صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

مستند «داستان‌های ناگفته» جنگ را از زبان خلبانان ایرانی روایت کرده است

  • کد خبر: ۴۴۳۷۲
  • ۰۳ مهر ۱۳۹۹ - ۱۷:۲۰
  • ۳
مستند تلویزیونی «داستان‌های ناگفته» روایت سال‌های شروع جنگ تحمیلی است که در گفتگو با خلبانان ارتش تهیه شده است. سید احسان نیکبخت، کارگردان این اثر که متولد سال ۱۳۵۸ در مشهد است، می‌گوید: ساخت این مستند، دغدغه شخصی خودم بود که با ارائه طرحی به مجموعه «روایت فتح» و با حمایت آن‌ها در سطح بزرگ‌تری انجام شد.
لیلا کوچک‌زاده | شهرآرانیوز - انتهای کوهستان زاگرس. شمالی‌ترین شهر خوزستان؛ دزفول. شهری راهبردی که عراقی‌ها به دنبال تبدیل آن به پایگاه نظامی خود بودند و اگر آن را تصرف می‌کردند، به راحتی از آنجا نه تنها تهران که مشهد را هم هر روز بمباران می‌کردند. این‌گونه رؤیای صدام که می‌خواست سه‌روزه خرمشهر را بگیرد و یک هفته بعد در تهران کنفرانس خبری برگزار کند، محقق می‌شد. اما چه اتفاقاتی می‌افتد که بعثی‌ها در همان ماه‌های شروع جنگ، در دشت پهناور خوزستان زمین‌گیر می‌شوند. چه کسانی در برابر آنان سینه سپر می‌کنند. آن هم در زمانی که کشور از انقلاب تازه عبور کرده و هیچ کسی آمادگی این رویارویی را ندارد.

مستند تلویزیونی «داستان‌های ناگفته» روایت همان روز‌ها و سال‌های شروع جنگ تحمیلی است که در گفتگو با خلبانان ارتش تهیه شده است.
 
سید احسان نیکبخت، کارگردان این اثر که متولد سال ۱۳۵۸ در مشهد است، می‌گوید: ساخت این مستند، دغدغه شخصی خودم بود که با ارائه طرحی به مجموعه «روایت فتح» و با حمایت آن‌ها در سطح بزرگ‌تری انجام شد. در تولید این مجموعه هم یکی از دوستانم سید احسان اصغرزاده همراهی‌ام کرد. من به عنوان جوانی که کودکی‌اش در دوران جنگ گذشته و به مسائل تکنیکی نظامی علاقه‌مند است، نمی‌توانستم از وقایع جنگ بگذرم. به ویژه از این ارتش قدرتمند و روایت‌های نیروی هوایی که به عنوان مخاطبان صداوسیما کمتر آن‌ها را دیده و شنیده‌ایم. رزمنده‌هایی که صدایشان شنیده نشد. اما من در این مستند، پایبند به بازگویی این روایت‌های تاریخی بودم.


 

 

داستان‌های ناگفته

«داستان‌های ناگفته» در ۶ قسمت پنجاه دقیقه‌ای تدوین شده و اکنون به مناسبت هفته دفاع مقدس از رسانه ملی پخش می‌شود. «داستان‌های ناگفته»، «دروازه خوزستان»، «رؤیای آشفته»، «ارتفاع پست»، «عکاسی روی آتش» نام ۵ قسمت این مجموعه است. به گفته کارگردان قسمت ششم، جذاب‌ترین بخش این مستند است که در این گفتگو از آن صحبتی نمی‌کند تا مخاطبان خودشان ببینند.

اما تاریخ شروع این مستند، به زمان مدرن شدن نیروی هوایی کشور یعنی سال‌های بین ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۶ خورشیدی می‌پردازد. زمانی که خلبانان ایرانی برای تحصیل به آمریکا می‌روند تا بتوانند هواپیما‌های جدید را هدایت کنند. بخش دوم هم از ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ تا ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ می‌گذرد. یعنی همان اوایل جنگ. در بخش سوم هم به سوم خرداد سال ۱۳۶۱، یعنی آزادسازی خرمشهر پرداخته می‌شود. به گفته نیکبخت، خلبان‌ها اتفاق‌های این سال‌های نیروی هوایی را در شرایطی که نیروی منظم و سازمان‌یافته‌ای در برابر دشمن وجود نداشت، روایت می‌کنند.


