فعال است و داستانهای بسیاری، چون «رساله مموسیاه»، «زینت و مکلوهان»، «دوکو»، «کبریت»، «جیجو» و... را در کارنامه خود دارد. بیشتر این داستانها بهصورت پادکست با صدای او منتشر شدهاند. داستانهای عبدیپور بیشتر در فضای بومی شهر بوشهر اتفاق میافتد و هرچند از درد، تنهایی و غربت میگوید، اما همواره لحنی طنزآمیز دارد.
جایزه ادبی مشهد، در سه بخش شعر، داستان و روایت نگاری، کتابهای منتشرشده و تکاثرهای منتشرنشده را میپذیرد. در این میان، به گفته دبیر بخش جایزه، ۱۵ روز دیگر به مهلت ارسال آثار در زمینه آثار چاپشده اضافه شده است و در بخش روایتنگاری هنوز تا آخر مهر فرصت باقی است. روایتنگاری گونه نگارشی جدید و پرطرفداری است که بسیاری از نویسندگان معاصر مانند شاهرخ مسکوب، کامران فانی، بابک احمدی و صاحبنظران دیگر در نوشتههایشان آن را با عنوان جستار روایی تعریف کردهاند. نشریاتی همچون سان، ناداستان و همشهری داستان نیز به صورت ویژه به اینگونه ادبی میپردازند.
نشر اطراف هم که مجموعه کتابهایی را با عنوان جستار روایی منتشر و روایتهای جستارنویسان بزرگ دنیا را جمعآوری کرده، در تعریف جستار روایی چنین آورده است: «متنی غیر داستانی که سبکی دلنشین، ساختاری ظاهرا ولنگار، چاشنی طنزی ظریف و گاهی لحنی شبیه به زبان شفاهی دارد و با استفاده از داستان یا ساختار داستانی، روایت نویسنده از موضوعی نامتعارف یا مبحثی که کمتر به آن پرداخته شده را ارائه میدهد. درواقع به جای آنکه مثل مقاله، اطلاعاتی درباره یک موضوع خاص به خواننده منتقل کند، دیدگاه شخصی نویسنده درباره موضوع را با لحنی که اعتماد مخاطب را برانگیزد، برایش توضیح میدهد.»
احسان عبدیپور دبیر بخش روایتنگاری جایزه ادبی مشهد، به همین تعریف اشاره میکند و در گفتوگوی اختصاصی با شهرآرا میگوید: جستار روایی، مقاله به علاوه آدم است. درواقع ما میخواهیم همه چیز را از رهگذر نگاه آدمها ببینیم. حتی اگر درباره هندسه و اصول جامعهشناسی حرف بزنند. میخواهیم یک آدم برایمان این چیزها را از نگاه خودش تعریف کند. خوب مثلا اگر اخبار هواشناسی را یک نفر برای آدم تعریف کند، قطعا جذابتر است.
طنز و مطایبه عصای روایت
کارگردان فیلم «تنهای تنهای تنها»، با مثالی از دوران نوجوانی خود، صحبتش را درباره روایت، پیش میگیرد: در دوران نوجوانی، جمعهها فیلم هندی میدیدیم و شنبه، بازار تعریف این فیلم در مدرسهمان داغ بود. جالب اینجاست که هیچ دونفری، آن فیلم را شبیه هم تعریف نمیکردند. خوشتعریفترها، ملودارمش میکردند و بعضیها هم صحنههای اکشنش را بازی میکردند.
خوب، قصه فیلم ساخته شده بود و بعد از تعریف نفر دوم، متوجه میشدی ماجرایش چیست، اما نفر چهارم، خودش را در فیلم میدیدید. آنوقت یک فیلم به علاوه یک آدم میشد. جستار هم ماجرا و معنایی است که یک آدم در آن لحاظ شده است. آنچنان که محتوای دو مقاله علمی درباره تاثیر یک دارو، تفاوت چندانی با هم ندارند. اما اگر یک نفر، همین موضوع را از منظر خودش تعریف کند، میتوان تعریف آدم دوم، سوم و چهارم را هم درباره تاثیر یک دارو برای یک بیماری خواند. مقاله را فقط یک بار میتوان خواند. درحالی که وقتی جستار میشود، بینهایت میشود خواند.
دبیر بخش روایتنگاری جایزه ادبی مشهد، بر استفاده از چاشنی طنز در روایت تأکید میکند و آن را عصای جستار میداند و میگوید: چاشنی طنز ظریف، خصیصه نویسندگان امریکایی است. هیچ چیزی در نوشتار آمریکایی، جدی نیست. گویا آنها معضل بزرگی در زندگی نداشتند و برای این نسلی که مینویسد، تقریبا همه چیز معمول است. مطایبه هم از آنجا آمده و یکی از عصاهایی است که جستار با آن راه میرود. مطایبه، کرم ریختن در کلام. تیکه انداختن. نقد ریز کردن و رفتن. شوخی با مفاهیم است
شهر با روایتها نقطهگذاری میشود
اما عبدیپور در نشست «ادبیات در آئینه شهر» رو به حاضران میگوید: من در دنیای مثالها زندگی میکنم و نمیتوانم هیچ تئوریای را به شما توضیح بدهم. من سازوکار اقتصاد را نمیدانم، اما در اجرا میدانم چه چیزی درست و چه غلط است. از فلسفه چیزی نمیفهمم و علاقهای هم به خواندنش ندارم. ولی حکمت رفتار آدمها را میفهمم و رفتار حکیمانه را از رفتار غیرحکیمانه تشخیص میدهم. شما هم در جهان مثالها به همه جوابها میرسید. آدمها در رفتارشان معنی پیدا میکنند و بالطبع بهتر آن است که به جای نقل ایدهها و اندیشههای آدمها، رفتارشان نقل شود.
او در ادامه بیان میکند: روایت برای من تمام دستاورد بشر است. همه ایدهها، اصول و فلسفه تا به مثال تبدیل نشوند، به درد زندگی ما نمیخورند. اصلا مثالی شدنشان سنگ محکشان است. حال ما اینجا هستیم که آدمها روایت بنویسند و تمرکزشان بر شهر مشهد باشد تا شهر قشنگتر شود. شهر با روایتها نقطهگذاری میشود. هیچ ساختمان، خیابان و پلی زیبا، بار یک قهوهخانه و کفاشی داستاندار را به لحاظ جاذبه توریستی نمیتواند بردوش بکشد.