 
 
 

عراقی‌ها شوکه شدند

قسمت اول مستند تلویزیونی «داستان‌های ناگفته» روایت یک عملیات تاریخی از سوی نیروی هوایی ایران یک روز پس از شروع جنگ است. عملیات معروف کمان ۹۹. درست یک روز بعد از ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹، زمانی که پایگاه‌های نیروی هوایی کشور را عراق بمباران و جنگ تحمیلی را شروع کرده بود، ۱۴۰ جنگنده ایرانی با طلوع آفتاب تمام پایگاه‌های هوایی عراق را در طول یک ساعت بمباران می‌کنند. عراقی‌ها شوکه می‌شوند. مستندساز مشهدی می‌گوید: در خاطرات افسران ارتش بعث آمده بمباران پایگاه‌های نیروی هوایی ایران در ۳۱ شهریور موجب مسرت صدام شد، اما صبح روز بعد و با واکنش ایران، صدام شوکه می‌شود که این‌ها از کجا آمده‌اند. شما که گفته بودید هواپیماهایشان اصلا پرواز نمی‌کنند. البته این پرواز برای داخل کشور هم عجیب بود. یعنی زمانی که نمایندگان در مجلس شورای اسلامی در حال قرائت نطق پیش از دستور هستند، می‌شنوند که هواپیما‌های ایرانی در حال بمباران عراق هستند. آنجا نمایندگان می‌گویند مگر نیروی هوایی ما پرواز هم می‌تواند بکند. بمباران پیشکش.

نگاه این مستندساز مشهدی به این بخش، کوتاه و گذراست، چون چندین مستند و فیلم درباره این عملیات مهم که به فرماندهی فرمانده نیروی هوایی، سرهنگ شهید جواد فکوری انجام شد، ساخته شده است.


 

نجات شهر استراتژیک

کارگردان مستند «داستان‌های ناگفته» که در قسمت دوم مستندش با عنوان «دروازه خوزستان»، روایتگر ماجرا‌های دزفول از زبان خلبانان است، می‌گوید: دو لشکر، تقریبا معادل ۴۰ هزار نفر از نیرو‌های عراقی به سمت یکی از بزرگ‌ترین پایگاه نیروی هوایی ایران می‌آیند. هدفشان این است پایگاه را اشغال و به پایگاه نیروی هوایی خودشان تبدیل کند تا بتواند مثل آب خوردن تهران که هیچ مشهد را هم هر روز بمباران کنند. در مقابل این لشکر چند هزار نفره، شاید، یک تیپ، چیزی در حدود ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر از نیرو‌های زمینی ایران قرار دارند که البته جانانه می‌جنگند. اما عدد و رقم نفرات دشمن با آن‌ها مقایسه نمی‌شود و در حال مبارزه به عقب برمی‌گردند. دشمن ظرف ۵ تا ۶ روز به پل کرخه می‌رسد.
 
پل کرخه آخرین مانع فیزیکی مقابل لشکر عراق است و اگر تانک‌هایشان از این پل بگذرد، بسیار راحت و در چند دقیقه بعد، پایگاه نیروی هوایی دزفول را می‌گیرند؛ بنابراین خلبان‌هایی که از تبریز و تهران و دزفول می‌رسند. مأمور شده‌اند تا روزی چند بار، دشمن را بمباران کنند. آن‌ها نزدیک به یک ماه آن‌قدر بر سر دشمن بمب می‌اندازند که این شهر استراتژیک را از سقوط نجات می‌دهند. تا اینکه نیرو‌های زمینی هم می‌آیند و اوضاع آرام می‌شود. نیکبخت به نقل از سرتیپ عباس رمضانی، خلبانی که از پایگاه تبریز به دزفول آمده، می‌گوید: هر روز عصر به خانه زنگ می‌زدم و می‌گفتم حالم خوب است. منظورم این نبود که حالم خوب است منظورم این بود که امروز هم زنده‌ام.


حمله به تأسیسات نفتی عراق

برخلاف ادعای صدام نیروی هوایی و باقی‌مانده نیروی زمینی بلایی سرش می‌آورد که رؤیای تصرف خاک ایران برایش به کابوس تبدیل می‌شود. قسمت سوم مستند داستان‌های ناگفته با عنوان «رؤیای آشفته» به همین ماجرا پرداخته است. مستندساز مشهدی، در این باره خاطره یکی از افسران بعثی را نقل می‌کند: دو ماه از جنگ گذشته بود و در انتهای آبان، هنوز هیچ شهر مهمی از ایران را اشغال نکرده بودیم. نیرو‌های ما در دشت خوزستان زیر بمباران و گلوله‌باران هواپیما‌های ایرانی پراکنده شده بودند؛ بنابراین همتمان را برای اشغال خرمشهر گذاشتیم تا حداقل یک شهر مهم را بگیریم.

اما نیروی هوایی ایران در این دوماه با استراتژی جذاب و خاص فرمانده خود چگونه دشمن را زمین‌گیر می‌کند. نیکبخت می‌گوید: سرهنگ شهید جواد فکوری، فرمانده نیروی هوایی در این مستند می‌گوید: «باید اقتصاد عراق را نابود کنیم. نباید بگذاریم به نیرو‌های عراقی داخل ایران، سوخت برسد.» بنابراین آن‌ها به بمباران مراکز نفتی و مراکز اقتصادی و پایگاه‌های نیروی هوایی عراق می‌پردازند. درواقع کاری می‌کنند که صدور نفت عراق به صفر می‌رسد. تولید نفت را هم کاهش می‌دهند. چنانکه عراق دیگر نمی‌تواند نفت صادر کند و درآمدش بسیار پایین می‌آید و نمی‌تواند برای جنگ هزینه کند. حتی نمی‌تواند سوخت خودرو‌های جنگی‌اش را تأمین کند. روزنامه‌های خارجی گزارش می‌کنند که عراق هلیکوپتر‌ها و هواپیماهایش را برای درامان ماندن از آتش جنگنده‌های ایرانی به کشور‌های خلیج فارس و اردن منتقل کرده است.


 

پرواز هواپیما‌ها در ارتفاع سه‌متری

استراتژی نیروی هوایی ایران از همان شروع جنگ، پرواز در ارتفاع پایین بوده است. «ارتفاع پست»، فصل پنجم این مستند، روایتگر موفقیت‌های نیروی هوایی با وجود پرواز در ارتفاع پایین است. ارتفاعی که به سه متر هم می‌رسیده است.

نیکبخت در این باره می‌گوید: پدافند عراق، آن‌قدر قوی بود که به راحتی با موشک، هواپیما‌ها را می‌زد؛ بنابراین جنگنده‌های ایرانی مجبور به پرواز در ارتفاع پایین بودند. یعنی ارتفاع ده متر و با سرعت ۶۰۰ تا ۷۰۰ کیلومتر بر ساعت. البته در خاطرات، ارتفاع سه متر هم داشتیم. سرتیپ فرج‌ا... براتپور می‌گفت: ما آن‌قدر پایین پرواز می‌کردیم که نمی‌توانستند دهانه ضدهوایی‌شان را پایین‌تر بیاورند و گلوله‌ها از روی سرمان رد می‌شد. سرتیپ عباس رمضانی هم تعریف می‌کرد: افسر عملیاتمان به ما می‌گفت بچه‌ها در این ارتفاع پایین، آن‌قدر گرد و خاک می‌کنید که دیده‌بان‌های عراقی از همین گرد و خاک‌ها جهت شما را تشخیص می‌دهند.

خلبانان شجاع و متبحر ایرانی، سه ماه در ارتفاع پایین پرواز و دشمن را بمباران می‌کنند. همین می‌شود که دشمن در دشت خوزستان زمین‌گیر می‌شود. دشمنی که به راحتی از داخل جاده می‌آمده است. نیکبخت می‌گوید: یکی از خلبان‌ها تعریف می‌کرد وقتی برای بمباران می‌رفتم، احساس می‌کردم سیزده‌به‌در نیرو‌های عراقی است. همه جا پر از نیرو و آدم بود. درحالی که جبهه‌های خودمان خلوت بود.


 

عکاسی از کاخ صدام

تا قسمت چهارم، ماجرای چگونگی توقف دشمن در خاک خوزستان روایت می‌شود. اما قسمت پنجم روایت عکاسی خلبانان ایرانی از پایگاه‌ها و تاسیسات و مراکز مهم عراق و حتی کاخ صدام است. عکس‌های تاثیرگذار و مهمی که در دوسال گرفته می‌شود و سرنوشت عملیات‌ها را تغییر می‌دهد.

نیکبخت می‌گوید: خلبان ناصر رضوانی از آشیانه هواپیما‌های عراقی عکاسی می‌کند. کارش یک دقیقه هم بیشتر طول نمی‌کشد، اما هنگام بازگشت شیرین‌کاری‌هایی هم انجام می‌دهد. او در حال خارج‌شدن، اقدام به شکستن دیوار صوتی می‌کند تا به گفته خودش کمی عراقی‌ها را ادب کند.

به گفته این مستندساز یکی از مهم‌ترین عکس‌های خلبانان به عکس پل رودخانه اروند مربوط است. عکسی که نتیجه یک عملیات را تغییر می‌دهد. پل رودخانه اروند به خرمشهر وصل می‌شد. عکاسی از این پل نشان می‌دهد تمام نیرو‌های پشتیبانی عراق برای فتح خرمشهر آنجا مستقر شده‌اند. درواقع با گرفتن این عکس و بمباران این پل از سوی ایران، دیگر نیرو‌های عراقیِ داخل خرمشهر نمی‌توانند فرار کنند. از طرفی حجم زیادی از نیرو‌هایی که آن طرف مرز بسیج شده‌اند تا از پل بگذرند و وارد خرمشهر شوند، باز می‌مانند. بدین ترتیب بمباران یک پل و یک عکاسی هوشمندانه منجربه اسارت ۱۸ هزار عراقی و آزادسازی خرمشهر می‌شود.
 
 
 
بخش‌هایی از مستند «داستان‌های ناگفته»
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ایرج
۰۴:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۵/۱۶
با عرض پوزش در همون بند اول هم اشتباه و هم ادعایی غیر مستند وجود داره.
نوشتید: انتهای کوهستان زاگرس. شمالی‌ترین شهر خوزستان؛ دزفول. شهری راهبردی که عراقی‌ها به دنبال تبدیل آن به پایگاه نظامی خود بودند و اگر آن را تصرف می‌کردند، به راحتی از آنجا نه تنها تهران که مشهد را هم هر روز بمباران می‌کردند. این‌گونه رؤیای صدام که می‌خواست سه‌روزه خرمشهر را بگیرد و یک هفته بعد در تهران کنفرانس خبری برگزار کند...
اولا شمالی ترین شهر خوزستان اندیمشک هستش نه دزفول.
نکته دوم. نوشتید : صدام میخواسته یک هفته بعد در تهران کنفرانس خبری برگزار کند.
برای اثبات هر ادعایی، سند و منبع نیازه. چرا برای اثبات این ادعا هیچ سندی ارائه نکردید؟
صدام ملعون در اوج قدرتش جرات نداشته بین مردم عراق بره و یکی از بدلهاش رو بین مردم میفرستاده اووخت شما ادعا کردید میخواسته تو تهران کنفرانس خبری برگزار بکنه!
چرا از این جنایتکار ترسوی گور به گور شده قهرمان سازی می کنید؟!!؟
ناشناس
۰۹:۳۹ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
1- ای کاش "اسمی" که روی فیلم هایی که برای شهیدان "شبیه مستند" ساخته میشود را، مثلا مستندانه، یا مستندواره و .... بگذارند تا درآینده (برای آیندگان) "این فیلمها" با "فیلم های حقیقی مستند جنگ"، یکی دانسته نشود. عده ای که تخصص دارند تشخیص می دهند، ولی ممکن است مردم عادی بعد از گذشت سالها دیگر متوجه تفاوت آنها نشوند و در تشخیصِ تفاوت اصل این دو نوع فیلم مستند، اشتباه به وجود آید ( تفاوت حقیقت واقعی، و شبیه آن، در نام هم مشخص شود).
2- لطفا برای شهیدانی مثل برونسی و همّت و باکری و کاظمی و... نیز مانند شهید غلامحسین افشردی(شهید باقری – آخرین روزهای زمستان)، فیلم هر چند کوتاه، بسازید و کارهایی که در 8سال دفاع مقدس کرده اند را، نمایش دهید.
ناشناس
۰۰:۲۷ - ۱۳۹۹/۱۱/۰۳
درود به سفرتون خلبانان شجاع نیروی هوایی عقابها ی آسمان کشور ملت ایران به احترام شما افسران شجاع ارتش شاهنشاهی ایران کلاه از سر برمی دارد به امید روزی که دوباره شما هارا تمیز و اتو کشیده و منظم ببینیم انشاالله مستدام باشید